مطالب ویژه

گفتاری از استاد آنادردی عنصری در باره‌‌ نژادپرستی

پایگاه خبری اولکامیز- مقدمه : اخیرا در کانال تلگرامی اولکامیز کاربران صاحب‌نظر این کانال در باب این‌که ; آیا ترکمن‌ها نژادپرست‌اند یا خیر ، یادداشت‌هایی منتشر کردند. در بیشترینه‌ی این مطالب ،نگارندگان به‌حق سعی در اثبات این موضوع داشتند که ترکمن‌ها نژادپرست نبوده بل ‌که مرتبط با موقعیت خود به عنوان شهروندان این آب و خاک و در چهارچوب قوانین موضوعه‌ی کشوری ، مطالباتی مدنی دارند و بر تحقق آنها نیز مصراند.اما هیچیک از این نوشته‌ها وارد مباحث نظریِ این موضوع نشدند.و این پرسش را طرح نکردند که ; اساسا تعریف نژادپرستی چیست و نژادپرست کیست و نژادپرستی چه مشخصاتی دارد ؟

من در این یادداشت کوتاه به موضوع از این زاویه و به اختصار خواهم پرداخت. در فرهنگ اصلاحات سیاسی، سه اصطلاح وجود دارد که از منظر مفهومی به هم نزدیک‌اند و باید این اصطلاحات را در کنار هم بررسی کرد.این کار به درک بهتر و علمی‌ترِ این مفاهیم کمک می‌کند.این اصطلاحات عبارت‌اند از:

۱ — راسسیم.Rasism.که معادل فارسی آن نژادپرستی است.

۲ — ناسیونالیسم.Nationalism.به معنی ملی‌گرایی.قوم‌گرایی.ناسیونالیسم قومی.Ethnic nationalism نوعی از ناسیونالیسم است.

۳ — شوونیسم.Chauvinism.در معنی تعصب در اعمال سیاست‌های ملی‌گرایی افراطی.

* نژادپرستی.Racism

در فرهنگ‌های لغت انگلیسی این‌گونه توضیح داده شده است: این ترکیب از ریشه‌ی Race به معنی نژاد مشتق شده و Racism به معنی نژادپرستی و Racist به معنی نژادپرست است. نژادپرست، فردی، نهادی،حکومتی است که یک ملت، قوم و گروه اجتماعی را به ملت، قوم و گروه اجتماعی دیگر ترجیح دهد و معتقد به برتری نژادی آن گروه به گروه‌های انسانی دیگر است.مانند اعتقاد به برتری نژاد سفید یا قوم آریایی به نژاد‌ها و اقوام دیگر.

تفکر نژادپرستی می‌تواند در یک نظام سیاسیِ مستقر به عنوان یک سیاست رسمی اعمال شود.و یا در میان برخی گروه‌های انسانی در داخل یک کشور به عنوان یک تفکر رسمی پذیرفته شده و در برخورد با سائر شهروندان آن کشور اعمال گردد.بدین معنا که این گروه‌های انسانی — با وابستگی یا بدون وابستگی به نظام سیاسی ِ مستقر — خود را از سائر گروه‌های انسانی ِ دیگر در آن مجموعه ، برتر و صاحب امتیازات ویژه‌تر بدانند.

* ‌ناسیونالیسم Nationalism.

به معنی ملی‌گرایی.قوم‌گرایی.از واژه‌ی Nation به معنی ملت مشتق شده است.در زبان فارسی رایج‌ترین معادل آن ملی‌گرایی است.البته به  نوع قومی ِ آن ناسیونالیسم قومی اطلاق می‌شود.ملی‌گرا ، فردی، گروهی و نهادی است که ملیت خود را دوست دارد.به فرهنگ ملی خود عشق می‌ورزد.با این توصیف ، پرسش این است که ; آیا ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم، فی‌نفسه مذموم است?!

آیا اگر فردی یا گروهی  به مظاهر ملی و فرهنگ قومی خود علاقه داشته باشند و حقوق ملی و قومی خود را که در اصول قانون اساسی تصریح شده پیگیری نمایند ، رفتاری نژادپرستانه محسوب می‌شود?!!

در پاسخ به این پرسش باید بگویم ; به‌طور عام دو گونه ملی‌گرایی وجود دارد:

۱ – ملی‌گرایی مدافع

۲ – ملی‌گرایی متجاوز

۱ – ملی‌گرایی مدافع، تفکری است که به‌طور طبیعی به میراث ملی خود – تاریخ و فرهنگ مادی و معنوی – علامندی نشان می‌دهد.تلاش دارد جلوه‌های متنوع آن را پاس بدارد و آن را غنا بخشد.ملی‌گرایی مدافع در عین حال دارندگان فرهنگ‌های دیگر و احساسات و عواطف ملی – قومی آنان را به دیده‌ی احترام می‌نگرد.در حقیقت آنچه را بر فرهنگ و  میراث ملی خود می‌خواهد برای مواریث ملی دیگران نیز طالب است.این دیدگاه سبب رشد و اعتلاء فرهنگ‌های ملی – قومی در چارچوب یک کشور می‌شود.حسِ همگرایی را تقویت و از زمینه‌های بروز حسِ واگرایی در  میان اقوام مختلف یک سرزمین جلو‌می‌گیرد.

تردیدی نیست که شخصیتی مانند علی‌اکبر دهخدا — خالق فرهنگ عدیم‌النظیر دهخدا– یک ملی‌گرا با صفت مدافع است.همین‌طورملک‌الشعراء بهار و میرزاده عشقی.

۲ – ملی‌گرایی متجاوز. تفکری است که در روش  ملی‌گرایی راهِ < افراط > را بر‌می‌گزیند.تنها، ملیت خود را برحق، ممتاز و ارجح می‌پندارد. برتری‌طلب است و برای دیگر ملیت‌ها و اقوام از جهاتِ حقوق انسانی و حقوق شهروندی مرتبه‌ای قائل نیست.همه‌ی حقوق را برای ملیت خود می‌خواهد و دیگران را محروم.

تفکر ملی‌گرایی متجاوز، جامعه را به < خود > و < دیگری > تقسیم می‌کند.در زمینه‌های فرهنگی نیز برای اثبات برتریِ خود به فرهنگ‌سازی مبادرت می‌کند.تاریخ را تحریف می‌کند.ادبیات و فرهتگ را نیز. پدیده‌ی < برساختگیِ فرهنگی> از پدیده‌های رایج این نوع تفکر است.

* شۇونیسم.Chauvinism.همین ملی‌گرایی متجاوز است که در مسیر اعمال سیاست‌های فرهنگی – اجتماعیِ ملی‌گراییِ افراطی، در قالب<شۇونیسم > متجلی می‌شود.مظاهر تفکر شۇونیستی را در سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی نظام های سیاسی مسقرِ معتقد به ملی‌گرایی افراطی می‌توان مشاهده کرد.در تاریخ سیاسیِ نظام‌های حکومتیِ مدرن ، رایش سوم، رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی و رژیم رۇدزیا با درجه‌ی فاشیستی و رژیم پهلوی با درجه‌ی خفیف‌تر ، از نمونه‌های نظام حکومتی بر پایه‌ی سیاست شۇونیستی بوده‌اند.

* استاد تاریخ و ادبیات

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا