تورکمن صحرا

نگاهی انتقادی به سیمای قوم ترکمن در رمان آتش بدون دود / قسمت ۶

آداب و رسوم مربوط به ازدواج

پایگاه خبری اولکامیز – بخش ششم مقاله طولانی کمال الدین اراز گلدی داشلی برون در مورد رمان آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی را در ذیل می خوانید

آداب و رسوم مربوط به ازدواج

ابراهیمی در جلد اوّل رُمانش اشاره‏هایی به برداشتن عروس از میان نزدیکانش به عنوان یک رسم قدیمی ترکمنی دارد:

«در پایان مراسم عروسی، داماد باید عروس را از میان نزدیکانش بردارد، بر اسب بنشاند و به سوی چادر خود بتازد. برادرهای عروس و چند جوان که وابسته به خانواده ‏ی عروس هستند، باید راه را، متظاهرانه، بر داماد ببندند؛ چنان که گویی ربوده شدن عروس، به غیرتشان آورده است. ساقدوش ‏های داماد باید با برادرهای عروس، به ظاهر، درگیر شوند تا داماد بتواند به خیمه‏ی خویش برسد.»(ابراهیمی، ۱۳۸۶: ۱/۸۲-۸۱).

ابراهیمی این رسم کهن را با نحوه‏ی ربودن سولماز توسّط گالان اوجا مقایسه می‏کند و این حرکت متهوّرانه ‏ی گالان اوجا را فراتر از سنّت‏ های کهن نشان می‏دهد. گالان اوجا دامادی است بدون مصاحب و ساقدوش که عروسش را از میان چادر پدر و برادرانش آن هم از سر سفره ‏ی شام و جلوی چشم آن‏ها می‏دزدد.

نزدیک‏ترین رسم به این نوشته‏ ی ابراهیمی همان مراسم دالیش (Dalish) است. «در این مراسم زنانی که به عروس نزدیک‏ترند در یک چادر دور او جمع شده، در را می ‏بندند. بنابراین، زنانی که به داماد نزدیکند باید در طیّ یک نزاع ساختگی به زور وارد یورت شوند و عروس را بردارند. افرادی که خویشاوندی نزدیکی با عروس ندارند در آن‏جا جمع شده و نزاع ساختگی بین زنان را تماشا می‏کنند و چنانچه نزاع حالت جدّی به خود بگیرد، جهت پایان دادن به آن مداخله می‏کنند.» (آیرونز، ۱۳۸۶: ۶۳-۶۲).

دوری داماد از عروس یکی دیگر از رسوم قوم ترکمن است که ابراهیمی در جلد دوم رمان به واسطه‏ ی نامزدی «آلنی» و «مارال» بارها آن را متذکّر شده است. فرایند توسعه ‏ی یک خانوار مستقل جدید، به واسطه‏ ی این واقعیّت طولانی می‏شد که به طور سنّتی، عروس و داماد پس از ازدواج به مدّت یک دوره‏ی ۳ ساله جدا از یکدیگر زندگی می‏کردند و از هر گونه ارتباط با یکدیگر منع می‏شدند. سپس در چهارمین سال عروسی نیز عروس معمولاً تنها قسمتی از زمان را با شوهرش بسر می‏برد (آیرونز، ۱۳۸۶: ۱۷۵).

پس از عروسی، عروس و دو ینگه ‏ی او به مدّت دو یا سه شب در نزد داماد می‏مانند. سپس آن‏ها را به خانه ‏ی پدری عروس باز می ‏گردانند و جدایی کامل زوجین آغاز می‏گردد. در طیّ این دوره، اگر چه عروس و داماد باید از یکدیگر و همچنین از تمامی نزدیکان بزرگ‏تر از همسرشان اجتناب کنند، سایر اعضای دو خانوار دیدارهایی را با یکدیگر به طور مکرّر انجام می‏دهند. چنانچه عروس به‏طور غیر عادّی جوان باشد، معمولاً تقاضا می‏گردد که دوره ‏ی جدایی زوجین یک یا دو سال دیگر تمدید شود. بنابراین دوره ‏ی معمول جدایی سه ساله‏ی زوجین کوتاه‏ترین دوره‏ی قابل قبول است(همان: ۲۶۵).

ابراهیمی در رُمانش به این جنبه از آداب سخت ترکمن‏ها در قالب دوری آلنی از مارال اشاره کرده است؛ یک بار آن جا که آلنی بار سفر بسته و می‏خواهد به طرف تهران حرکت کند: «آلنی: دُردی محمّد! اجازه می‏دهی مارال را ببینم؟ دُردی محمّد: شوخی می‏کنی آلنی. آلنی: نه… خیلی هم جدّی می‏گویم. من، چند سال نمی‏بینمش. دُردی محمّد: چه فرق می‏کند آلنی؟ سنّت، سنّت است؛ ده روز و ده سال ندارد. همه چیز را که نمی‏شود یک شبه خراب کرد. این که دیگر یک رسم یموتی نیست تا شما نیمه ‏گوکلانی‏ها بخواهید لگدمالش کنید. این رسم همه ‏ی صحراست.»(ابراهیمی، ۱۳۸۶: ۲/۸۳)

و بار دیگر آن جا که آلنی از تهران به گنبد رسیده و از گنبد در مسیر اینچه ‏برون قرار دارد و دشمن در کمینش است و مارال به کمک او می ‏شتابد بدون آن که با او دیدار کند:

«دُردی محمّد غم‏زده و سرشار از خشم به مارال نگاه کرد: تو لایق زنده ماندن نیستی. مارال: چرا پدر؟ چه کار خلافی مرتکب شده ‏ام؟ دُردی محمّد: خجالت نمی‏کشی؟ مارال: کسی باید خجالت بکشد که گناهی کرده باشد. قبل از آن که خنجرت را به خون دختر بی‏گناهت آلوده کنی، حرفم را گوش کن. تو فکر می‏کنی که من خودم را به آلنی نشان داده ‏ام و با او حرف زده ‏ام. این‏طور نیست؟ امّا من، قسم می‏خورم، به هر چیز که تو بخواهی قسم می‏خورم که آلنی، نه مرا دیده، نه صدای مرا شنیده، و نه این فکر به سرش آمده که من شب را در تنگه بوده ‏ام. من قول می‏دهم پدر، و سه شاهد هم دارم. حالا، اگر می‏خواهی بکشی، بکش. حرفی نیست.»(همان: ۳/۱۳۸).

ادامه دارد

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا