
پایگاه خبری تحلیلی اولکامیز – جمعه گلدی سعدی یکی از کاربران اهل قلم اولکامیز نقدی بر مطلب آرمان خرمالی ( تقلید در فروع دین برای غیرمجتهد واجب است ) نوشته است که در پی می آید با ذکر این نکته که انتشار اینگونه مباحثات فقهی ، کلامی ، علمی در راستای تضارب آرا و اندیشه ها و بسط و تعمیق معرفت دینی می باشد و لزوما به منزله دیدگاه اولکامیز محسوب نمی شود.
در نقد یکی از نوشته هایم که بیشتر جرح بود تا نقد یکی از برادران دینی نکاتی متذکر شده که گرچه بسیاری از موارد آن مورد قبول است لکن لازم دانستم جهت تنویر ذهن ایشان و روشن شدن حقیقت از مطلب قبلی مطالبی را طرح کنم.
به عنوان مقدمه عرض می کنم که منتقد گرامی آن نوشتار قبلی را
با حوصله و دقت بیشتری مجدد مطالعه فرمایند صد البته معتقدم دوست عزیز با عجله نکاتی گاها بی ربط و مفصل را نگاشته اند که این شتاب باعث لغزش خود و احیانا خوانندگان دیگر شده است. ایشان بسیاری از حرفها و گفته ها را از متن بنده استنباط کرده اند که به هیچ عنوان نه در نیت و نه در گفتار بنده نبوده و نیست. برای مثال در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره می کنم :
۱. ایشان گفته اند: “تفسیر کردن به رای و دیدگاه شخصی آیات قرآن و متون دینی ” کجای نوشته ی من دال بر تشویق تفسیر به رای قرآن بود و یا اینکه کسی بدون علم برود از بین مذاهب چهارگانه مساله ای را گلچین کند. در حالی که علم ندارد.(العیاذ بالله)
۲. بنده در کجای مطلبم امت را به خروج از چهار مذهب اهل سنت دعوت کرده ام که شما با تفصیل درباره آن جوابیه داده اید.
۳. یا کجای مطلب بنده گفتم که از نوادر علما پیروی کنید!!؟؟
۴. آیه ای از قرآن مجید آورده ام که در تشویق انسانها تفکر و شنیدن همه ی نظرات و پیروی از بهترین اندیشه هاست. که ای بسا آیات الهی جامع و در همه زمانهاست.(آن را محکوم به تفسیر به رای نمودید) که خود این عمل شما تفسیر به رای می باشد.
خداوند سبحان همه ی امور بشر را در جای جای قران دعوت به تفکر و خردورزی نموده و از تقلید کورکورانه و تعصب در هر مسئله ای بر حذر کرده است : ” إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ .انفال( ۲۲) یعنی بدترین جنبندگان نزد خدا افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى کنند.
نیازی نمی بینم به چیزی منطقی و عقلانی که قران اشاره کرده حداقل در این بحث رجوع به شان نزول ضروری باشد چون به یقین باب تحقیق و پرسشگری و تحقیق در قران هیچگاه بسته نشده علی الخصوص در عصر علم و تکنولوژی و رشد عقلانیت دنیای معاصر.
۵. یا از کتاب المجموع نووی صفحه ۶۳ فرمایش امام شافعی رحمه الله را آوردم که هدف بنده نقل قول امام شافعی (رح) بود،حال من با بقیه ی متن کاری ندارم که بخواهم اطاله کلام کنم. نه تنها اینجا بلکه خیلی کتابهای دیگر هم به این مسئله اشاره شده است.
اما جان مطلب را خدمتتان خلاصه عرض میکنم. انسان مسلمان در حوزه مربوط به علم فقه به سه گروه تقسیم می شوند:
الف) مجتهدین مذاهب اربعه (منظور چهار امام اربعه)
ب) علما و متخصصین مذاهب اسلامی از گذشته تا کنون
ج) عوام الناس
اولا بدون در نظر گرفتن این تقسیم بندی دچار مغالطه خلط موضوع شدید و به جای دریافت علما و مجتهدین، عوام الناس را خلط کرده اید و مطلب را به بیراهه بردید.
اینکه عوام الناس مقلد بوده و پیروی از امامان اربعه برای آنها لازم و ضروری است، هیچ شکی در آن نیست و بنده نیز موافق این قسمت از صحبتهای شما هستم چون ما عقیده داریم ” برای عموم مردم بهتر است تابع یکی از مذاهب شوند، تا در مسائل فقهی سرگردان نشوند.
ولی برای آنهایی که اهل علم و اجتهاد هستند آنها میتوانند مستقیما از قرآن و سنت احکام فقهی را استنباط کنند و برای آنها تقلید صرف جایز نخواهد بود. ” و بنده در نوشته ام اشاره ای به اینکه عوام الناس می توانند خود اجتهاد کنند نداشتم.
ثانیا حال سئوالی پیش می آید آیا متخصصین مذاهب کنونی (نه عوام الناس) می توانند با مراجعه به ادله ی ائمه اربعه بهترین نظر از میان آنها را فهم کرده و فتوی صادر کنند؟ به عبارت دیگر آیا در موضوعی خاص عالمی که خود حنفی است اما ادله شافعی را ارجح تر می داند در این مورد تابع نظر شافعی عمل کند یا فتوی دهد؟
اگر جوابتان مثبت باشد که بین ما بحثی نمی ماند و موضوع تمام شده است. اما اگر جوابتان منفی است پس لازم می شود به نکات زیر بیشتر توجه کنید :
اولا وقتی خود امامان اربعه در کتابهای مختلف، حدیث یا دلیل صحیح را مذهب خود دانسته اند و مجوز عدول از فتوی خود را صادر کرده اند و حتی شخص امام ابوحنیفه رحمه الله علیه در حیات خود از بسیاری فتاوای خود به نفع شاگردانش امام ابو یوسف و امام محمد (رح) رجوع کرده اند و تعصبی نداشته اند دیگر تعصب برای من و شما معنی پیدا نمی کند و قضیه کاسه ی داغ تر از آش پیش می آید.
ثانیا بر طبق گفته های خودتان در نقد مطلبم از حاشیه الدر المختار آورده اید که “ای گروه مومنین! بر شما لازم است که از فرقۀ ناجیه پیروی کنید که اهل سنت و جماعت نامیده می شود؛ زیرا نصرت، حفاظت و توفیق الهی در موافقت آنهاست و خذلان و نارضائی و خشم خداوند در مخالفت با آنها است.
این فرقۀ ناجیه امروزه در چهار مذهب منحصر می باشد و آن مذاهب اربعه؛ احناف، مالکیه، شوافع و حنابله هستند – خداوند متعال بر آنها رحمتها نازل فرماید. بر علما هم لازم است که به یکی از ائمه ی مجتهدین، اقتدا کنند، اختیار نمودن رای جدید بر خلاف ائمه ی مجتهدین اشتباه است.”
حال مگر نه اینست که مذاهب اربعه ناجیه بوده و تمسک بر هر یک از آنها موجبات نجات و سعادت است و خروج از آنها باعث گمراهی است و نه تعصب و داشتن مذهبی خاص!؟ بنابراین دادن فتوا توسط یک مجتهد فی المذهب حنفی بر اساس ادله ارجح تر شافعی خروج از اهل و سنت و جماعت نبوده و نخواهد بود. فتدبر.
در رابطه با صحبتهای شما در باره پیدا کردن یک حکم خلاف قرآن و سنت در حنفی، اولا هیچ کس نمی گوید خلاف قرآن و سنت است بلکه سخن در صحیح تر و قوی تر بودن دلایل می باشد.
از این روش نگارش شما ، بنده این استنباط را دارم که چون هیچ حکمی در حنفی خارج از قرآن و سنت نیست بوجود آمدن مذاهب دیگر غیر ضروری بوده و نظر امام ابوحنیفه در تمامی احکام ارجح تر از نظر دیگر ائمه می باشد که این خود ناشی از تعصب می باشد و فکر نمی کنم اگر هزاران دلیل هم برای یک متعصب بیاوریم تاثیری در افکار او داشته باشیم.
تعصب نه از نظر اسلام صحیح است و نه از نظر عقل و منطق. تعصب چیزیست که عقل را کور می کند، بنابراین امت اسلامی شدیدا باید از تعصب کورکورانه دوری کند و باید منصف بوده و همیشه گردنشان دربرابر حق و حقیقت از مو باریکتر باشد.
ما دلایل خود را به صورت آشکار و روشن بیان داشتیم و دلیلی بر ادامه ی این بحث نمی بینم. الهم اهدنا الصراط المستقیم. والسلام
www.ulkamiz.ir