درنگی کوتاه بر موضوع اصلاح طلبی در ترکمنصحرا

پایگاه خبری اولکامیز- احمد مرادپور : اصلاحات اگر چه یک واژه با معنایی ساده است لیکن در دنیای سیاست به اعتبار منابع مختلف می تواند مفاهیم گوناگونی تولید نماید.
انچه در دوم خرداد ۷۶ رخ داد بیش از انکه باز تولید خواسته های منطقی بخش عظیمی از جامعه ایرانی باشد یک فریاد گم شده و نهان در طوفان بود .
از منظری می توان دوران بعد از انقلاب را به دو دوره قبل از اصلاحات و بعد از اصلاحات تقسیم نمود علت ان نیز روشن است هر انقلابی محکوم است به نهادینه شدن در خود یا اصلاحات از درون می باشد.
انتخابات، دمکراتیک ترین روش برای اصلاح امور ازدرون بدون حضور و دخالت عناصر بیگانه می باشد از این رو ایرانیانی که اقلیت می نامندش فارغ از توصیف نژادی یا دینی و مذهبی آن ، در صلح جویانه ترین متد مطالباتی ، حقوق معطل مانده خویش را در همراهی با جریان نوظهور اصلاحات جستجو کردند .
به تصدیق امار صندوق های رای ، بیشترین درصد اقبال به جریان های اصلاح طلبی متعلق به ترکمنصحرا و مناطق اهل سنت نشین کشور می باشد ، من اگر چه هرگز بر باور اصلاحات نبودم معذالک بخش عظیمی از دوستان صادق خویش را در مسیر اصلاح طلبی می دیدم ، کسانی که اهتمام ایشان این بود که اگر در ساختار سیاسی کشور حقوقی برای انها می تواند باز تولید گردد این امکان فقط از طریق و مسیر قائلان به حقوق مذکور می تواند تعریف گردد.
فارغ از ایرادات بسیار بر جریان اصلاحات – منظور از ایرادات ایراد در نفس اصلاح طلبی نمی باشد و مراد بنده فقدان ارائه متدولوژی و راههای برون رفت از وضع موجود و تبیین شیوه های دستیابی به اصلاحات می باشد- حاملان جریان اصلاح طلبی در ترکمنصحرا مردان صلح جو و صادقی بودند با رویاهایی فوق العاده برای سرزمین خویش.
در یک سال اخیر نشست هایی از سویی پاره ی از فعالان سیاسی اصلاح طلب با موضوع تغییر الگوهای رفتاری در حوزه انتخابات صورت می گیرد،
بانیان این نشست ها که شاخص ترین ایشان از منتهی الیه غرب ترکمنصحرا می باشند بر این عقیده استوار گشته اند که منافع عمومی ملت ترکمن ایجاب می کند در انتخابات ریاست جمهوری با برگزیدگان اصولگرایی همگام شوند، ایشان توضیحاتی نیز در تغییر پارادایم عرضه می کنند و دلیل اجمالی ایشان در دو محور خلاصه می شود .
نخست انکه اصلاح طلبان به پیمان های شفاهی خویش با اقوام ،وفادار و پایبند نبوده اند ، دوم انکه تامین منافع ملت در گره خوردن با عناصر قدرت یقینی ( اصولگرایان) می باشد.
استدلال ایشان از منظری صحیح به نظر می رسد معذالک با اشکالات عمده ذیل روبرو می شویم:
یکم: اصولگرایان پیش از جریان اصلاحات حاکم و حاضر بوده اند ایا در ان مقاطع منافع اقوام از ایشان حاصل می گردید؟
اگر پاسخ مثبت است چه نیازی به شیفتگی و دل باخته گی به اصلاح طلبان بود؟
اگر پاسخ منفی است و اصولگرایان در زمان حکومت خویش وقعی و اعتنایی به حقوق رویایی شما نداشته اند اینک چه تغییری در مواضع اصولی اصولگرایان رخ داده است که چنین شتابان در پی اغوش اصولگرایان می گردید؟
غور و تعمق و احیانا پاسخ منطقی به سوالات فوق می تواند راهگشا باشد
از برونداد جلسات اخیر این عزیزان می توان چنین استنباط نمود:
الف) ایشان اساسا” با موضوع اصلاح طلبی یا اصولگرایی و ثمرات دراز مدت هریک اشنایی ندارند
ب) برای این افراد محترم صرفا ” نتایج کار کردگرایانه و منفعت جویانه ( فارغ از منفعت عام و منفعت خاص) معنا دارد.
میل در واله گی و دلدادگی این عزیزان به اصولگرایان ،( درحالی که در بازه زمانی بسیار نزدیک برخی از ایشان از نمادهای اصلاحات در ترکمنصحرا شمرده می شدند) چنان رقت انگیز بود که در برخی تقریرات اصولگرایان نیز از حرکت ایشان به عنوان فریب یاد می شود. به گمان بنده اصلاح طلبان پیشین ترکمن در سه شاخه باز تولید شده اند
الف)
اصلاح طلبانی که در پی رفتار انقباضی حاکمیت روی به تجدیدنظر طلبی(رفورمیسم) آورده اند ، ضمن رعایت متون اصلاح گرایانه قانون اساسی اظهارات و خواست های ساختار شکنانه با عرف موجود دارند و از بیان ان هیچ ابایی نداشته و سینه در مقابل سختی ها ی ان نیز آراسته اند ایشان اصلاح طلبی و وفاداری به جریان اصبلاحات را بر منافع قومی و مذهبی غالب می دانند مظهر اشکار این رفتار جناب اقای امان محمد خوجملی می باشد .
ب) برخی از اصلاح طلبان مصداق بارز مصلحت جویی می باشند ایشان رفتاری کارکرد گرایانه دارند منافع عامه دستاویزی برای حصول به نیات و اغراض شخصی ایشان می باشد ، ایشان به وقت سحر با اصلاح طلبان در اقامه نماز صبح خویشند و در شامگاهان سفره شام خویش را برای اصولگرایان می آرایند ، مصداق یک بستر و دو رویا، این نحله فکری از غرب ترکمنصحرا آغاز و تا مرکز ریشه دوانده است و اخیرا یکی از فعالان اصولگرا در یادداشتی ضمن اعلام انزجار، این حرکت را جریانی غیر انقلابی ، منفعت طلبانه و ابزاری اعلام داشته است، در اینجا برای پرهیز از بروز کدورت از ذکر وابستگان شاخص این جریان فکری خودداری می نمایم.
ج) اصلاح طلبان وفادار به منافع قومی
اصلاح طلبی برای اقوام به مثابه فرصتی برای دستیابی به پاره ای خواست های مشروع از جمله امکان تدریس به زبان های محلی ،امکان مشارکت جدی و بکارگیری نیروهای بومی در عرصه های مدیریت سیاسی و نظایر ان تلقی می گردید ، این جریان، علیرغم اعلام سخنگوی جبهه اصلاحات بر فقدان نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری کماکان راغب بر شرکت و انتخاب گزینه اصلح می باشند حضور در جلسات مختلف ، گفتمان روشن و اعلام مواضع شفاف برای دستیابی به نتیجه ای منتج به منافع کلی ترکمنصحرا از شاخصه های رفتاری ایشان می باشد ، از مصادیق این جریان می توان به اقای انه محمد بیات اشاره نمود روزنامه نگاری که به رُک گویی ،صداقت و وفاداری به منافع عمومی صحرا مشهور است .
www.ulkamiz.ir
روند و سیر افکار و عملکردهای شاخص ترین فرد از منتهی الیه غرب ترکمنصحرا را می توان با مرور انتخابات مجلس از زمان مهندس بسنجیده ، دکتر گل ، آقای ولی پور و دکتر ایری شناسایی کرد و هواداران ولی پور در این رابطه آگاهتر هستند.
مشکل اصلی برای اصلاح طلبان غر زدن و ایرادگیری مردم بعد از انتخابات است که این چی بود که ما را تشویق به رای دادن به آن نمودید! وگرنه در هر انتخابات تشخیص فرد بد از بدتر کار ساده ای است همانطور که آلان برای همه عیان است که چینش افراد معرفی شده به کدام سمت است.
با سلام و درود جناب حاجی گلدی
برای متون و انتقادات شما بسیار احترام قائلم
منظور نگارنده از شاخص ترین افراد ، فعالان سیاسی انتخاباتی می باشند ، بزرگوارانی که نام بردید ( فارغ از شهید بزرگوار دکتر عظیم گل) عملا مصلحت گرا ، خویشتن دار و یا بازنشسته گی را برگزیده اند ، به نحوی که نمی توان ایشان راحتی در مقام کنشگری محلی تلقی نمود، ان وجه از سخن شما نیز بسیار درست است که مردم اصلاح طلبان را محلی و انگاره ای برای غر زدن برگزیده اند معذالک باید اندیشید علت ان چیست؟
به اعتقاد بنده پیچیده گی و موارد متناقض قانون اساسی سبب می گردد موتور محرکه وعده های اصلاح طلبان بخش های متروک قانون باشد و حال انکه پس از کسب رای با موانع مندرج در قانون اساسی روبرو می گردند و امکان اجرای وعده ها سلب می گردد، اینجاست که غر زدن توده ها شروع می شود و این ایراد متوجه اصلاح طلبان می گردد، شرح و بسطی بر این موضوع در اینده خواهم نگاشت