فرهنگی

‍زندگی لنگر می خواهد

پایگاه خبری اولکامیز- علی بشارتی فر :  در ارتفاعات پیر زن چشمه.

بسیار لذت بخش است از فردای نیامده نترسیدن و در یک روز افتابی روی برف راه رفتن، پادشاه وقت خود بودن.

امروزه هوای زندگیمان بسیار ابریست

دوای دردش هم متفاوت است.

یکی هر هفته در نمازهای دسته جمعی بهترین حال را دارد. دیگری با کوهنوردی حالش خوب می شود.

بعضی از شخصیت ها ، دلتنگی امانش را هم ببرد منطقش را نمی گیرد.

اساتید ما در آستانه ۸۰  سالگی با جسارت تمام با قدرت اراده و اختیار ابر های

ناامیدی را کنار می زنند به دنبال نور وامید و روشنایی، امیدوارانه برای بودن در کنار هم و برای رسیدن به مقصد تلاش می کنند.

چونکه امروزه زندگی بسیار نامتعادل و ادمها از ساحل ارامش فاصله گرفتند

مثل کشتی بدون لنگر که امواج انرا به نا کجا اباد هدایت می کند.

زندگی لنگر می خواهد ،چیزی که ما را سر جای خود بنشاند تا از یکدیگر فاصله نگیریم.

حال این لنگر چه یک کتاب باشد وچه فکر واندیشه وایمان وعقیده

تا بتواند ما را به ساحل ارامش هدایت کند.

سهراب سپهری:کسی در مهتاب راه نمی رود

درخت ها از مردمان خرم ترند

کوه ها از ارزوها بلندتر

نی ها از اندیشه ها راست تر

وبرف ها از دل ها سپید تر

پیوند ها گسسته

هیچکس گل های حیاط همسایه را باور ندارد.

مولانا در باره احوالات انسان در مثنوی گفتگویی بین شتر وقاطر نقل می کند قاطر به شتر می گوید:من با اینکه راه بلدم وبه تاخت هم می روم تو کمتر از من زخم وزیلی می شوی وزجر کمتری می کشی؟

شتر می گوید: به سه دلیل

۱ – اهسته وپیوسته با حوصله ومتانت

۲ – اهل نشخوارم ،افکار وحرفها ومقصد وحرکتم را هم مثل غذایم مزه مزه ونشخوار و….

۳ – قبل از حرکت چشم هایم را باز وتمام مسیر را از ابتدا تا انتها ورانداز می کنم .افکار ما مانند ابهای پراکنده در بیابان است. برخی تبخیر وبرخی دیگر جذب زمین می شوند قدرت فکر ما هر لحظه در حال باریدن می باشد

امیدوارم بتوانیم ،این نیرو را بر روی یک هدف روشن متمرکز نمائیم.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا