مطالب ویژه

منضماتی بر تحلیل بررسی مکانیزم عقب ماندگی‌های محور شمالی استان گلستان

پایگاه خبری اولکامیز – تحلیلی از احمد ایگدری عضو شورای نویسندگان سایت اولکامیز:

در تایید و تکمیل تحلیل استاد بزرگوارم  دکتر محمد نظری نکاتی به ذهنم خطور کرد که ذکر آنها را خالی از لطف ندانستم اما در ابتدای یادداشت ذکر دو نکته را ضروری میدانم:

۱- اینکه به مدیر مسوول سایت و کانال اولکامیز پیشنهاد میدهم تا با طرح این موضوع به شکل پرسمان بین نخبگان و فعالان سیاسی و اجتماعی ترکمن راههای برون رفت از توسعه نیافتگی آنچه که در یاداشت محور شمال استان گلستان نامیده میشود را مورد واکاوی قرار دهید تا شاید از این طریق با رسیدن به یک اجماع کلی و اتخاذ روشی علمی و عملی و قرار دادن آن در معرض افکار عمومی جامعه قدمی هر چند ناچیز در راه پیشرفت و اعتلای منطقه برداشته شود .

۲- هدف از تقسیم بندی استان گلستان به دو محور شمال و جنوب صرفا تقسیم بندی اعتباری است ، تقسیم بندی که می کوشد با بخشیدن مفهومی انتزاعی به صورت مسأله، به تقسیم ناعادلانه ی بودجه ها و برنامه های کلان تخصیصی اقتصادی بین دو محور شمال و جنوب اشاره کند و اینکه آیا نمایندگان تقنینی و اجرایی جنوب نیروهایی کاربلدتر و سیاست مدار تر از نیروهای محور شمال در جذب اعتبارات کلان و سرمایه های اقتصادی ناشی از آن هستند یا عوامل دیگری نیز دخیلند که اینگونه باعث تفاوت ماهوی و ساختاری محور جنوب از نظر توسعه ی شهری، اداری، سیاسی و اجتماعی را فراهم کرده است؟ فلذا هدف در هیچ صورتی تقسیم و مرزبندی سیاسی یا جغرافیایی در یک استان یا در سطح کلان ملی نیست چرا که منطقه ی عمدتا ترکمن نشین شمال در برهه های گوناگون تاریخی در طول عمر چهل ساله ی انقلاب اسلامی ایران وحدت و انسجام ملی و اسلامی خود را اثبات کرده اند.اما نکات، پرسش ها و منضمات اینکه:

۱-برخلاف نظر ایشان که معتقدند نیروهای اجتماعی و سیاسی شمال در منازعات سیاسی جنوب باید بیطرف باشند باید گفت که اتفاقا نیروهای سیاسی محور شمال با تعمیق دیدگاههای سیاسی و اجتماعی و حفظ یکپارچگی و وحدت سیاسی بایستی از حالت انفعالی خارج شوند و با ایفای نقش موثری در جریانات سیاسی باید به دنبال سهم خواهی منطقه ای در معادلات اجتماعی و سیاسی باشند چرا که غیر از اندک نیروهایی که ادعای مستقل بودن یا اصولگرای اصلاح طلب را دارند کفه ی معادلات سیاسی و اجتماعی ترکمنها در محور شمال به سمت اصلاح طلبان سنگینی میکند، قومیتی که در انتخابات ادوار گذشته به نوعی سوپاپ اطمینان پیروزی طیف های فکری نزدیک به اصلاح طلبان در دولتهای سازندگی ، اصلاح طلبان و تدبیر امید در استان بودند ولی در تقسیم مناصب و پست های دولتی عملا بازنده ی بیش در بین اقوام نبودند لیکن شاید زمان آن رسیده باشد تا با اصلاح در نگرش های سیاسی و اجتماعی در کنار -نه پشت سر- جریانات موثر جنوب قرار گیرند. چرا که ایفای نقش فرا جناحی عایدی جز فرو رفتن در نقش پیاده نظام و مهره ی بازی شطرنج سیاست اصولگرایان و اصلاح طلبان جنوب نخواهد داشت.

۲- ایشان در بندهای نه و ده یادداشت به وجود نیروهای متعهد ،اینده نگر ، تحصیل کرده، اندیشمند و منصف در بین نیروهای جنوب اشاره میکنند سئوال اینجاست که اگر افرادی با چنین خصوصیات انسانی در طول چهار دهه از عمر انقلاب در بدنه ی اجرایی استان قرار گرفته اند چرا این افراد نیز نیم نگاهی به توزیع عادلانه ی امکانات سخت افزاری در شمال استان نداشته اند؟ آیا سیستم اداری و سازمانی حاکم بر استان آنچنان مبتلا به بروکراسی فاسد اداری و نگاه قومی و قبیله ای شده است که در طول تاریخ انقلاب در سلطه ی معنوی نیروهای تمامیت خواهی بودند که بر خلاف مدیران و سیاست مداران ارشد نظام با دامن زدن به پروژه ی ترکمن هراسی محور شمال را از اغلب امکانات توسعه زیر ساختی محروم کرده اند؟فرضی که امکان صحت آن با رجوع به گزاره های منطقی و عقلانی قدری غیر منصفانه به نظر می‌رسد.

۲-شاید عبارت کلیشه ای «از ماست که بر ماست»در مورد ساکنان شمال بیشتر مصداق کند وقتی با نگاهی سطحی متوجه میشویم که در طول چهار دهه از عمر انقلاب مدیران ارشد بالاخص مدیران ترکمن که در سطح فرماندار یا بالاتر از آن قرار گرفته اند به چه میزانی نیرو و توان خود را بر گزینش نیروهای مستعد شمال در پست ها و مدیریت های میانی یا حتی بالاتر به کار برده اند؟

افرادی که در انس با صندلی های داغ شبه وزارتی وارد فاز محافظه کاری میشوند و مسایل و مشکلات اطراف را با نگاه خوشبینانه ی حکومتی و دولتی آلوده به رانت خواری می‌نگرند .نمونه بارزی از این محافظه کاری را اخیرأ در نحوه ی پاسخ دهی دو فرماندار پیشین بندر ترکمن و آق قلا به سئوالات اولکامیز درباره ی شوراها و حضور حداکثری مردم در انتخابات دیدیم. بنابراین با وضع و افراد موجود آرزوی ارتباط گیری با نیروهای سطح کشوری بسان جنینی است که در رحم اجتماع توسعه نیافته ی شمال سقط خواهد شد .

۳- اما حلقه ی مفقوده در پروسه ی کنشگری فرا جناحی ، ارتباط و همکاری بلاواسطه با نیروهای سطح کشوری در کجای معادلات اجتماعی میتوان جست ؟ پاشنه ی آشیلی که میتواند نقش بسزایی در وحدت و همگرایی نیروهای موثر و مدیران مستعد فراموش شده ی شمال ایجاد و ارتباط آنها را با نیروهای ملی و کشوری فراهم کند توسط چه کسی یا کسانی باید انجام شود؟ موضوعی که در تحلیل ایشان مورد غفلت واقع شده بود .

با فرض انسجام گروهها ، جریانها و اشخاص دلسوز و خیر خواه شمال که بدون هیچ چشم داشتی به دنبال توسعه ی زیر ساختی منطقه ی خود باشند جای فرد یا افرادی که از نیروها و افکار ترقی خواه پشتیبانی معنوی نموده و حلقه ی واسط و پل ارتباطی آنان در جهت همکاری مستقیم با نیروهای ملی و کشوری را فراهم نماید خالی به نظر می رسد .

۱-۳- نخستین ضلع ترسیمی در این راستا نمایندگان مستقر نوار شمال استان در مجلس هستند اشخاصی که با استفاده از جایگاه حقیقی و حقوقی خود توانایی اثر گذاری در وحدت و انسجام گروهها و شخصیت های سیاسی و اجتماعی بعنوان نیروهای مطالبه گر شمال در برابر جریان جنوب را دارند بعلاوه اینکه از این جایگاه قدرت مرتبط کردن افراد منسجم یافته را(بدون در معرض آسیب قرار گرفتن آنان) با افراد ملی و کشوری دارند.

اما آسیب شناسی در این حوزه نشان میدهد که نمایندگان حاضر اولاً اراده ای برای اتحاد و یکپارچگی نیروهای موجود ندارند، چرا که در صورت اتصال و ارتباط این افراد به اشخاص ملی احتمال بروز جریانی مطالبه گر، منتقد برای خود فراهم میکنند که به هیچ وجه همسو با منافع شخصی آنان نخواهدبود لذا با توجه به تجربیات و فکت های اجتماعی موجود تحقق این زنجیره عملاً غیر ممکن به نظر می‌رسد.

برای مثال: صنعت مبل سازی عطا آباد( حتی جریانی با خصوصیت سیاسی هم نیستند) بعنوان قطب تولیدی مبلمان شمال که قدرت رقابت با صنایع مبل سازی مناطق دیگر کشور را نیز دارند آیا نمایندگان مذکور برنامه و استراتژی خاصی در معرفی این صنعت برای ورود به بازارهای جهانی بالاخص بازار آسیانه میانه ارایه کرده اند؟ آیا تمهیدی برای الگو برداری از این روستا و گسترش آن به مناطق دیگر ترکمن صحرا دارند؟

۲-۳- ضلع دوم، نمایندگان ادوار مجلس هستند که می‌توانند نقش بسزایی در انسجام و ارتباط نیروها و افکار ایجاد کنند اما شوربختانه واقعیات موجود نشان دهنده ی از هم گسیختگی افراد موجود و عدم یکپارچگی آنان در راستای تامین منافع جامعه ی شمال و موکلین سابق خود هستند .

نمایندگان دیروزی که هر یک به تناسب تخصص قبل نمایندگی در پست های بالاتر مدیریتی در همان تخصص قرار گرفته اند یا با استفاده از رانت های ویژه و ارتباطات خاص خود به تجارت های سود آوری پرداخته اند و با دست کشیدن از توسعه و پیشرفت منطقه ی که به نوعی وامدار آنها در کسب جایگاه فعلی خود هستند تراژدی عقب ماندگی آنان را با نیروهای موثر تنگ نظر محور جنوب را فراهم کرده اند.

۳-۳-اما ضلع سوم مثلث الگوی ترسیمی کاندیداهای ادوار مجلس هستند نیرویی فعال و مولد شور و شوق اجتماعی که در موسم انتخابات آنچنان غرق در مصالح و منافع عمومی جامعه میشوند که با شکست در مارتن انتخابات با همان سرعت در محاق عافیت طلبی فرو میروند در حالیکه می‌توانند به عنوان نیروی نخبه و پیشران جامعه فرهنگ مضاعف و متفاوتی از مطالبه گری و منفعت سنجی همراه با انسجام و وحدت منطقی را در تار و پود جامعه تزریق کنند.

ذکر این نکته را ضروری میدانم که میتوان با رسیدن به درجه ای از خود باوری با انسجام و اتحاد به شرط چشم پوشی از خودخواهی و سهم خواهی فردی یا گروهی با حرکت در مسیر قانون اساسی و قوانین موضوعه کشوری به تبعیض موجود در استان پایان داد و در فضایی منطقی و به دور از هرگونه جنجال سیاسی و اجتماعی با جریانهای موجود به رقابت سیاسی سالمی پرداخت.

در پایان عذر و تقصیر شخصی خود را به علت اینکه بدون اذن استاد بزرگوار مطالبی را به تحلیل وزین ایشان افزودم اعلام میدارم .

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام آقای ایگدری.. ممنون هستم بابت توضیحات کامل و منطقی جنابعالی.
    و ممنون هستم که حق قلم خود را ایفا نموده و در روشنگری مسائل قلم می‌رانید.
    هر بار که پیامی از شما میخوانم مانند کسی هستم که فرض کنید بارهایی بر پشتش نهاده باشند،،که شما می آیید و برای سبک تر شدن یکی از آن را بر می‌دارید.
    ممنونتم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا