یادداشت

نگاهی بر مراسم خداحافظی فرمانده نیروی انتظامی گنبد

پایگاه خبری اولکامیز – امان محمد خوجملی: مراسم تجلیل فرمانده نیروی انتظامی گنبدکاووس به مناسبت ایام بازنشستگی وی در باشگاه فرهنگیان گنبد بر گزار شد.

 او  در این مراسم طی سخنان کوتاهی از مردم قدردانی کرد و گفت مردم خوب گنبد در حفظ و برقراری نظم امنیت شهر به او کمک کرده اند. اگر کوتاهی و قصوری در کار او بوده او و همکارانش را به بزرگی خود ببخشند و از همه حلالیت طلبید.

در این مراسم دوستان روزنامه نگار رحمان رحیمی سید و عاشور رعوفی و سیامک غفار پور و مزدک بهروش و محمود رحیمی و علی کیان خیلی فعال بودند. به احترام محمود علیفر شعر خواندند و هدیه دادند و سخنرانی کردند. من هنگامی که با جناب علیفر صحبت می کردم جناب مزدک بهروش دست من را گرفت از روی صندلی بلند کرد و گفت بیا اینجا بنشین. این بیچاره آخرین روزهای خدمت اش است برایش دردسر درست نکن.

 من از تو می ترسم روزی اتوبوس روزنامه نگاران گنبدی را به ته دره بیندازی. این جناب مهندس بهروش با هیکل درشت و قد دو متری و ریش جارویی عجب روزنامه نگار شوخ طبع و طناز و بذله گو و حاضر جواب و سخنوری است که هیچکس از پس اش بر نمی آید. من ام دیدم که حریف ایشان نمی شوم رفتم بدون سر و صدا پیش بچه های دیگر نشستم.

ما را به این مراسم رحمان رحیمی سید دعوت کرد ولی نگفت مراسم برای چیست و متعلق کیست. بعضی از دوستان نگران بودند مبادا مراسم از طرف نهادها یا ارگانهایی باشد که مورد پسند مردم نیستند. چون روزنامه نگاران همان مقدار که مسئولان و دیگران را  زیر نظر دارند خودشان هم زیر ذره بین مردم و نخبگان جامعه هستند. مردم به شدت به اینگونه دیدارها و نشستها حساس هستند و گاهی نیز با سخنان تند خود ما را بر حذر می دارند.

چند وقت یکی از دوستان ما را به سبب شرکت در مراسم افطاری استانداری گلستان و شرکت آب و فاضلاب گنبد به کباب خوری متهم کرد و گفت کباب خوری با روزنامه نگاری و حقیقت گویی جور در نمی آید مواظب خودتان باشید. بنده هم در جواب ایشان گفتم درست است ما کباب خوردیم ولی سه نفر از روزنامه نگاران گنبدی مشکلات شهر گنبد را برای چندمین بار بیان کردند. این به کبابش می ارزد. از یک طرف هم روزنامه نگاران سر و کارشان با مسئولان دولتی است که نمی شود در همه جلسات به خاطر ترس از متهم شدن شرکت نکنند و همه را تحریم کنند.

در این مراسم هم یکی از دوستان از من سئوال کرد نظرت در مورد این مراسم چیست؟ چون شما بیشترین درگیری را با پلیس فتا داشتید. گفتم مراسم متعلق به جناب علیفر باشد مشکلی ندارم. چون ایشان یک نیروی بدنام و سرکوب گر شناخته نمی شوند. او گفت پس ده تا پرونده که طی سه سال گذشته برایت تشکل داده  بودند چیست؟ گفتم در این خصوص علیفر را مقصر نمی دانم. طرف من نهادهای دیگر است. گفت دلیلت چیست؟

گفتم دلیل ندارم حس درونی من همین را می گوید. من البته از درون نیروهای تحت فرمان او خبر ندارم. آنها ایشان را بهتر از من می شناسند در اصل سخن آنها معیار است نه من. اگر هم بپرسم شاید بنا به ملاحضاتی چیزی نگویند.

 احساسم این است سرهنگ علیفر شخصیت نرم فرهنگی دارد زیاد اهل تحکم و اجبار و داغ و درفش نیست. به سخنان رسمی او نگاه نکن باطنش چیز دیگری می گوید. اگر با او عکس هم بگیرم کسی بنده را سرزنش و ملامت نخواهد کرد. با این سخنان نگرانی اش اندکی بر طرف شد.

 این را نوشتم که روزنامه نگاران نیز مشکل خاص خودشان را دارند. مردم و جوانان و نخبگان به رفتار و موضعگیری ما به شدت حساس هستند و مو را از ماست بیرون می کشند. گاهی اوقات به خاطر یک سخن یا رفتار ناسنجیده صدها نفر از یک گروه یا کانال خارج می شوند و اعتراض خود را نشان می دهند. من خودم البته چندان نگران حرفهای دیگران نیستم هر چیز را درست تشخیص بدهم انجام می دهم. / کانال تلگرامی نویسنده

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا