ادبیات

سی سال از جوانی و شادابیت به چند؟

شعری در وصف بازنشستگی

پایگاه خبری اولکامیز –  اسماعیل جاجرمی ( آشنا ) متولد ۱۳۳۷ خورشیدی ، شاعر و فعال ادبی گنبدی است. از ایشان که سالها مدیریت انجمن ادبی حافظ را بر  عهده داشت تاکنون آثاری چون :  مجموعه شعر( هفت پرده )  ،  شعر کودکان با عنوان ( دندون اگه سیاه بشه ) ،  مجموعه شعر ( پرنده ها در قفس نمی خوانند ) ، کتاب مقدس ( ستاره ی سوم ) ، مجموعه شعر ( دو بیتی های من تقدیم چشمت ) ،  مجموعه شعر ( نازنین )،  مجموعه شعر آئینی ( گلهایی از بهشت ) منتشر شده است.

شعرخوانی اسماعیل جاجرمی در مراسم تجلیل از فرهنگیان بازنشسته که در روز چهارشنبه نوزدهم آیانماه سال جاری در باشگاه فرهنگیان گنبد برگزار گردید مورد استقبال حاضرین قرار گرفت. وی در این مراسم دو شعر زیبا و پرمحتوا را قرائت کرد که یکی از آنها در باره بازنشستگی بود که در پی می خوانید :

اکنون که از اداره سبک دوش می شوی
هرگز گمان مکن که فراموش می شوی

تو پرچم اراده ی یک ملتی که حال
با عزت و غرور هم آغوش می شوی

باز نشسته ای که ز پرواز می رسی
گرچه در انتهایی ، از آغاز می رسی

سی سال ، قبل از این که ، قوی بودی و جوان
چون رعد ،  شاهد فریادت آسمان

چون کوه در مقابل هر سیل استوار
چون جویبار مهر، به هر سنگ سازگار

سی سال پیش عزم تمام تو عشق بود
سرمایه ات جوانی ،  و نام تو عشق بود

آن روز ها که کودک نوپای علم جو
می آمد از مسیر نگاه تو خنده رو

باغ نگاه چشم تو سرسبز و مهربان
آغوش تو کرانه ی شادی کودکان

سی سال ، دست های خدا بود ، دست تو
سجاده ی امین دعا بود ، دست تو

سی سال بین جهل و جلال تو جنگ بود
سنگر کلاس درس و ،  قلم ها تفنگ بود

گرچه مسیر شغل تو جانسوز و سخت بود
یزدان تورادبه قدرت ایمانت آزمود

سی سال از خزانه ی عمر تو خرج شد
تا این مقام و رتبه برای تو درج شد

سی سال از جوانی و شادابیت به چند ؟
سی سال دغدغه ، بی خوابیت به چند  ؟

سی سال رزم بی امان تو با جهل و انحراف
خون جگر چشیدن و  بی تابیت به چند ؟

تو یادگار سبز شهیدان کشوری
مبنای خدمتی و ،  تو میزان کشوری

ایران به هم تنیده ای از تار و پود توست
سرمایه های اصلی کشور وجود توست

تو مایه صبوری و حلم مجسمی
سر چشمه ی ذخیره ی علم مجسمی

از من مپرس شاهد شب ناله ی تو کیست
یا قدر دان  ، زحمت سی ساله ی توکیست

تا  آشیان مرغ سعادت به بام توست
بی شک تمام جامعه مدیون نام توست

روزی اگر حقوق نجومی به تو دهند
همپای مهربانی تو می شود مگر

یا که اگر تمام تو را از طلا کنند
یک لحظه از جوانی تو می شود مگر

اکنون شبیه کوه بزرگی غنوده ای
آغوش را بروی جوانان گشوده ای

غمگین مشو که معنی تردید می دهد
لبخند تو به جامعه امید می دهد….

اسماعیل جاجرمی (آشنا)

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا