ادبیات

ضرورت نگاه روشنفکرانه به اشعار فراغی

پایگاه خبری اولکامیز- یحیی یاری : یکی از عمده مشکلاتی که در پی یافتن سیر تاریخی و تحّول ذهنی شاعران ما وجود دارد اینست که ،شاعران قدیم ما،سیرتاریخی وتحول ذهنی خود را ثبت نکرده اند مثلا هیچ به یقین نمی دانیم که حافظ ،سعدی ویا مختومقلی کدام شعرها را در جوانی وکدام شعرهارادر پیری سروده اند مگر اینکه قرینه ای خاص برای آن ها بیابیم .

تامل و کنکاش هرچه بیشتر در باره ی افکارواشعارشاعران فوق ما را با افکار و اندیشه های آنان آشناتر و آگاهتر می کند. در کتاب سنت و سکولاریسم درباره حافظ چنین آمد است .

باری حافظ دوران بلندی رادرطول عمر خود طی کرده بود . کثیری از ابیاتی که دردیوان او آمده وصف الحال حیرت است، وصف الحال دوران شک و تاریکی است، دوران تجربه ای که شخص کورمال کورمال پیش می رود تا چشمش را بهتر باز کند و راه را بیابد و بتواند با آنان که راه را یافته اندآشناتر و همنشین تر و صمیمی تر شود.

به همین سبب نیز درکلام حافظ می بینیدکه اودرپی این است که بوسیله ای راه را پیدا کندلذا می بینیدکه هم تک روی می کندهم دنباله روی از دیگران ،هم به شرع روی می آوردهم به بیرون شرع،هم ملامتی گری و قلندری گری پیشه می کند و هم آداب دانی و ورد خوانی و نیاز نیمشبی و گریه سحری…همه ی این امور را می آزماید تا راه اصلی راازمیان آنهابیابد.

بخش عظیم و پاره ی بلندوبزرگی ازعمرحافظ در دینداری معرفت اندیش گذشته است. در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت

از هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهارازاین بیابان وین راه بی نهایت

ویا:

چو هرخبرکه شنیدم رهی به حیرت داشت

ازین سپس من ورندی و وضع بی خبری

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار

که دربرابرچشمی وغایب ازنظری

نویسنده کتاب سنت و سکولاریسم درباره حافظ می نویسد:به گمان من حافظ شخصیتی بود که درمورد وی می توان گفت که درطول عمرش سه نوع دین ورزی رایکی پس از دیگری تجربه کرد.

یعنی بالاخره دنبال چیزی است که آن ندارد.پرده ای بین او وحقیقت است که دائما می خواهدآن را بشکافدولی تا آخرعمرش موفق نمی شود.حافظ دراشعارش تقریباهمواره از فراق دم می زند .تقریبا همه ی شعرای ما اهل فراق بوده اند.

برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز

برهوای جام وصلت دردی آشامم هنوز

ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام دل

جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز

باری،مختومقلی فراغی نیزچنان دوران بلندی رادرطول عمرخویش طی نموده است.بااندکی مطالعه و کنکاش دراشعاروی می توان مختومقلی فراغی رانیز درردیف شاعرانی چون حافظ،سعدی ومولانا قرار دادمورخ شهیرپروفسوربرتلس،مختومقلی رابه جام جم تشبیه کرده است براستی که اشعاروی علاوه برنصیحت های پندآموز واخلاقیات ،تفکرات خاص روشنفکری درآن دیده می شود و به راستی که مختومقلی نیزروشنفکر زمانه ی خویش بوده است.

گیجه سی ماغتئم غولئ،آغتارئپ بیرراهبر

غویما بی یولداش غادام،منزیل اوزاقدئریول

خاطارگئوزلرینگدن یاش اورنونا،غان دؤکوپ خون جیگر

ماغنی قئل آلغئل باهار_وپایئزی حاقدان ثمر

باغ رحلتدن ناهالئنگ برگی سولمازدان بورون.

غاپئل غالدئم یارانلار،اوئز_اؤزومدن رشتیم یوق

حاقدان غایرئ هیچ یرده،پناهئم یوق پئشتئم یوق

پیکربحرینه گیردیم،یلکنیم یوق کشتیم یوق

ماغتئم غولئ،من موندان چئقار یانگلاق دشتیم یوق

الیم برسم توتان یوق ،دوشدوم دویپسوزعومماناـ

محقق وپژوهشگرارجمنداستادآنادردی عنصری نیزدرتحقیقات جدیدشان،درمجموعه ای تحت عنوان(مختومقلی به روایت مختومقلی)درباره ی مراحل تحول شعرمختومقلی می نویسد:بررسی اشعار مختومقلی ازجهت:

۱.نوع رویکرد وی به جهان پیرامون-جامعه،سیاست وتحولات اجتماعی ،سرنوشت تاریخی مردم ترکمن ،باورهای دینی و اخلاقی

۲.نوع تغییرات نگرشی ایجادشده درخودآگاه وی ،نشان می دهد که مختومقلی سه دوره تحول ذهنی راتجربه کرده است که مارابه ازای شعری آن را در دیوان وی می توان شناسایی واحصاء کرد.

مرحله اول_اشعارعرفی زمینی

شاعردراین مرحله از آفرینش شعری به وقایع نظامی واجتمای پیرامون خودبیشترین توجه رادارد .به همین دلیل نیزاشعار وی مرتبط با وقایع تاریخی عصرخود وشخصیت های تاریخی مربوط به جغرافیای تاریخی سرزمین ایران است.به طور خلاصه دراین دوره اشعاروی حاصل(سیردرافاق)است ودارای دو خصلت تجییجی_تحریضی وتعلیمی است.از جهت زمانی این دوره به تقریب از۲۱سالگی شاعروبه احتمال باشعراوغلوم_آزادیم شروع شده وبا گذار شعرهای (عرش اعلایه) (سیزینگدور )ظاهرا درسن۳۰سالگی باشعرشماره۴۸(چیقیب دور)خاتمه می یابد.

مرحله دوم_اشعاردوره گذار

اشعارشاعردراین دوره غالبا (حدیث نفس)است.بیشتربه واگویه های شاعرانه ناشی ازتفکرات درونی شاعرشباهت دارد.همانگونه که از عنوان این مرحله برمی آیدشاعردراین دوره درحال گذار ذهنی بوده دگردیسی نگرشی را سرمیگذرانیده است.این فرایند از ناامیدی و یأس وگله اوضاع زمانه آغاز میشودو درنهایت به شکل گیری نگرش الهی_عرفانی درذهن شاعرمنجر میشود

دوره گذارباشعرشماره ۴۸(چیقیب دور)آغازشده وبامضمون (حدیث نفس)بااشعارشماره ۱۴۵،۱۴۸،۱۶۶،۲۰۱،۲۳۰،۲۵۱و…ادامه می یابد.بنظر میرسد این دوره تحولی حدودا۴سال بطول انجامیده و درسن ۳۴سالگی خاتمه یافته است.

مرحله سوم_اشعارعرفانی،الهی ودینی.

شاعردراین مرحله که ازنظرسنی به تقریب از۳۴سالگی آغازشده است گذشته ی خودرابه نقدکشیده وبه یک دریافت روشن ازعملکرددوره جوانی خود۲۱سالگی تا۳۰سالگی رسیده است.وی با انتقادازگذشته پرماجرای خود وبا اعتقادبه ناپایداری جان مادی ومتعلقات آن به سمت عرفان و افکارالهی_دینی گرایش پیدامی کند.اما باتوجه به باورعمیق به تأثیر(سخن بامعنا)برتربیت و آگاهی مردم،گرایش عرفانی_دینی خود را خصلت (تعلیمی)میدهد ودراین مرحله ضمن غور و (سیردرنفس)تؤاما امرآگاهی بخشی وتعلیم به مردم رانیزفراموش نمیکند.

نقطه عزیمت این دوره بنظرمیرسدازشعرشماره۴۹آغازمیشود وباشعرهای شماره۱۳۴،۱۴۴،۱۵۸،۱۶۶و…ادامه پیدامیکند.لازم به یادآوری است که استادآنادردی عنصری دراین پژوهش متن انتقادی پروفسور نورمحمدعاشورپور را به عنوان متن پایه قرارداده اند.بدرستی که پژوهشگر بزرگوارجناب آقای آنادردب عنصری تحقیقات بزرگی را آغازنموده اندضمن آرزوی موفقیت وطول عمربه ایشان،امیدواربم این مجموعه بطورجامع و کامل به چاپ رسیده دراختیارعموم قرارگیرد.

منابع :

کتاب سنت و سکولاریسم

مختومقلی به روایت مختومقلی. آنا دردی عنصری

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا