در سوگ صابر؛ مرثیهای برای مرگ تراژیک یک قهرمان ملی

پایگاه خبری اولکامیز – موسی توماج ایری:
دشتهای فراخ و افقهای باز ترکمن صحرا، نه تنها پرورشگاه اسبهای تیزتک بلکه خطهای برای رشد و شکوفایی استعدادهای والیبال است. ترکمن صحرا، همواره یکی از کانونهای والیبال ایران بوده؛ گهوارهای که استعدادهای ناب را در آغوش خود پرورده و به جهان والیبال تقدیم کرده است. از دل همین زمینهای ساده و خاکی صحرا، ستارهای درخشید که امید میرفت سالها بر تارک والیبال ایران و جهان بدرخشد: صابر کاظمی. جوان ترکمنی که رؤیای پرواز را از روستایی در ترکمن صحرا آغاز کرد و به اوج جهان رسید. اما دریغ که مرگی تراژیک، شعله زندگی پرشور و آینده درخشانش را برای همیشه خاموش کرد.
صابر کاظمی، متولد سوم دی ۱۳۷۷، عشق به والیبال را در رگهایش داشت. دستان او، توپ را نه یک وسیله بازی که بخشی از وجودش میدانست. مسیرش از زمینهای خاکی ترکمن صحرا آغاز شد، جایی که استعداد ذاتی و بینظیرش، همراه با سختکوشی افسانهای، پلههای ترقی را یکی پس از دیگری پیمود. سرعت صعودش حیرتانگیز بود: از تیمهای پایه و لیگ برتر ایران، تا دعوت به تیم ملی بزرگسالان در سال ۲۰۱۸. نخستین بازی ملی مقابل ایتالیا، تنها طلیعهای بود بر ظهور یک ستاره جهانی.
صابر کاظمی به سرعت به یکی از مهاجمان ترسناک جهان بدل شد. دستاوردهای ملی او گواه نبوغش بود: مدال طلای بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا و ۲۰۲۲ هانگژو، مدال طلای جام ملتهای آسیا ۲۰۲۱ (جایی که به عنوان ارزشمندترین بازیکن مسابقات درخشان ظاهر شد) و مدال نقره جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳. در سطح باشگاهی، همراه با فولاد سیرجان، قهرمانی لیگ برتر ایران و قهرمانی باشگاههای آسیا ۲۰۲۱ را جشن گرفت و در این جام نیز عنوان ارزشمندترین بازیکن را کسب کرد. در لیگ ملتهای جهانی، آمارش خیرهکننده بود: هفتمین امتیازآور و ششمین مهاجم برتر لیگ ملتهای ۲۰۲۱، برترین آسیایی و برترین بازیکن تیم ایران در سرویسزنی. حضور در المپیک ۲۰۲۰ توکیو، اوج افتخار این ورزشکار بود.
ترکیب قدرت حمله کوبنده، سرویسهای مرگبار و دفاع هوشمند، او را به بازیکنی کامل و ترسناک تبدیل کرده بود. هوش والیبالی او در زمین زبانزد بود. همه اینها، آیندهای درخشان را برای این جوان ترکمن و برای والیبال ایران نوید میداد؛ اما جریان زندگی، همیشه مسیرِ سرراستی نیست.
در مرداد سال ۱۴۰۳، کمیته انضباطی فدراسیون والیبال ایران بهدلیل عدم حضور به موقع در اردوی تیم ملی، حکم به محرومیت دو ساله صابر داد. رئیس کمیته گفت که «ادلۀ صابر… برای ما کافی نبود» و اینکه طبق بند ۱۶ ماده ۲۵ آییننامه سازمان لیگ، بازیکن ملزم است دعوت تیم ملی را بپذیرد یا دلیل مُوجه ارائه دهد.
این حکم که با انتقادات گسترده همراه بود، نه تنها مسیر حرفهای صابر را مختل کرد، که زندگی شخصی او را نیز تحت تأثیر قرار داد. بسیاری از کارشناسان این محرومیت را ناعادلانه و ناشی از تصمیمگیریهای غیرحرفهای دانستند.
این پرسش مطرح است که آیا چنین حکمِ سنگینی برای بازیکنی با چنین پتانسیل و افتخارات، منصفانه و منطقی بوده است؟ یا اینکه ساختارهای اداری، تنگنظری و فقدان مدارا با استعدادی خاص، موجب آن شدند؟ اگر صابر در مسیرش افتخارآفرینیهایش با مدارای بیشتری مورد حمایت قرار میگرفت، شاید امروز روایت ما از سرنوشت او متفاوت میبود.
این محرومیت نه تنها مسیر حرفهای صابر را منحرف کرد، که روحیه او را نیز تحت تأثیر قرار داد. او که باید در اوج توانایی در بهترین لیگهای جهان میدرخشید، در حاشیه قرار گرفت. محرومیت صابر کاظمی سؤالات اساسی را درباره مدیریت والیبال ایران مطرح کرد:
آیا این حکم با توجه به سابقه درخشان او عادلانه بود؟
چه دلایل واقعی پشت این تصمیمگیری وجود داشت؟
چرا استعدادی در این سطح در اوج شکوفایی خود، باید از صحنه رقابت حذف میشد؟
پس از مدتها بلاتکلیفی، صابر در ۱۹ مهر ۱۴۰۴ با باشگاه الریان قطر، تیم قدرتمند آسیایی، قرارداد امضا کرد. این میتوانست سرآغاز فصل نوینی از موفقیت برای او باشد. اما تقدیر، نقش دیگری را رقم زد. تنها شش روز بعد، در ۲۵ مهر ۱۴۰۴، حادثهای هولناک و مرموز رخ داد. صابر کاظمی در استخر هتل تیمش در قطر، پس از شنا دچار عارضه مغزی شدید شد و به کما رفت. انتقال او به بیمارستان حمد دوحه و سپس به بیمارستان پیامبران تهران، تنها امید را به همراه داشت، نه بهبودی.
شایعات ابتدایی درباره برقگرفتگی یا سکته قلبی، توسط پزشکان ایرانی رد شدند. اما علت واقعی این حادثه تراژیک هرگز به طور رسمی و قانعکننده اعلام نگردید. این ابهام، زخم دل بازماندگان و هواداران را عمیقتر کرد.
روزهای بعد خبر از کار افتادن کلیههایش و وخامت حالش حکایت داشت. نبرد نابرابر با مرگ، سرانجام در چهاردهم آبان ۱۴۰۴ به پایان رسید. صابر کاظمی، در اوج جوانی (۲۶ سالگی) و در آستانه تجدید حیات حرفهای، چشم از جهان فروبست. مرگی که تراژیک، زودهنگام و پر از علامت سؤال بود.
اما در میانه این بحبوحه غم و سؤالهای بیپاسخ، باید صفات انسانی بینظیر صابر کاظمی را ستود. او تنها یک والیبالیست فوقالعاده نبود؛ انسانی بود با قلبی بزرگ، روحی نجیب و منشی آزاده. با وجود تمام افتخارات و ستایشها، صابر همواره فردی متواضع و محبوب در بین همتیمیها و هواداران باقی ماند. نجابت ترکمنی در رفتار و منش او آشکار بود. او عاشق ایران و پیراهن ملی بود. حتی در سختترین روزهای محرومیت، عشق به والیبال و میهن در وجودش زنده بود. روحیه آزادگی او در زمین و بیرون از آن نمایان بود.
صابر کاظمی، پسر ترکمن صحرا بود. ریشه در عمق فرهنگ غنی و مقاوم آن دیار داشت، قد کشید و سر به آسمان بلند والیبال جهان سایید. انرژی و شادابی او در زمین، الهامبخش بود. او تجسم یک ورزشکار تمام عیار بود: بااستعداد، سختکوش، متعهد، نجیب و آزاده.
سوگ صابر کاظمی، سوگی ملی است. سوگ جوانی پرامید، استعدادی ناب و قهرمانی محبوب که در اوج، بر اثر حادثهای تلخ، از دست رفت. اما این تراژدی، باید درس عبرتی باشد.
درس عبرتی برای مدیران: قهرمانان ملی، سرمایههای بیبدیل کشور هستند، نه ابزاری برای بازیهای سیاسی، گروهی یا شخصی. مدیریت ورزشی باید بر پایه عدالت، تخصص، شفافیت، آیندهنگری و حمایت بیقیدوشرط استوار باشد. هرگونه تنگنظری، باندبازی، حسادت و تصمیم غیرحرفهای، خیانتی به ورزش کشور است.
درس عبرتی برای ساختارهای ورزش کشور: ایجاد سیستمهای حمایتی روانی و حقوقی قوی برای ورزشکاران، به خصوص در مواجهه با بحرانها، اختلافات و پایان دوران حرفهای، یک ضرورت انکارناپذیر است. شفافیت در تصمیمگیری و پاسخگویی باید نهادینه شود.
درس عبرتی برای جامعه ورزشی: سکوت برابر بیعدالتی، همدستی با آن است. بازیکنان پیشکسوت، مربیان، رسانهها و هواداران باید صدای رسای عدالت باشند و ساختارهای معیوب را به چالش بکشند.
درس عبرتی برای همگان: زندگی شکننده است و ستایش حقیقی قهرمانان، در زمان حیاتشان و با حمایت ملموس از حقوق و کرامتشان معنا مییابد. آیندهای درخشان برای ورزش ایران، تنها با اصلاح ساختارها و حذف فساد، تبعیض و بیکفایتی ممکن است.
سالنهای والیبال، دیگر شاهد پرشهای خیرهکننده و لبخند پسر ترکمنی که از دل دشت برخاست و جهان را به حیرت واداشت، نخواهد بود. صابر کاظمی رفت یادش اما گرامی میماند: یاد نبوغ درخشانش در زمین، نجابت مثال زدنی و آزادگیاش. اما یاد محرومیت فاجعهبار و مرگ تراژیک و مبهمش نیز، همچون زخمی باز بر پیکره ورزش ایران خواهد ماند.
روحش شاد و یادش جاودان. باشد که مرگ تلخ صابر، نه پایان راه، که آغاز بیداری برای حراست از دیگر قهرمانان اصیل آسمان ورزش ایران باشد.
www.ulkamiz.ir



