مطالب ویژه

از کجا بیاورم تا بخورانم و بپوشانم

پایگاه خبری اولکامیز- حاج آنه محمد مارامایی فرهنگی بازنشسته گنبدی و عضو تحریریه سایت اولکامیز در یادداشتی نوشت: از قدیم گفته اندکه اگر نداری بدان که کلاهت پس معرکه است. خوب انسانی که از بدو تولد هیچ سرمایه ای نداشته و مسئولان کشور عزیزمان هم بی خیال این گروه ندارها هستند با چه حساب و کتابی می تواند زندگی خود و اهل خانواده اش را تامین کند به طوری که شخصیت اجتماعی و فرهنگی و خانوادگیش زیر سوال نرود؟

وقتی بقول معروف اب نیست والله ما شناگر ماهری هستیم چطور یک انسان جهت گذران زندگیش آب را تامین کند تا بتواند در آن شنا کند؟

یا به قول معروف ترکمن ها که یک مثلی دارند( خدای دا بایا برن خلق دا بایا برن) ترجمه. خدا هم به ثروتمندان می دهد و  مردم هم به ثروتمندان می دهند.

با توجه به این ضرب المثل این روزه بخاطر اقتصاد بیمار و بی برنامه در کشور ما اتفاقاتی می افتدکه همه اش به نفع اغنیاست. مثلا انسان شریف و بازنشسته ای که در سالیان دور در هنگامه ۱۳۵۰ الی ۱۳۶۰ شاغل شده و در زندگی اش با سختی ها ساخته و سوخته تا بتواند مخارج زندگی خانواده اش را تامین کند و در کنارش با قرض  و  وام،  فروش جهیزیه خانم و….پولی به دست آورده و زمین یا خانه ای گرفته برای روز مبادا الان که فرزندانش به سن ازدواج رسیده اند مجبور است همان اندوخته خودش را بفروشد تا بتواند وظیفه شرعی خودش را در قبال فرزندانش انجام دهد.

چون اقتصاد کشورمان به خصوص در یک دهه اخیر آشفته و افسارگسیخته است و چندان خریدار زمین یا خانه نیست همان اندوخته اش را زیر قیمت مجبور است بفروشد. و افراد مایه دار و ثروتمند هم ازاین فرصت ها نهایت استفاده کرده و بسیار ارزان از چنگ این چنین افراد زجر کشیده در می آورند چون چندان نیاز مالی ندارند همین اندوخته فقیران و محرومان را که از چنگ شان درآورده اند درفرصت مناسب می فروشند و چندین میلیون حتی میلیارد سود می برند که در اینجا فقط به دو نمونه اشاره میکنم:

یک مورد در خیابان امام خمینی شمالی که یک بنده خدایی جهت رفع مشکل خانوادگیش مغازه ای را که منبع درآمدش بوده به ۸ میلیارد می فروشد. الان که فوقش یکسال گذشته همان مغازه به اصطلاح شکاری را خریدار ثروتمند به ۱۵ میلیارد نمی فروشد.

مورد دوم در خیابان مختوم شمالی که مغازه ای را یک بنده خدایی زیر یک میلیارد می فروشد والان که نزدیک ۱۸ ماه از آن خرید گذشته. فرد ثروتمند همان مغازه شکار کرده خودش را ۸ میلیارد قیمت گذاشته است.

خوب این دو نمونه و مصداق همان ضرب المثل ترکمنی است چون این گروه خریداران ثروتمند از بانکها با دهها ترفتد و نفوذ وام های سنگین می گیرند و ملک می خرند در صورتی که همین بانک ها واسه دادن وام ناچیز هزاران مشکل برای افراد محروم و فقیر بوجود می آورند و وام نمی دهند.(خدا داده توسط دولت ها) و الان چون وام ها را گرفته اند دنبال انسان های محروم و محتاج می گردند تا اموال آنها را زیر قیمت بخرند و می خرند(مردم یا خلق داده به ثروتمندان) یعنی هر دو شرایط به نفع ثروتمندان است هم شرایط وام و هم شرایط بازار معاملات.

گرچه این مثال مربوط به ۴۰ الی ۵۰ سال پیش بود که افرادشاغل می توانستند با حقوق ودرآمدشان ملکی بخرند واسه روزمبادا در صورتیکه امروزه نه تنها کارمند شاغل بلکه اگر همسرش هم شاغل باشد دو تایی هم نمی توانند واسه روزمبادا ملکی بخرند. چون مخارج زندگی چند برابر درأمد حقوق بگیران و کارمندان است.

الان همین سوال پیش می آید که از کجا بیاورم تا بخورانم یا بپوشانم؟ درجواب این بندگان خدا کسی می تواند ذره ای به این گروهها امید دهد؟

مطمئن باشید که هیچکس قادر به دادن امید به این گروه ازحقوق بگیران نیست.چون حساب همان دو دو تاست. مثلا کارمند ی ۱۰ میلیون درأمد داشته باشد و اگر بخواهد نصف حقوقش را پس انداز کند (که اصلا و ابدا ممکن نیست) در سال می تواند ۶۰ میلیون پس انداز کند و اگر این عدد را ضرب در سی سال کنیم میشود یک میلیارد و هشتصد تومان.

با این پول حتی نمی تو اند یک زمین یا مغازه بخرد.چون همانطوریکه گفتم اقتصاد کشورمان متاسفانه بیمار است  و یک ملک در سی سال مطمئن باشید کم کمش سه هزار برابر می شود .نمونه اش من یک زمینی در پشت ایستگاه گرگان گنبد که پدرخانم خودم در ۱۲ سال پیش ۷ میلیون فروخته بود را در ۲۰ روز پیش دو میلیارد و دویست وسی وچهار میلیون از یک فرد ثروتمند به اصطلاح مایه دار خریدم (با پول خانه ای که فروختم نه پس انداز سی ودو سال خدمت درآموزش وپرورش).

حالا حساب کنید چند برابر شده در۱۲ سال نه۳۰ سال که اگر درسی سال حساب وکتاب نمائیم عددی غیرقابل هضم واسه ما پیش خواهد آمد.

خلاصه وضعیت اقتصادی فرهنگی اجتماعی سیاسی و.. درکشور ما متاسفانه بسیار نامناسب است بطوریکه هیچ عقل و منطقی قادر به هضم این وضعیت نیست و واقعا هم والدین ۸۰ الی ۹۰ درصد جامعه نه آن گروه مایه دار وثروتمند ۱۰ الی ۲۰ درصد که خودشان دولتی هستند در درون دولت مانده اند که چه جواب دهند به خواسته ها ونیازهای فرزندان مظلوم و درمانده شان که روز به روز بخاطر ناتوانی والدین افسرده وپژمرده می شوند و متاسفانه بخاطر ترس و…. نوزدان خودشان را درخیابان ها رها می کنند و از داشتن فرزند گریزان هستند چون می ترسند نتوانند نیازهای فرزندانشان را تامین کنند و فرزندان فردا پس فرداها بلای جان . مال و…. شوند و هیچ امیدی به بهبود وضعیت جامعه ما نیست.

اگرخدانکرده این وضعیت ادامه پیدا کند خدا می داند که جامعه وکشور عزیزمان به چه وضعیتی دچار خواهد شد و تنها کاری که ما می توانیم انجام دهیم دعا برای مردم محروم ومظلوم بخصوص حاکمان ومسئولان کشورمان است که یک وضعیتی پیش آید که والدین ناامید از زندگی فرزندانشان امیدوار شوند و با آسودگی خاطر از آینده عزیزانشان الباقی عمر فنا رفته شان را بخوبی وخوشی بگذزانند به امید آنروز .

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا