اجتماعیادبیات

طعنه نزنید نقد و تحلیل بکنید 

پایگاه خبری اولکامیز- یکی از دوستان با نام محمد توانگری نقد گونه ای بر ترجمه اشعار مختومقلی توسط آقای جرجانی و  گروهشان نوشته اند، آن قسمتش به بنده مربوط نمی شود و نظری روی آن نمی دهم اما اخرش طعنه ای به ترجمه بنده هم زده اند. به این دوست عزیز که نمی دانم چقدر با ادبیات سر و کار دارند و  ترجمه را  چقدر می شناسند، عرض بکنم که کار منتقد طعنه زدن نیست بلکه تحلیل و ارائه مثال است در غیر این صورت بیانی توهین آمیز خواهند داشت.

بنده در مورد ترجمه گزیده مختومقلی که سال ۱۳۷۳ انجام دادم، امروز پس از گذشت ۲۷ سال عرض کنم که در آن دوره  به زبان فارسی و ترکمنی اشعار زیادی می نوشتم که در نشریات تخصصی ادبیات کشوری  چون  مجله شعر چاپ می شد در آن دوره بنده در تهران اقامت داشتم. غیر از مختومقلی کتاب ایمان ترکمن و  ترجمه اشعار کودک ترکمنستان را  نیز چاپ کردم.

در ترجمه اشعار مختومقلی یکی از بهترین مترجمان شعر کشور آقای موسی بیدج مشاور بنده بودند و  ترجمه ها مورد تایید بهترین مترجمان بود ( اینجا منظورم ترجمه ادبی به زبان فارسی و  زبان شاعرانه  آن است) . البته در حد انگشت شمار اشتباهات ترجمه ای نیز در آن وجود داشت ( یعنی کلمات ترکمنی با معنی متفاوتی ارائه شده بود)  که در یک کتاب سیصد صفحه ای امری طبیعی است و  بعدا در نسخه پی دی  اف اصلاح کردم .

لذا بنده معتقد نیستم که کار ایده آلی ارائه کرده ام، البته که اگر ترجمه موزون ( با وفاداری به متن اصلی) بشود بهتر است، ولی ترجمه منثور ادبی بنده حداقل در  چارچوب اشعار ترجمه ای که در ایران رواج داشت قابل قبول بود  و از نظر  زبان ادبی و  وفاداری آن به متن اصلی ، از نظر بسیاری از صاحبنظران  کلا کار موفقی بوده است.

طعنه این دوست ما به بنده بسیار غیر منصفانه و  استفاده کلمه زیر نویس برای آن سخیفانه و غیر حرفه  ای است و نشان می دهد که خودشان ترجمه شعر را نمی شناسند و مشکلات ترجمه شعر منظوم به منثور ، مخصوصا ترجمه شعر کلاسیک منظوم با زبان واقعگرا و  سبک متمایل به سبک خراسانی را به نثر ادبی فارغ از وزن و شعر و  دارای تخیلی نه چندان پیچیده را نمی دانند.

بنده حاضرم که تجربیات خود را هم در امر ترجمه شعر  و  هم در نحوه ارائه نقد ( به دور از کلی گویی )  در اختیار ایشان قرار بدهم.  البته بنده از نقد و تحلیل علمی استقبال خواهم کرد اما نه طعنه زنی.  در طول ۲۷ سال فقط یک استاد دانشگاه از افغانستان تحلیلی ادبی و علمی بر آن کتاب بنده نوشته اند که در وبلاگم آمده است.  http://gulzad.blogfa.com/category/26 ( اما متاسفانه در منطقه ما فقط نظرات و اتنقادات غیر مکتوب و غیر علمی جریان دارد)

این هم نمونه ای از ترجمه بنده:

صحرای ترکمن

چه سرزمینی است

از دریای خزر تا رود جیحون

صحرایش جولانگاه باد ترکمن

و کوه قره داغ جوشش آور سیل ترکمن است

غنچه های این سرزمین سیاهی چشمان من است

در جای جای صحرا

اشتران نر و مادینه، در جنب و جوشند

سایه های روح نوازش ستودنیست

گلهای رنگارنگ شکفته در ییلاقش

و دشت غرق ریحان ترکمن چه دیدنیست

پریانش با جامگان رنگارنگ در گشت و گذارند

و رایحه خوش عنبر به هر سو افشان است

صاحبان این سرزمین با شکوه

که ایل ترکمن در آن مأوا گزیده

بزرگان و ریش سفیدانند

مردان ایل سربلند و سرمست

همزادگان «گوراوغلی»

از نسل جوانمردان

و دست هیچ شکارگری در دشت و دمن

به شیر مرد ترکمن نمی رسد

همگان یکدل و یکصدایند

اگر باران فرود آید

زمین و صخره ها را آب فراخواهد گرفت

و در آن روز که تمامی ایلها دور یک سفره گرد آیند

بخت ترکمن اوج خواهد گرفت

سوار بر اسب که می شود غوغایی در دلش بپاست

از نیم نگاهش کوهها به لعل مبدل می شود

و دریایش آمیخته با سیلی از عسل

و هیچ سدی هجوم سیلش را بر نمی تابد

در روز رزم خوار و زار نمی ماند

به نفرین و شور چشمی، گرفتار نمی ماند

با جدایی از بلبل زرد رخسار نمی ماند

و گلهایش جاودانه عنبر می افشاند

ایلها و قبایل بی شمار یاران او

اقبال و نور حق همراهشان

جنگجویانش سوار بر اسب رهسپار میدان رزمند

سرشار پیروزیست نبردهای ترکمن

سرافراز و پیروز

بی حسرت و سوز

صخره ها را درهم شکسته

بندها را از هم گسسته، به پیش می رانند

و مختومقلی چشم دوخته بر آنان

با دلی لبریز از سخن

چون زبان ایل ترکمن سخن می راند

نویسنده – دکتر عبدالرحمن دیه جی

www.ulkamiz.ir

 

 

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا