
پایگاه خبری اولکامیز – قمرالدین سیدی : به همراه دوستم نور یاقدی زیارتی ساعت دو بعد ظهر هفتم مهر از شهری که به دلیل سیل ویرانگر ۱۳۸۴ که به تحلیل ساده انگاران، به نوعی قهر و غضب الهی قلمداد شده و بنده نیز با فرود سر تعظیم و تسلیم به تقدیر الهی علی رغم داغدار شدن و خسارات فراوان، که سبب تشکیل شهری به نام بزرگ مرد ادبیات ترکمن مختوم قلی فراغی شده بود، رحمتی از سوی خدای مهربان محسوب می نمایم، به مقصد شهر بندر ترکمن جهت شرکت در مراسم عروسی وحید خوجه فرزند دوست بزرگوارمان غفار خوجه حرکت کردیم.
با گذر از شهرها و طی مسافت نه چندان دور، وقت نماز شب به شهر ترکمن که از سالیان متمادی در کنار دریایی که شاهد وقایع تاریخی تلخ و تیره بسیاری بر ایل و تبارمان بوده و گاه با تلاطم و امواج و گاه با آرامش و طمانینه همراه و همیار همسایگان خود بوده، رسیدیم.
لازم به یا آوری است که کوچه فرمانداری به دلیل ازدحام جمعیت از دو سوی آن مسدود و بن بست گردیده شده بود. علی رغم حضور پر شور بزرگانی از جای جای ترکمن صحرا اعم از نویسنده و ادیب، کشاورز و مسئول، شاعر و شاهد و... نظم خاصی در آن حاکم بود. ولی در ذهن و زبان بعضی انسان های کج فکر با نگاه به عظمت و هیمنه کوچه فرمانداری، ” ای پول، ای پول با تو چه ها که نمی توان کرد” زمزمه گر کلام بودند آیا این تعبیر درستی بود؟ آیا حضور این همه مشتاقان فقط و فقط به خاطر پول و تعظیم به آن بوده و یا نگرش انسانی شخصیت وارسته و متمایز آقای غفار خوجه، نگاه بی چون و چرای همگان را به این منظر دوخته است؟ بی شک حضور او در جای جای ترکمن صحرا و در مراسمات و نشست های فرهنگی – ادبی و جشنواره های بزرگ مختوم قلی فراغی گاه با تقبل هزینه های آن مسبب این امر بوده و هست.
در جامعه امروز چه بسا انسان هایی هستند که با پول به دنبال پول و یافتن موقعیت های مالی بهتر و احداث کارگاه و کارخانه های دیگری بوده و این گونه حرکت های فرهنگی را ملعبه و مضحکه ای بیش نمی دانند.
بالاخره بعد از صرف شام به همراه دوست بزرگوارمان نور یاقدی زیارتی، ابراهیم پورقاز، دکتر عبدالحمید نظری و دکتر ابراهیم کلته که هر کدام در حیطه فرهنگ و ادب یل و ید بزرگی به شمار می آیند جهت تبریک به پیش دوست بزرگوارمان غفار خوجه رفته و عرض و ادبی نمودیم.
بعد از دید و بازدید و سلام و احوال پرسی با بزرگان علم و ادبیات ترکمن، صدای رسای مجری بزرگ صحرا اراز دوردی خوجه که بارها با خوانش شعر تورکمنم در مراسمات، مردم دیار خود را به وجد و هیجان آورده و با خواندن شعر غارری گورگن و یا در هنگامه سیل با قرائت شعر ” سنی یانگادان دان دیکرین صحرام” آنان را به تعمق و تفکر وا داشته و به نوعی با قرائت آنان در دل و سینه تاریخ بغرنج روزگار واقعیات زمان را ثبت نموده است نوازشگر گوش و هوش مشتاقان فرهنگ و ادب گردید.
با تمهید مقدمات لازم به عنوان سر آغاز این مراسم گروه کوش دپدی به سرپرستی بهروز سقلی و محمود قربان نیازی که با اجرای خوب، اسم و رسمی را به خود اختصاص داده و حتی در خارج از مرزهای ایران نیز پرچم سه رنگ ایران عزیز را به افتخار به اهتزار در آورده بودند در میدان حضور یافته و با بازی ها و حرکات آئینی ممارست یافته، چنان حاضرین را به وجد آوردند که هر بیننده ترکمن، بی گمان به داشته ها و فرهنگ و ارزش های دیرینه خود ، مباهات نموده و بر ترکمن بودن خود افتخار می نمود.
سپس گروه موسیقی، با خوانندگی، خواننده ی نام آشنای کشور همسایه ترکمنستان ” چاری چوپان” در جایگاه تدارک دیده قرار گرفتند. چاری چوپان خواننده صاحب نام با عظمتی چون سردار میدان، سلاح کار ساز خود را که همان سلاح چوبین فرهنگی که با دو تار نازک خود، دلدادگان خود را مسحور و محسور نموده، به اجرای موسیقی پرداخت که همگان را میخکوب کوچه فرمانداری شهر بندر ترکمن نمود که به نوعی همگان در سکوت مطلق فقط و فقط به قول آرمینیوس وامبری با غرق در معانی اشعار و سبک خاص او سری تکان داده و در پایان با تشویق بی اختیار و بی امان خویش چنان شور و حالی را به حال و هوای بندر ترکمن که شاید چنین شبهای بی بدیل را به عمر، به خود ندیده بود بخشیدند.
چاری چوپان در نهایت با خواندن ” عرب غارداش آمان آمان” به آهنگ و ساز بال صایاد چنان به اقتدار برنامه را به اتمام رسانید که همگان را به انتظار اجرای آهنگی دیگر چون سریال ناتمام به حسرت واداشت.
در ادامه شاعره خوش ذوق امینه طریک و خلیفه ستار سوقی به نمایندگی از طرف شاعران ، شعری از سروده های خود را قرائت نمودند و ستار سوقی به عنوان ریش سفید عرصه فرهنگ و ادب، خواننده خوش ذوق عبدالرحمان فراخی و مجری با اقتدار صحرا اراز دوردی خوجه را به خاطر زحمات فراوانشان لایق ستایش دانسته و به نوعی به آنان به حکمیت پیر و مرشدی به ارشاد وا داشته و با حکم شفاهی ،” آق پاتا” را که در فرهنگ ترکمن جایگاه خاصی دارد به آنان تنفیذ نمود که با تشویق حاضرین همراه بود.
در ادامه گروه خالد سعادتی که خود را منتسب به شاگرد غیابی دولت گلدی اوکدیرف می داند در سن قرار گرفته و با اجرای امین سعادتی قسمتی از برنامه را به خود اختصاص دادند که این نیز به نوبه خود قابل تحسین بود.
سرانجام آخرین برنامه مختص به گروه خاندان بزرگ موسیقی دیگر ترکمن مرحوم خلیفه آشئر محمد داودف بود که نوه هنرمند او بایرام گلدی داودف به همراه پدر خویش بایرام محمد داودف که خود در هنر موسیقی حرف های بسی برای گفتن دارد به اجرای موسیقی پرداخت.
گفتنی است بایرام محمد داودف که افتخار تلمیذی بزرگ مرد عرصه هنر آق مئراد چاریف را داشته و از چشمه خروشان هنر او مستفیض شده و عطش درون را سیراب نموده است آهنگ های دلنواز نازلی یار، تشنید ، حازیر بیجان و … را با نحو احسن اجرا نمود.
لازم به یادآوری است بایرام محمد داودف به احترام و یاد پدر بزرگش به سبک و سیاق پدر بزرگ ” بوی بی بی ” را اجرا نمود که به نوعی در ذهن دوستداران و مشتاقان موسیقی لحظه ای چهره ماندگار آشئر محمد داودف را تداعی نمود ولی اوج کار و شاهکار شبانه او در این شب به یاد مادنی اجرای آهنگ ” حایران ایله دی” به ساز و نوای مارال زیرندی بود که همگان را به تحیّر و تعجب واداشت که مستمعین و مشتاقان هنر هیچ زمان و هیچ وقت خاطرات حکاکی شده بر ذهنِ را در کوچه فرمانداری و شوق شبانه شهر بندر ترکمن را فراموش نخواهند کرد. زیرا که این قدرت هنر موسیقی میراث مانده از بزرگان ترکمن است که در هر زمان و مکانی تازگی داشته و کهنه گی و فرسودگی در آن معنایی ندارد.
www.ulkamiz.ir