گفتگو با حامد پورمند فعال رسانه ترکمن ۱۲ روز پس از آزادی / نقد پذیر باشیم

پایگاه خبری اولکامیز- لطیف ایزدی*: حامد پورمند فعال فضای مجازی گنبدی به گفته خودش معمولا وی را حامد دایی می شناسند. او فرزند تقی پورمند، شاعر پیشکسوت، معتمد و یکی از چهره های شناخته شده ی گنبدی است. نوشتن را از پدرش به ارث برده است. یک ضرب المثل ترکمنی می گوید : آتا کسبی اوغلانا حلال . پدر فرهیخته اش نیز در روزگاران دور که بیش از نیم قرن از آن می گذرد در عرصه خبر و نشر و توزیع روزنامه فعال بود.

حامد مثل خیلی از جوانان ترکمن صحرا عشق والیبال و اسبدوانی دارد. دو ورزش جذاب که در ترکمن صحرا هوادران زیادی دارد. جوانی دلسوز، پرشور، جسور و پر دغدغه است که برای رشد و پیشرفت ورزش گنبد به ویژه والیبال می کوشد و آرام و قرار ندارد. به هر دری می زند تا کمک کند. در رسانه های نو طهور و شبکه های اجتماعی در باره ی والیبال و چالش ها و مشکلاتش فراروی آن می نویسد. در این وادی گاه قلمش آرام و متین و گاه تیز و برنده است. از نقد نمی هراسد .

پورمند اخیرا کلیپی انتقادی ساخت و در ذیل آن متنی نسبتا کوتاه نوشت که حاشیه ساز شد و جنجال آفرید. به همین شبب شاکی خصوصی پیدا کرد و نهایتا اینکه به حکم دادگاه ، روانه زندان شد. این خبر در منطقه مثل بمب ترکید و در رسانه ها بازتاب وسیعی داشت. در باره ی چند و چون این ماجرا گفتگویی با وی انجام دادیم که در ذیل می خوانید، هر چند که نگارنده بر این باور است که پاسخ قلم، بند و زندان نیست. بلکه سعه صدر و مداراست. کارآفرینان موفق و صاحبان زر و زور باید نقد پذیر باشند. گفتنی است مصاحبه شونده با سیک و سیاق خودش ،محاوره ای و عامیانه به سئوالات، پاسخ داده است.

س – شغل تان چیست و اهل کدام شهر هستید؟

ج – گنبدی ام ، هم توی کسب و کار بازار سنتی هستم و هم بازاریابی شبکه ای.

س – فعالیت رسانه ای را از کجا آغار کردید؟

ج – سال ۹۰ تا ۹۳ کانون والیبال بامپوش رو در شهر گنبد افتتاح کردم که کاملا رایگان بود. اما به دلیل بی‌توجهی مسئولین وقت درشو تخته کردم و به جاش قلمم رو تیزتر کردم تا صدای اعتراض ورزشکاران و ورزشدوستان رو به گوش همه برسونم.

س – کی به فضای سایبری و دیجیتالی ورود پیدا کردید ؟

ج –  از سال ۸۰ که یاهو مسنجر بود منم توی فضای مجازی بودم و یه جورایی مستاجر چندین ساله‌اش هستم و تقریبا از سال ۹۰ فعالیتم رو توی دنیای مجازی به صورت خبرنگاری با سایت های بامپوش و تورکمن ‌اسپورت که درست کرده بودم آغاز کردم. البته الان دیگه اون سایتها وجود ندارن و بیشتر فعالیتم در محیط اینستاگرام هستش.

س – چی شد که آن مطلب جنجالی را در باره صباح نوشتید که پای شما را به دادگاه کشاند؟

ج –  کارخانه صباح در منطقه ما واقع شده و چندین ساله مسئولین ورزشی و غیرورزشی از ایشون خواستند به ورزش منطقه در امر اسپانسری ورود کنند که با پاسخ منفی شون مواجه میشدیم. من یه علاقه‌مند به ورزش و مخصوصا والیبال شهرم هستم و با باختهای پی ‌درپی امسال والیبال شهرم که یکی از بزرگترین قطبهای والیبال ایرانه تصمیم گرفتم صدای اعتراضم رو از طریق هشتگ تحریم صباح به گوش مسئولین برسونم و بهاشو حتی به قیمت رفتن به زندان بپردازم. البته در مورد سوالتون که پرسیدین چه شد که آن مطالب جنجالی درباره صباح نوشتین اعلام کنم که آن مطلب را جنجالی ننوشته بودم. یک کلیپ انتقادی بود و البته بیشتر جرمی که منتسب به من شده بود، نه از کلیپ من بلکه از کامنت هایی بود که بقیه زیرش نوشته بودن و منم از این موضوع خبر نداشتم .

س – شاید مدیریت کارخانه به دلایل مختلف لزومی نمی دانند برای ورزش گنبد سرمایه ‌گذاری کنند؟

ج – وقتی این کارخونه که با مشتریهای گنبدی بلند شد و با حمایت مسئولین منطقه قامت گرفت، وقتی ببینین در بیلبوردهای استادیوم آزادی تهران و بقیه جاها تبلیغات میکنه، حتما حق میدین که چرا اعتراض شده و به ایشون خرده گرفته شده که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

س  – اتهام شما چه بود؟ در کدام دادگاه پرونده تان بررسی شد ؟

ج -دادیار محترم شعبه دو گنبد احضارم کردند و تفهیم اتهام کردند بابت توهین و افترا که منم قبول نکردم، چون هیچ توهین و افترایی انجام ندادم و بابت همین ها وثیقه‌  ۲۰۰ میلیونی برام تعیین کردند و این زورم اومد که اولا توهین نکردم و دوما اگه توهینی هم شده باشه چرا وثیقه ۲۰۰ میلیونی اعلام کردن. مگه آدم کشته بودم!! نه اینکه نداشته باشم، خدارو شکر چند برابرشو داشتم اما ترجیح دادم با رفتن به زندان اعتراضمو اعلام کنم که با وساطت بزرگان و به خاطر آرامش منطقه دوستان خودشون سند گذاشتن و بعد از دو شب از زندان گنبد آزاد شدم.

س – چه روزهای بازداشت بودید؟

ج – من شنبه دهم آبانماه و در آستانه هفته وحدت به زندان رفتم و بعد از دو شب از زندان آزاد شدم.

س – آیا وکیل هم داشتید؟

ج – چندین وکیل تماس گرفتن و خواستن پرونده منو بدون گرفتن حق وکالت و کاملا رایگان به عهده بگیرن که قبول نکردم و جا داره تشکر کنم بابت این کارشون در اصل مردم منطقه وکیل من بودن و نه از من، بلکه از یکی از صداهای اعتراضی منطقه حمایت کردن که هرچقدر تشکر کنم کمه.

س – نقش دوستان، به ویژه خبرنگاران گنبدی و همکاران رسانه ای تان در آزادی شما چگونه بود؟

ج – همکاران من هم متناسب با جایگاهشون حمایت کردند و از همه این عزیزان و حتی از اون معدود کسانی که به مصلحت سکوت اختیار کرده بودند تشکر میکنم

س – گویا پس از آزادی جلسه ای با مدیر صباح داشتیددر باره جزییات آن توضیح دهید؟

ج – شبی که آزاد شدم به درخواست دوستان با آقای ابراهیمی جلسه ای برگزار کردیم و گفتگویی انجام دادیم که چقدر خوب میشد این گفتگو قبل از رفتن به زندان انجام میشد و چقدر خوبتر میشد ظرفیتمون رو در مقابل انتقاد بالا ببریم و به جای شکایت، نقدپذیر باشیم .

س – مدیر صباح چه سخنی گفت ؟

ج -ایشون توی اون جمع گفتن اصلا از شکایت مطرح شده اطلاعی نداشتن و وکیلشون بدون اطلاع از ایشون شکایت کردن و وقتی متوجه این موضوع شدن سریع شکایتشون رو پس گرفتن و با اینکه خواسته‌ ی اصلی من نبود و حقشه به خاطر رفتارهای مناسبی که از طرف مسئولینمون به ایشون میشه ایشون هم رفتار مناسبی با والیبال شهرمون داشته باشن و تمام‌ قد از والیبالمون حمایت کنه که مبارک دوستان باشه

س – در این روزها به دنبال چه موضوعی هستید؟

ج – دنبال معرفی یه کارخونه لبنیاتی به مردم منطقه هستیم تا با حمایت مردم از اون کارخونه و بالعکس، ان‌شاالله بتونیم یک تیم والیبال قوی در لیگ برتر بدیم تا دیگه جلوی تیمهای ضعیف این همه تحقیر نشیم.

س – پیشنهاد و راهکار شما  برای رشد و پیشرفت ورزش گنبد چیست؟

ج – اتحاد رمز موفقیت هرکاریه و چه در سیل تورکمن‌صحرا و چه اینجا و چه در تمام مراحل سخت ثابت کردیم با اتحاد میتونیم خیلی مشکلات رو حل کنیم.

س – با مردم چه صحبتی دارید؟

ج –  از مردم عزیز منطقه تشکر میکنم که حمایت کردن و اگه مردم به این شکل حمایت نمیکردن صدای اعتراض به گوش کسی نمیرسید. برای پیشرفت منطقه از همه لحاظ آرزوی موفقیت میکنم .

س – سخن آخر ؟

ج – متحول شدن جرات میخواد .

www.ulkamiz.ir