خاطرات حج عمره (قسمت چهارم)

پایگاه خبری اولکامیز – امان محمد خوجم لی
در شهر جده حدود ۵۰ کیوسک برای کنترل گذرنامه ها بود. در عرض نیم ساعت تمام گذرنامه ها را کنترل و مهر عبور زدند. این نشان می دهد برای دولت عربستان سرعت کار خیلی مهم است و وقت مردم ارزش دارد. بیشتر پرسنل دختر و پسران جوان بودند. تمام دختران سیاه پوش و فقط چشم هایشان دیده می شد. لباس ها در عین سیاه بودن در دوخت و فرم متنوع و گوناگون بودند. اما تنوع و گوناگونی را رنگ سیاه پوشانده بود و به چشم نمی آمد. مگر اینکه آدم فضولی مثل من دنبال تنوع و تکثر و تفاوتها بگردد.
از درون گفتم ای حوریان بهشتی چرا اینجوری خودتان را پوشانده اید؟ دیده شدن وجه و کفین که ایرادی ندارد.
خلاصه بعد از خواندن نماز ظهر لبیک گویان به سمت اتوبوبس حرکت و ویلچرها و چمدان ها را بغل اتوبوس جا دادیم. روحانی کاروان گفت فاصله جده و مکه حدود ۹۰ کیلومتر است. یک و نیم ساعته می رسیم. من در مسیر راه چشمم بیرون بود. هواپیما ها مرتب از سوی جنوب به سمت شمال فرود می آمدند و به همین ترتیب هم به سوی شمال پرواز می کردند.
ساختمان های اطراف جده بیشتر یک طبقه و دو طبقه و سه طبقه و سفید رنگ و پنجره های یک متری داشتند. پنجره های کوچک بیشتر برای جلو گیری از ورد گرما باید باشد. کنار جاده درخت بود ولی از نوع یلغن با برگهای سوزنی همان که کنار رودخانه خودمان خود رو سبز می شود. فکر می کنم آن جا هم خودرو سبز شده باشند. چون نظم و ردیف خاصی نداشتند. جاده را نگاه کردم هر طرف چهار بانده است. وسط جاده هم نرده کشی شده است. نگاه کردم فکر کردم ریل قطار است. در ادامه جاده هر طرف پنج بانده شد.
در پلیس راه نزدیک نیم ساعت معطل شدیم. بعد حرکت کردیم ساعت معروف مکه از فراز کوهها ی سر به فلک کشیده مکه دیده می شد. اما کوههای مکه و مدینه، عظمت و بزرگی و بلندی و لایه لایه بودن کوههای اطراف کرمان را نداشتند.
من هنگامیکه در سال ۱۳۹۶ از چابهار بر می گشتم از روی کرمان آمدم. با دیدن کوههای اطراف کرمان در طول راه هوش از سرم پرید. گفتم خدایا این همه سنگ را از کجا آوردی و چطوری لایه لایه قرار دادی؟ در طول مسیر جده و مکه ساخت و ساز و جرثقیل های بزرگ همه جا دیده می شدند. فکر می کنم همه متعلق به صنعت نفت عربستان باشد.
راننده اتوبوس مصری بود. روحانی کاروان گفت به ایشان کمک کنید. از این حرف روحانی کاروان خوشم نیامد. دولت عربستان حتماً به آنها حقوق خوبی می دهند.
خلاصه بعضیها دادند و بعضی ها ندادند. من هم چیزی ندادم. چون پولها همه دلار بودند. اگر ریال سعودی هم داشتم نمی دادم. چون یک ریال سعودی حدود ۴۰ هزار تومان ما می شود. ما در این جا به گداهایمان هزار تومان بیشتر نمی دهیم. راننده خیلی بی شخصیت باشد که از دیگران گدایی و تقاضای کمک بکند. وقتی پول معیار باشد خیلی ها آبرو و حیثیت را کنار می گذارند. راننده مصری اگر در کشور خودش بود نمی توانست چنین کاری بکند. چون مردم می شناسند خجالت می کشد.همچنین که رانندگان ما در ایران نمی توانند چنین کاری کنند.
۲۳ مهر ۱۴۰۴
www.ulkamiz.ir



