مطالب ویژه

مولوی عبدالحمید صدای اهل سنت است

پایگاه خبری اولکامیز- ارسلان قوجق : گویا نامه مولانا عبدالحمید شخصیت طراز اول اهل سنت ایران به مقام معظم رهبری خاری گشته در چشمان عده ای که به دنبال تک صدایی و  قطبی گری در جامعه هستند، چرا که چپ و راست علیه نامه خیرخواهانه ایشان بیانیه صادرکرده و او را مورد هجمه خود قرار داده اند در حالیکه در سمت مقابل انسانهای حق طلب و  عدالت خواه و نیز جمعی از متفکران و فعالان سیاسی و حقوق بشری مرکزنشین و در بطن جامعه اهل سنت با درک شرایط موجود از نامه سازنده و دلسوزانه مولوی عبدالحمید تشکر و سپاسگزاری کردند.

عجیب این که این افراد از تخریب و حفظ احترام مقابل سخن می گویند، آیا خطاب نمودن آیه ۶۳ سوره فرقان یا تهمت منت گذاردن و عملکرد مغرضانه احترام است یا تخریب؟ حال آن که انسان منصف درخواهد یافت وی به هیچ وجه به دنبال غرض ورزی و منت گذاری نبوده است….

آزادی حق بیان یکی از مواردی می باشد که جامعه را پویا و فعال می سازد، اگر به دلیل عملکرد رسانه های بیگانه دست از انتقاد برداریم مطمئنا جامعه به سوی تک قطبی گری و خفقان  و استبداد پیش خواهد رفت، آیا چون رسانه های بیگانه انتقاد ها را نمایان می کنند اصحاب فکر و اندیشه و قلم در ایران در سکوت به سر ببرند؟! این نوع حکومت مدنظر شما نتیجه اش میشود استبداد. چین یا کره شمالی، و یا مرامی که به دنبال آن هستید مرام کمونیستی شرقی است نه حکومت مردم سالاری اسلامی.

اتفاقا از دید ما قبل از این که رسانه های خارجی اینگونه انتقادات را منتشر کنند باید مسائل و مشکلات ومعضلات جامعه را  رسانه های داخلی پوشش دهند.

نویسنده متن تخریبی علیه مولوی عبدالحمید هنوز درنیافته است راهکار رفع تبعیض و نابرابری ها پاک نمودن صورت مسئله نیست، بلکه فهم مسئله و تلاش و تدبیر برای حل مسئله می باشد.

رسانه های بیگانه شبانه روز در حال پوشش اخبار منفی از ایران می باشند، روزی کپر های بلوچستان و دیگر روز کولبرهای کردستان و روز سوم صیادان ترکمن صحرا و …. اگر این مشکلات فقط پیگیری می شد و نه اینکه کاملا برطرف شوند مطمئنا امثال مولوی عبدالحمیدها مجبور به نگارش نامه و…. نمیشدند تا اینگونه موجبات تکدر خاطر دلواپسان و منفعت طلبان نمیشد.

اینکه مولوی عبدالحمید نام شهدای اهل سنت را بیان می کنند به معنای گروکشی نیست و خود شما نیز بهتر می دانید، نیت تان در جهت این تخریب های غیرمستقیم هرچه که باشد، صراحت مولوی عبدالحمید نیز واضح است.

اگر مرکزنشینان و…. شهید داده اند، اهل سنت نیز در این عرصه عقب نمانده اند و برای پاسداری از این مرز و بوم نهایت تلاش خود را کرده اند و شهید داده اند، پس چرا سهم اهل سنت و مرزنشینان از آبادانی و آزادگی کپرنشینی، بی هویتی، شغل های کاذب و جلای وطن بوده؟ آیا برابری و عدالت که اسلام آن را تاکید می نماید این است؟ آیا فاصله طبقاتی در جامعه ای که خود را ام القری جهان اسلام میداند اینگونه باید زیاد باشد؟!

مولانا عبدالحمید در نامه تاریخی خود سخنی از بلوچستان یا ترکمن صحرا و کردستان یا هرمزگان و خراسان ننموده اند، به تاکید این مشکلات کم و بیش در تمام نقاط سنی نشین کشور وجود دارد، در همان سیستان و بلوچستان، با گشت و گذاری کوتاه تنها در سطح شهر زاهدان یا چابهار بین نقاط بومی سنی نشین و نقاط غیر بومی مهاجر تفاوت را احساس خواهید کرد.

محروم ترین نقطه استان های کرمان یا هرمزگان نقاط سنی نشین می باشند، یا چرا راه دوری برویم، در همین ترکمن صحرا که در دو استان خراسان شمالی و گلستان واقع هستند،جرگلان را داریم که محروم ترین نقطه این استان می باشد، شهرستان گنبد با اینکه قالب جمعیت آن را ترکمن های سنی تشکیل می دهند هنوز یک فرماندار ترکمن  به خود ندیده، تمام شهرستان هایی که فرمانداری ویژه دارند دانشگاه علوم پزشکی نیز در آنها دایر گشته اما گنبد به عنوان مرکز ثقل جمعیت اهل سنت در منطقه از این موهبت برخوردار نیست.

بله به جد افرادی که در پی تملق و خود شیرینی برای افرادی که جامعه را در جهت تک قطبی گری هدایت می نمایند کاسه داغ تر از آش، بلکه تعریفی فراتر که در قالب خط نمی گنجد می باشند، افرادی که صدای گویای جامعه را نشنیده و به مثابه صم بکم عمی کر و کور گشته اند تا به اهداف و منافع زودگذر دنیوی خود دست یابند و در این راه از هر عملی چشم نمی پوشند. براحتی با آبروی افراد بازی می کنند در حالیکه نمی دانند که حرمت و آبروی مومن از حرمت کعبه والاتر است.

عالم و روحانی باید صدای گویای جامعه باشد و مشکلات را بی محابا بیان کند، زیرا کلام مشهور « الساکت عن الحق شیطان أخرس» را خوانده اند، آیا صرف اینکه فردی ترکمن یا فارس یا بلوچ و عرب بود کلام وی صحیح است؟ خیر،

باید قبول کنید که اکثر علمای ترکمن در مواقعی که باید از مواضع اهل سنت دفاع می نمودند سکوت را ترجیح داده اند، اما این که مولوی عبدالحمید در مورد ایشان گفته است که وابسته می باشند و …. تهمتی گزاف است که مغزهای بدبین آن را تراوش نموده است.

جامعه امروز به شدت تحت تاثیر رسانه قرار گرفته است، نه کسی بلندگو به دست گرفته و نه آبرویی از کسی رفته است، نامه نگاری در فضای مجازی یکی از رایج ترین راه های عصر جدید می باشند که هیچ منافاتی با قانون ندارد، اگر این کار بی آبرویی بود مطمئن باشید که آن را غیرقانونی اعلام می نمودند و چه بسا سریع ترین راه برای دریافت پاسخ نیز همین شیوه است، این شیوه انتقادی در اسلاف امت نیز به وفور دیده میشود آنجا که زنی در میان خطبه امیرالمومنین عمر بن خطاب بلند شده و اعتراض می نماید که چرا از پیش خود حکم صادر کرده و میزان مهریه را محدود می نماید و خلیفه نیز اشتباه خود را می پذیرد، حال آن که در نامه مولوی عبدالحمید هیچ اعتراضی صورت نگرفته بلکه شیوه نامه به صورت درخواست می باشد.

البته که نگرانی شما به جا می باشد زیرا منافع خود را در خطر می بینید اما راه رسیدن به اهداف سیاسی نه تخریب است و نه حذف و نه سانسور بلکه صداقت در عمل و رفتار و دوری از شعارگرایی و تک قطبی گری می باشد که شما به دنبال آن هستید، در عصر حاضر رسانه به عنوان جزوی از زندگی مردم گشته با سانسور و حذف و مصلحت گرایی مطمئن باشید که نمیتوان مطالبات بر زمین مانده مردم و به خصوص اهل سنت را بی پاسخ بگذارید.

به آزادی های فردی احترام بگذارید و انتخاب را بر عهده مردم بگذارید آن چیزی که مردم سالاری دینی می گوید، جامعه ما متفاوت از چین، روسیه و کره شمالی است، البته اینکه به این جریان فکری باید حق داد چرا که از قدیم این شعر به عنوان ضرب المثل در جامعه ما کاربرد دارد که می گوید: کمال همنشین در من اثر کرد.

کلام آخر، مولوی عبدالحمید صدای رسای جامعه اهل سنت در ایران می باشد.  برخی از مطالبی که علیه نامه ایشان به مقام معظم رهبری  که در فضای مجازی دیده میشود عذر بدتر گناه برای تملق گرایی در جهت تخریب است.

www.ulkamiz.ir

 

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا