یادداشت

باز هم در موضوع ِ تاریخ تولد مختومقلی

پایگاه خبری اولکامیز –  آنادردی عنصری: مختومقلی فراغی شعری دارد با ردیف « رحم ایله‌ییپ یاغمور یاغدئر سۇلطانئم » . این شعر در متن انتقادی نورمحمد عاشورپور با شماره ۱۳۹ ثبت شده است. از آن‌جا که این شعر مطابق ارجاعات عاشورپور در ذیل شعر ، در تعداد دوازده نسخه از نوزده نسخه‌ی مورد بررسی انتقادی ایشان آمده است استنباط من این است که شعر در تعلق به مختومقلی از درجه وثاقت بالایی برخوردار است.

ابتدا شعر را با هم مرور می‌کنیم :

۱ – سنینگ دک قادیردان دیلِگ دیلأر من

۲ – رحم ایله‌ییپ یاغمور یاغدئر سۇلطانئم

۳ – غاریبام ، غامگینم ، نالئش ایلأرین

۴ – رحم ایله‌ییپ یاغمور یاغدئر سۇلطانئم

 

۵ – قادیر الله دؤکگین رحمت بارانئ

۶ -‌اکینینگ همدمی ، یرینگ یارانئ

۷ – یرینگ – گؤگینگ ، عارشئنگ – کۆرسۆنگ سۇبحانئ

۸ – رحم ایله‌ییپ ……………

 

۹ – بیلبیل‌لر مست بۇلسون عألم آیئلسون

۱۰ -‌غایغئ‌لار دپ بۇلسون غام‌لار سۇوولسون

۱۱ -‌ نۇوشیروان واغتئ دک جاهان یایئلسون

۱۲ – رحم ایله‌ییپ ………….

 

۱۳ – رحمتینگ ایشیگی عارش‌دان آچئلسون

۱۴ – نورونگ اینیپ یر یۆزۆنه ساچئلسون

۱۵ – غوبار اؤچسۆن عألم یۆزی آچئلسون

۱۶ – رحم ایله‌ییپ …………….

 

۱۷ – عألم تاقدیر گؤزلأر غودرات پرمانئ

۱۸ – جاهانئ باسط ایله چئقسون آرمانئ

۱۹ – سندن بیتر دردلی‌لرینگ درمانئ

۲۰ – رحم ایلله‌ییپ …………

 

۲۱ – بنده‌ی پرمانام نه باردور منده

۲۲ – رحیم سن رحمان سن کرِم کأن سنده

۲۳ – کرِمینگ بۇلماسا غالدئق درمنده

۲۴ – رحم ایله‌ییپ ………

 

۲۵ – درگإه دن دیله‌نر نالئشلئ غول‌لار

۲۶ – موناجات ایله‌ییپ آچالار تیل‌لر

۲۷ – یامانلئق گؤتِریلیپ یایئلسون ایل‌لر

۲۸ – رحم ایله‌ییپ ………..

 

۲۹ – ماغتئمغولئ عئشغئنگ ایلأر ارادا

۳۰ – عئشغئنگ‌نئ کمال اد غۇیما آرادا

۳۱ – یتیرگین بارچانئ ماقصاد – مئرادا

۳۲ – رحم ایله‌ییپ ………

ساختار شعر

الف : قالب

 شعر در قالب غۇشوق یا مسمط مربع و در یازده هجا سروده شده و در هشت بند سازه‌بندی شده است. مصراع « رحم ایله‌ییپ یاغمور یاغدئر سۇلطانئم » درسطر چهارم هر بند تکرار می‌شود. از این‌رو شعر در بین مختومقلی‌خوانان با این عنوان شناخته می‌شود.

ب : مضمون

 مصراع « رحم ایله‌ییپ…….» به عنوان کلیدواژه‌ی مرکزی ما را در فهم محتوای شعر کمک می‌کند. خطاب شاعر در این شعر به خداوند است که وی را با عنوان یا صفت « سۇلطانئم » می‌خواند.و از وی طلب باران می‌کند. « قادیر الله دؤکگین رحمت بارانئ » ( ای خدای توانا باران رحمت فروریز ) . طلب باران در جهت رفع خشکسالی و قحطی ِ حادث شده درخواست می‌شود. شاعر متناسب با حال و هوای شعر از ترکیباتی چون : دیلِگ دیله‌مک ( حاجت خواستن ). نالئش اتمک ( استغاثه کردن ). رحم ایله‌مک ( ترحم کردن ).  بهره می‌برد. تکرار سطر « رحم ایله‌ییپ یاغمئر…..» در هر بند در فضاسازی شعر و انتقال حس شرائط فاجعه‌بار خشکسالی به خواننده بسیار مؤثر است. چنین می‌نماید شاعر برای یادآوری ِ شدت این رویداد حُزن‌انگیز مخصوصا این مصراع را در انتهای هر بند تکرار می‌کند.

 

تحلیل شعر

 یک قطعه شعر را از منظرهای متفاوت ِ : جامعه‌شناختی ، روان‌شناختی ، زبان‌شناختی و …می‌توان نقد و تحلیل کرد. اما من در این نوشتار قصد دارم این شعر را با رویکرد « زندگی‌نامه‌ای » و در پیوند با موضوع ِ تاریخ تولد مختومقلی تحلیل کنم.

 روشن است آن‌چه باعث سرودن این شعر شده رویداد دهشتبار قحطی است که به قول شاعر « چهره‌ی جهان را با غبار غم پوشانده و آن را درهم فشرده است » .

پس آرزو می‌کند:

۱۵ – غوبار اؤچسۆن عألم یۆزی آچئلسون

   — غبار زایل گردد ، عالم رخ نماید.

 

۱۸ – جاهانئ باسط ایله چئقسون آرمانئ

   — جهان را فراخ گردان ، زنگار ِ حسرت بِزُدای

بر این اساس در این شعر به‌طور مشخص از وقوع یک خشکسالی در صفحات شمال خراسان سخن می‌رود که سرزمین‌های مسکونی ترکمن را نیز درنوردیده است. پرسش این است که آیا در منابع تاریخی ِ دوره‌ی افشاری و زندی به این قحط و غلا اشاره‌ای رفته است ?!

 در بررسی ِ منابع تاریخی دوره‌ی یاد شده به دو کتاب ِ « جهانگشای نادری » و « مجمل‌التواریخ بعد نادریه » برمی‌خوریم.

جهانگشای نادری تألیف میرزا محمدمهدی استرابادی – منشی نادرشاه – است . این اثر در سال ۱۱۷۱ ه.ق یعنی در حدود یازده سال بعد از قتل نادرشاه نوشته شده و در جزو منابع معتبر دوره‌ی افشاری به شمار می‌رود.

مجمل‌التواریخ بعد نادریه نوشته‌ی ابوالحسن گلستانه . حدودا بین سال‌های ۱۱۹۵ – ۱۱۹۶ ه.ق تألیف شده است. این کتاب شامل رویدادهای ۳۵ ساله‌ی بعد از درگذشت نادرشاه است.

در هر دو اثر به رویداد قحطی در خراسان اشاره شده است.با این تفاوت که با توجه به سابق بودن کتاب جهانگشای نادری ، محتمل است گلستانه گزارش قحط را از منبع میرزامهدی استرابادی رونویسی کرده باشد.

گلستانه در کتابش در ذکر پادشاهی علیشاه ، در یک سطر اشاره‌ی مختصری به این واقعه می‌کند :

« ..علیشاه بر سر خبوشان رفته ایشانرا [ اکراد خبوشان ] مطیع ساخت و بسبب شدت قحط و غلای خراسان از آن‌جا عازم مازندران شد.» ( گلستانه ، ۱۳۹۱: ۲۱ ).

اما میرزا محمد‌مهدی استرابادی در جهانگشای نادری گزارش خود از واقعه قحط و غلا خراسان را با افزودن سه نکته به‌طور کامل ارائه می‌دهد:

«…علیشاه بر سر خبوشان رفته ایشانرا [ اکراد خبوشان ] بحلقه اطاعت کشید و بسبب قط و غلایی که بعد از واقعه خاقان مغفور در خراسان اشتداد یافته بود از ارض اقدس عازم مازندران گشته نهماه [ نُه ماه ] در مازندران توقف نمود».

( استرابادی ، ۱۳۷۰: ۴۲۵ ).

و اما سه نکته‌ای که گزارش استرابادی را کامل می‌کنند :

 ۱ – به تصریح مؤلف ، واقعه‌ی قحط و غلا خراسان « بعد از رویداد قتل نادرشاه در خراسان شدت گرفته است».

۲ – علیشاه ( علیقلی‌خان سابق ملقب به عادلشاه) به سبب شدت یافتن این قحطی به مازندران رفته مدت ۹ ماه در آن‌جا اقامت می‌کند.

۳ – استرابادی در توصیف شرائط اسفبار زندگی مردم ناشی از این خشکسالی ، قصیده‌ای در دوازده بیت به دنباله گزارش خود پیوست می‌کند. قصیده با این بیت آغاز می‌شود:

آنچنان قحط در خراسان شد

که ز بیمش فلک هراسان شد

و با دو بیت زیر خاتمه می‌یابد:

سر بجیب خیال دوراندیش

بهر تاریخ برد چون درویش

یافت ناگه موافقش بعدد

از حروف خرابی مشهد

( استرابادی ، ۱۳۷۰: ۴۲۵ ).

 از گزارش استرابادی و شعر حُزن‌انگیزی که در موضوع تبعات اجتماعی قحط و غلا خراسان سروده می‌توان استنباط کرد که قحطی موردنظر حداقل تا ۹ ماه بعد از قتل نادرشاه ادامه داشته است. و تاریخ وقوع آن سال ۱۷۴۷ میلادی و ۱۱۶۰ هجری بوده است.

حال با استناد به مستندات فوق که در حکم شاهد مثال تاریخی آورده شد ، می‌توان استنباط کرد که شعر مختومقلی با ردیف « رحم ایله‌ییپ یاغمور…» به اقرب احتمال در توصیف همین واقعه‌ی قحطی خراسان در سال ۱۷۴۷ / ۱۱۶۰سروده شده است. چنانچه این مقدمه را قبول داشته باشیم بی‌درنگ این پرسش به ذهن خطور می‌کند که اگر مختومقلی در سال ۱۷۳۳ میلادی به دنیا آمده باشد این شعر را در ۱۴ سالگی سروده است. اما پرسش بعدی این است که چنین شعری که از جنبه‌ی ساختار فیزیکی بسیار استوار و از جنبه‌ی ساختار معنایی بسیار قوام یافته و منسجم است می‌تواند پرداخته‌ی یک نوجوان ۱۴ ساله باشد?!

به نظر بعید می‌آید. افزون بر پختگی شاکله‌ی شعر که نشان از ذهن توانای شاعر در تسلط بر ابزارهای کلام ادبی در زبان ترکمنی دارد، شاعر در چند سطر زیر چنین می‌سراید:

۱۱ – نۇوشیروان واغتی دک جاهان یایئلسون

       چون زمان نوشیروان جهان گشاده گردد

۲۷ – یامانلئق گۆتریلیپ یایئلسون ایل‌لر

       شرارت محو گردد قوم در آسایش باشد

۳۱ – یتیرگن بارچانئ ماقصاد – مئرادا

       کامیاب گردان همه قوم را

از آن‌جا که علیقلی‌خان بعد از جلوس بر تخت شاهی ، خود را به لقب عادلشاه ملقب کرد، مختومقلی در اشاره‌ی تلویحی به عدالت انوشیروان در سطر ۱۱ ، بعید نیست خواسته باشد بین عدالت ِ عادلشاه و عدالت انوشیروان ارتباط برقرار کند. زیرا در سطر ۲۷ آرزو می‌کند که شرارت محو گردد و قوم در آسایش باشد. در نهایت در سطر ۳۱ از خدا می‌طلبد ; همه‌ی مردم را کامیاب گرداند. از اشاره به مفهوم مصراع‌های مذکور قصدم این است که نشان دهم مختومقلی در زمان سرایش این شعر به درجه‌ای از نظام‌یافتگی اندیشگی رسیده بوده که حتی از توصیف شرائط اسفبار یک قحطی ، نقبی می‌زند به این که آن موضوع را با مفاهیمی چون فراخناکی جهان ، عدالت ، رفاه و آسودگی مردم پیوند زند. و از این راه شعر خود را از جهت بار معنایی و پیامی ( آرمان‌های انسانی )که منتقل می کند غنی سازد.

حال با این توصیفات از غنای شعری ِ مختومقلی ، آیا می‌توانیم بپذیریم که شاعر در زمان سرودن آن ، نو جوانی ۱۴ ساله بوده است ?! جواب من به این پرسش منفی است. بر این گمانم که مختومقلی در زمان سرودن شعر مورد بحث در کمال پختگی ِ ذهنی و درایت سیاسی بوده است. و این کمالات از یک نوجوان ۱۴ ساله حتی بیست‌ساله بعید به نظر می‌رسد.

 نتیجه

 شعر شماره ۱۳۹ با ردیف « رحم ایله‌ییپ یاغمور…» در موضوع بروز قحط و غلا خراسان سروده شده است. به تصریح دو منبع معتبر تاریخی دوره افشاری و زندی ، متعاقب قتل نادرشاه و دوره‌ی کوتاه سلطنت علیشاه قحطی ِ شدیدی در خراسان رویداده است. تاریخ این حادثه ۱۷۴۷ / ۱۱۶۰ است. با توجه به استحکام شعری و قوام‌یافتگی مضمونی شعر مورد بحث بر این گمانم که شعر نمی‌تواند محصول ۱۴ سالگی شاعر باشد. تمامی شواهد شعری حاکی از این است که شاعر در هنگام سرودن شعر حدود ۲۵ سالی داشته بوده است. بر این اساس فرض قوی بر این است که تولد شاعر بین سال‌های ۱۷۲۰ تا ۱۷۲۲ اتفاق افتاده است. این فرض را شعر شماره ۲۳۳ با ردیف « بولار گلمه‌دی » که پیش‌تر در مقاله‌ای مرتبط با این موضوع بدان اشاره داشتم نیز تأیید می‌کند.

گنبدکاوس. ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲

WWW.ULKAMIZ.IR


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا