یادداشت

بودن بهتر از نبودن است

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی :

در جوامع مختلف دیدگاه و نگرش انسان ها به مشکلات و ناملایمات گوناگون است..چون انسان ها موجوداتی عجیب نسبت به سایر موجوداتی هستند که خدای منان آنها را خلق کرده است‌.

دلیل آن اینکه انسان ازعقل و هوش بالایی برخوردار است و می تواند سریع و با یک محاسبه آماری درهر اموری نتیجه گیری نماید.گرچه درهمه جوامع بخاطر نوع .نژاد.زن و… تمام انسان ها عین هم نیستند.

اما درکل تشابهات زیادی درمیان همه انسان ها وجود دارد. درجامعه ما ایران اگر اینروزها پای درد و دل یک فرد بایستیم و به نگرش اوبه زندگی چند لحظه ای دقت نماییم متوجه می شوئیم که:

برخی بخاطر فشارهای چند دهه اخیر در کشورمان اکثرا از زنده بودن خود خوشحال نیستند. در رابطه با این نگرش عوامل مختلفی دخیل هستند که متأسفانه همه این عوامل الآن درجامعه ما وجوددارد.عواملی چون گرانی.بیکاری.تورم .نبودن درآمد بالا بودن مخارج زندگی فشارهای زندگی.درگیریها میان اعضای خانواده .امید نداشتن به آینده و…

اما نمی دانم چرا این عوامل دخیل دراین نگرش مردم به زنده بودن درجامعه ما روزبروز بدتر می شود اما بهتر نمی شود.

چند روزی با توجه به این افکار با افراد زیادی صحبت کرده ام متوجه شده ام که حتی کسانی که درآمد.شغل و… هم دارند این نگرش را دارند مثلا یک روحانی بزرگواری‌ وقتی بهش‌گفتم که درتصادف فلان روز چند نفر فوت کرده اند.

با‌ کشیدن آه بلندی گفت حاج آقا بخدا اینها راحت شده اند و دیگر مانند ما زیاد رنج نمی کشند.چون زنده بودن در این دنیا با این همه مشکلات ذره ای ارزش‌ ندارد.خوشا بحال کسانی که مرده اند و راحت شده اند.

من گفتم حاج آخوند این تفکر در اسلام بسیار بد و گناه است که انسان آرزوی مرگ کند.

حاج آخوند گفت می دانم اما تحمل انسان هم حدی دارد و ناخواسته اینچنین نگرش در هر انسانی با این‌وضعیت کشورما پیدا می شود

علاوه برآن چند روز قبل ازعیدقربان پیش یک فردشاغلی که درمغازه نشسته بود رفتم و کمی درباره عید صحبت کردم. او هم متأسفانه جملاتی گفت که من متعجب شدم .

او گفت حاج آقا چه عیدی.چه شادی وچه نشاطی ؟  این عید نیست.بلکه مصیبت است.

من گفتم چرا اینچنین فکر می کنید او با سؤالی ازمن پرسید که با توجه به وضع وحال جامعه ما چنددرصد فکر‌می کنید که مردم می توانند قربانی کنند؟

آجیل وشیرینی بگیرند؟ من گفتم ۷۰درصد مردم جامعه! او گفت حاج آقا پس. ازدردهای مردم خبر نداری.من گفتم نه اینجوری هم نیست من مشکلات مردم را می دانم.

او‌ گفت حاج آقا‌ گوش کنید من به جرأت می توانم بگویم امسال ۵۰ درصد مردم نمی توانند قربانی کنند۷۰ درصد نمی توانند آجیل وشیرینی بخرندو…

من گفتم گمان نکنم ابنچنین باشد.

او گفت برو اینروزها به قصابی های دیارمان سر بزن و لیست کسانیکه نمی توانند قربانی‌کنند و منتظرند چند کیلو‌ گوشت بجای قربانی بخرند را نگاه کنید.

لباس نو خریدن و دید وبازدید رفتن و… که بماند.

او گفت مثلا خودم با اینکه درآمد اندکی دارم امسال هیچ نمی توانم کاری انجام دهم ووقتی این وضعیت خودم را می بینم ودرخانواده به چهره فرزندانم نگاه می کنم .بخدا فقط آرزو می کنم که خداوند زودتر جان مرا بگیرد!

چرا در جامعه ما مردم باید اینچنین حسی به دنیا.به عید.به زندگی کردن و… داشته باشند؟ گناه مردم چیست که باید ازنعمت بزرگ حیات وزندگی محروم باشند؟ چرا مسئولان ما نمی خواهند پس ازگذشت پنج دهه از انقلاب واقعیت های جامعه را درک کنند؟ چرا باید جهت رفع این مشکلات برنامه وهدفی نداشته باشند؟آیا تأمین حداقل زندگی برای مردم اینقدر سخت وغیرممکن است؟

مردم ایران زمینی که دوست دارند همچون گذشته نه چندان دور خود و همچون مردم کشورهای دنیا درآسایش و رفاه باشند.

در هر سالی که فقط دوتا عید مذهبی ومهم دارند می خواهند خوش باشند وظیفه شرعی ودینی خودرا انجام دهند.چرا نباید‌ به این آرزوها برسند؟

انشاءالله که مسئولان دست از اموری که توانایی ندارند دست بکشند وبه کسانی که بهتر ولایق ترازخود دراین امورهستند واگذار نمایند تا  گرفتار لعن و نفرین خالق هستی و خلق خدا قرار نگیرند.

سخن آخر اینکه به نظر من بودن بهتر از نبودن است گرچه زندگی مشکلات زیادی دارد ولی زنده بودن و زندگی کردن ارجحیت دارد. برای زندگی بهتر باید تا آخرین نفس بکوشیم. نباید حس ناامیدی و نارضایتی بر ما علبه کند بلکه گوهر امید و حرکت در ما برای فردایی بهتر شعله ور باشد.

به امید اینکه مردمان سرزمین مان همچون مردمان دیگر امورات شان در روال عادی قرار بگیرد و  دیگر در حسرت خیلی ازچیزها از جمله رفاه .آسایش .آرامش و…درزندگی خود واهل خانواده نمانند!

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا