به بهانه رحلت مادر مهربان عبدالرحمان فراخی

پایگاه خبری اولکامیز – عثمان آخوند نظری:
درگذشت مادر مهربان هنرمند بزرگوار عبدالرحمان فراخی را تسلیت میگویم.
عبدالرحمن فراخی هنرمند محبوب، چندصباحی بیش نیست که میشناسم حدودا چهار پنج سال. اولین بار در سیجوال و در منزل مرحوم شاعر هوشنگ ایری دیدم . در آن شبِ بیاد ماندنی شاعر شیدا که روحش شاد و نور به قبرش ببارد، بعد از مراسمی ما را به خانه اش دعوت کرد به اتفاق دوستان شاعر و نویسنده مهمانش بودیم که هنرمند محبوب عبدالرحمن فراخی با الکترو دوتار هنرنمائی کرد. آوازهای دلنشینی خواند که صدایش واقعا دلنشین بود به دل می نشست!
استاد علاوه بر اینکه در هنرِنوازندگی چیره دست و صدا و آوازش هم دلنشین بود، اخلاق و مرامش نیز مردمی و به اصطلاح مردی خاکی بود.
با مزاح های رکیک یا آهنگهای کنایه آمیز آزار نمی داد!
یکی از آوازهایی که آن شب خواند و من خوشم آمد؛ ” اوبامینگ غیزلاری” نام داشت که شعرش را شاعره امینه طریک سروده بود و پیام خوبی به دختران وجوانان ترکمن داشت به آینده امیدوار میکرد.
خلاصهی کلام، آداب معاشرتش به دلم نشست، خوشم آمد شماره ردّ و بدل کردیم و هر از گاهی در ارتباط بودیم.
بعد از آن نیز در چند مناسبت و محفل خصوصی ملاقات هایی داشتیم.
دریکی از آن ملاقاتهای خصوصی بود که گفت؛
“یک مادرمهربانِ مسنّ دارم. هم مادرم و هم پدرم است!”
پدرم در دوران کودکی ام از دنیا رفته است. اتفاقا پدر خدابیامرزم یک فرد مذهبی و امام جماعتِ مسجدِ محلّه مان بود و بعد مادرم برایم فقط مادر نبود، بلکه با اینکه در عنفوان جوانی شوهرش را از دست داده است ولی عِفّت و عِزّتش را ازدست نداده با خونِ دل ما را بزرگ کرد. کیان خانواده را سالم نگهداشته، خلاء پدری ام را نیز پر کرده است.
تازه به سنّ نوجوانی پا گذاشته و علاقه به موسیقی پیدا کرده بودم که مادرم برایم یک ابزار موسیقی خرید و من در عروسی ها و جشن ها می نواختم و خدا بیامرز هوشنگ (شاعرشیدا) با چند نفر دوستان دیگر در مجالس می رقصیدند و همیشه دربزم و شادی مردم شرکت میکردیم. و چون نوجوان کم سنّ و سالی بودم شبها انگشتانم درد میگرفت، مادرم نوازش میکرد روغن میزد و ماساژ می داد!
متاسفانه فوت ناگهانی دوست عزیزم هوشنگ ایری در روحیه من اثر بدی گذاشت مدتها غمگین بودم و هنوز هم گاهگاهی بغضم می گیرد.
بله استاد عبدالرحمان فراخی هنرمند محبوبِ دلها وقتی از سرگذشت مادرش تعریف میکرد، در دل غبطه میخوردم و بهش گفتم خوش به حالت مادری داری که اینچنین هنرمندی تربیت کرده، اتفاقا رمز موفقیت شما آن مادر فداکار و قهرمان است که با اینکه در سنّ جوانی از تکیه گاه همسری ، تنها مانده امّا باایمان راسخ و بااقتدا به امّ المومنین حضرت عایشه(رض) که او نیز زمان وفات پیامبر (ص) سنّ و سالی نداشت و بعد ۶۳ سال عمر کرده و در تمام آن سالیان دراز خودش را از بلیّات پیدا و پنهان حفظ کرده الگو و مادر مومنین شده است، هیچگاه در فراز و نشیب روزگار خسته و ناامید نشده بود.
روحش شاد و قرین رحمت الهی.
www.ulkamiz.ir
				


