لذت نقد با طعم پارادایم

پایگاه خبری اولکامیز- گفتاری از مهندس امین بهلکه زاده : اینروزها به کار بردن کلمه لذت آن هم برای موضوعی مانند نقد شاید دور از ذهن ترین واژه ها باشد چراکه تجربه ی عام بسیاری از افراد جامعه از کلیت گفتمان و نقد و بحث یادآور جدل های پایان ناپذیر، لج بازی های بی سر و ته و یا عقده گشایی های به اصطلاح اعصاب خورد کن می باشد که نه تنها کمکی به آگاهی بیشتر درباره موضوع گفتمان نداشته بل باعث کدورت،جبهه گیری و تضاد و قطبی شدن بیشتر در بین افراد و گروه های مختلف جامعه می شود.
در ادامه نوشتار به نکاتی چند در این باب اشاره میشود.
نکته اول اینکه در مباحثی با موضوعات فنی،صنعتی و آزمایشگاهی کمتر شاهد اینگونه احساسات منفی بر فضای نقد و بحث هستیم چرا که ساختار آنها از نظر کمی و کیفی نسبتا مشخص و متدلوژی یا روش شناسی بحث و تحقیق روشن و پذیرفته شده تر می باشد بنابراین میتوان نتیجه گرفت که حوزه مورد نظر در این نوشتار مسائل حول علوم انسانی و شاخه های پیرامون آن می باشد.
نکته دوم و در باب پیشینه تاریخی موضوع چه از نظر کمی و چه کیفی میتوان گفت بعد از دوره مشروطه خواهی اواخر قاجار و در طول صد سال گذشته بیشتر از هر دوره دیگر این معضل در فضای گفتمان جامعه ما حاکم بوده و تا به امروز ادامه دارد، شاهد بر این مدعا حجم انبوه کتب، رساله ها و مقاله هایست که نماینده اندیشه هایی از طیف های بسیار متفاوت و متضاد در حافظه تاریخی ما بوده و تا به امروز نیز ادامه دارند.
سرعت و حجم تحولات اجتماعی،فرهنگی و سیاسی در صد سال گذشته کشورمان هم علت و هم معلول چنین فضایی پیرامون جلسات گفتگو و مباحثات می باشد.
در این راستا عبارت ؛تقابل سنت و تجدد؛ به عنوان کلید واژه و برآیند موارد فوق الذکر استنتاج میگردد.
در بررسی آثار مکتوب و غیر مکتوب صد ساله اخیر، وجه مشترک این دو جریان فکری یعنی سنت و تجدد را میتوان در کل نگر بودن و مطلق انگاری ساختار ذهنی و نقدهایشان یافت، این درحالیست که جوامع پیشرو در حوزه علوم انسانی با روش علمی و با رویکرد جزء نگری و بهره مندی از پارادایم به عنوان کاتالیزور،زاویه دید،کانالیزه کردن و هدفمند نمودن موضوعات مباحث و نقدهایشان توانسته اند چهارچوب نظری رو به آگاهی بخشی را به فضای گفتمان تزریق نمایند.
به زبان ساده تر در این متد برای هر نقد و تحقیق ابتدا موضوع بحث را در چهارچوب شاخص های دارای اعتبار و قابل سنجش محدود مینمایند و حول محور آن بحث را به پیش میبرند، در این متد گفتمان از میزان کلی گویی،فرافکنی و حاشیه کشیده شدن کاسته شده بحث در جهت مشخصی به پیش برده میشود.
در واقع در متد نقد پارادایمی به واسطه افزایش آگاهی از یک طرف و به مجادله نکشیدن بحث از طرف دیگر موجبات لذت بردن از گفتمان فراهم می آید.
اهمیت این موضوع با توجه به شکل گیری رشته علوم انسانی اسلامی در نظام آموزشی کشور چه در مقطع آموزش و پرورش و چه در نظام آموزش عالی بیشتر خود را نمایان میکند چرا که بزودی با حجم انبوهی از سوالات و مباحثات از طرف نوجوانان و جوانان روبرو خواهیم بود و در صورت عدم مدیریت صحیح این پتانسیل در جهت رشد علمی و آگاهی، دچار تضاد و دو قطبی تر شدن جامعه خواهیم بود چنانکه در طول قرن شمسی گذشته شاهد بودیم.
به عنوان مثال و حسن ختام نوشتار در حوزه علوم انسانی اسلامی می توان مکتب اسلام را در پارادایم هایی مانند هنر، ادبیات، حقوق شهروندی، ورزش و تربیت بدنی،معماری و شهرسازی، بهداشت فردی و اجتماعی،حفاظت محیط زیست، هویت اجتماعی، امنیت پایدار، حقوق مدنی و خانواده، تولید و اقتصاد، آموزش و علم پروری، فلسفه، روانشناسی و صدها عنوان و کانال تحقیق،نقد و بحث مورد مطالعه و کنکاش قرار داد تا از کلی گویی های رایج به دور مانده و در مسیر تولید علم و آگاهی بیشتر و قدرت و لذت نقد قرار بگیریم.
www.ulkamiz.ir