یادداشت

به یاد مرحوم حاجی عاشور اوزون دوجی

پیر اداره آموزش و پرورش مراوه تپه

پایگاه خبری اولکامیز – خبر کوتاه و سنگین بود. حاجی عاشور اوزون دوجی درگذشت. به یاد سه سال حدمتم در  دیار مختومقلی فراغی و کناره های رود اترک افتادم و شایسته و بایسته دیدم که به مناسبت وداع آن مرد شریف چند نکته ای یادآور شوم :

یکم – از مهر ۹۵ تا ۹۸  در مدارس مراو ه تپه تدریس کردم. سه سال تمام با حاجی عاشور دوجی در ارتباط بودم. او مسئول متوسطه دوم بود. مردی متواضع ، متدین و خوش اخلاق.  آرام و سنجیده سخن می گفت. همیشه در دیدارها گپ و گفتی کوتاه با هم داشتیم. از مسائل روز و مطالبی که در اولکامیز می نوشتم حرف می زد و نظر می داد. از جمله کسانی بود که نوشته هایم را می خواند و تشویق می کرد و هر از گاه نکاتی را یادآور میشد. ارزش قلم را می دانست و به صاحبان قلم احترام ویژه ای قائل بود. دلبسته ی فرهنگ و ادبیات ترکمن بود. یک روز پایان نامه اش را به من نشان داد و معرفی کرد و گفت برای این پایان نامه خیلی زحمت کشیدم. البته دوست نویسنده ام یوسف بدراقی نیز کمکم کرد. پایان نامه ام را به شما امانت می دهم تا مطالعه کرده و بهره مند شوید. پایان نامه اش در باره اشعار صوفی الله یار ایشان بود مفید و پربار. امید که فرزندان و یا برادران فرهنگی و فرهیخته ایشان این اثر را  در قالب کتاب چاپ کنند  تا علاقمندان بتوانند از آن استفاده نمایند.

دوم – حاجی عاشور  اهل علم و فرهنگ بود . قلبش برای اعتلای سرزمینش می تپید. در آرزوی موفقیت فرزندان مراوه بود. به کار معلمی عشق می ورزید. بیاد دارم وقتی فرزند کنکوری اش به دانشگاه فرهنگیان پذیرفته شد بسیار شادمان شد. ضیافتی برپا کرد. یاران و همکارانش را دعوت کرد و  به شکرانه اش جشن گرفت.

سوم – شباهنگام پس از شنیدن خبر مرگ دوست فرهنگی ام  حاجی عاشور به مهندس دوجی زنگ زدم و از او در باره تحصیلات و خصوصیات بارز آن مرحوم  سئوال کردم. وی گفت : امروز مراسم بزرگداشت مقام والای معلم با حضور رئیس جدید  آقای محمد رضا حاجیلی دوجی در مراوه تپه برگزار شد. فرهنگیان حاضر در مجلس ، غالبا جوان و از نسل جدید بودند و از نسل قدیم کمتر کسی حضور داشت. در جمع حاجی عاشور را ندیدم ،  غایب بزرگ مراسم بود. پس از مراسم شنیدم که متاسفانه آن مرد بزرگ بر اثر عارضه قلبی در بیمارستان مینودشت دار دنیا را وداع گفته است.

 مدیر هنرستان خوارزمی مراوه تپه تاکید کرد: حاجی عاشور دوجی با من هم سو سال است. هر دو متولد سال ۱۳۴۴ هستیم. با هم چند سالی در مقطع ابتدایی همکلاس بودیم. آن مرحوم دیپلم را در رشته فرهنگ و ادب از مراوه تپه گرفت. فوق دیپلم کتابداری را از دانشگاه های شیراز دریافت نمود. سپس کارشناسی ادبیات فارسی را در دانشگاه  پیام نور گنبد گذراند و سرانجام کارشناسی ارشد ادبیات را در گرگان سپری کرد. پایان نامه اش در باره صوفی الله بار بود. کلیپ و پاور پوینت پایان نامه اش را من درست کردم . یوسف بدراقی هم در این امر  تدوین پایان نامه یار و یاور حاجی عاشور بود.  

 مهندس دوجی اظهار داشت: به نظر بنده ، حاجی علاشور پیر اداره آموزش و پرورش مراوه تپه محسوب میشود. انسانی کار کشته و سرد و گرم روزگار چشیده.  قریب به ۲۵ سال در اداره  صادقانه و خالصانه خدمت کرد. در دوران مدیریت حاج ستار فجوری به معاونت آموزشی منصوب شد و سپس سالها به عنوان کارشناس مسئول متوسطه فعالیت کرد و از هیچ کوششی برای ارتقای فرهنگی دیارش فرو گذار نکرد.  

 سوم-حاجی بهرام قره مشک غراوی یکی از یاران صدیق آن مرحوم گفت :  حاجی عاشور انسانی منطم، حساس و وظیفه شناس بود. شوخ طبعی و مهربانی از ویژگی های بارزش بود. چند سالی  به بیماری قلبی دچار شد . جسمش نحیف و نحیف تر شد تحت مراقبت و درمان بود . هر چند ار مدت بازنشستگی اش گذشته بود ولی با عشق خدمت میکرد. قرار بود امسال در مهر ماه با هم بازئشسته شویم.

مدیر دبیرستان قویدل مراوه تپه افزود: خانواده او  همه اهل علم و فرهنگ هستند. فرزندانش ، برادرانش و حتی عروسان خانواده.  حاجی عاشور بزرگ خاندان بود. اهل نماز و جمعه بود. فرهنگمداری برایش اهمیت داشت.  دلسوز مردم بود.  او  چشم به آینده ای روشن داشت که متاسفانه اجل زیاد مهلت نداد و از میان ما ناباورانه پر کشید و به دیار باقی هجرت نمود. 

 چهارم– نت به قول دانش آموزانم علامه گوگل را سرچ کردم تا ببینم در باره حاجی عاشور دوجی چه آمده است. دریافتم که وی  وبلاگ نویس هم بوده است و چند سال رویدادهای آموزشی شهرستان را با حوصله و دقت نوشته است. عنوان وبلاگش « وبلاگ آموزشی مراوه تپه  »  بود که آن را در ۲۴ آذر ۱۳۸۷ آغار  نموده است. اولین پست  آن شعری در باره نماز بود با مطلع :  «زیباست نما عشق خواندن / شیطان  ز وجود خویش راندن . . » و به راستی که حاجی عاشور به نماز دلبسته بود.  و آخرین مطلب وبلاگ خود را در بهمن ۱۳۹۲ با عنوان « ثبت نام در المپیاد » نوشته بود و دیگر به فعالیت وبلاگ نویسی ادامه نداد.

همچنین از آن مرحوم در دنیای گسترده نت مقاله ای یافتم که با همکاری دوست نویسنده اش ، حاج  ستار فجوری نوشته بود. عنوان مقاله «مقایسه مختوای اشعار مختومقلی فراغی و صوفی الله یار ایشان  » بود که در یکی از سایت های محلی منتشر شده است و حاوی نکات ارزنده ای بود.

پنجم-  این نوشتار غم انگیز را با  شعری از شاعر متصوف ترکستان صوفی الله یار ایشان که به واقع دعای سراینده ، حاجی عاشور و همه ما بندگان خداوند است به پایان می رسانم باشد که مقبول پروردگار قرار بگیرد :

 اِلٰهِی قُورْقَادُورمِیز جٰانِمیمِیزْدَان / یِباٰرْمَه نامَه نِی سول یاٰنِیمِیزدان

 اُمیدلِیک بَنده دورمیز هم هراسان / حسابیمیزنی اول گون قلغیل آسان

تَلَطُّف بِرْلَه سورغیل کاریمیزنی / قَرا قِیلمه او گون رُخسارِیمیزنی ۱

ترجمه :

الهی ما از جانمان (سرنجام خودمان) می ترسیم. نامه اعمالمان را از سمت چپ نفرست.

 الهی ما بندگان امیدوار، هراسان هم هستیم. الهی در آن روز حسابمان را  آسان بگردان.

 الهی حساب کارمان را با نرمش و لطف بپرس. الهی در آن روز روسیایمان نگردان. ۲

روحش شاد و یادش گرامی باد  

* ا و ۲ برگزفته از وبلاگ مذهبی مقداد ترکمن

نگارش : لطیف ایزدی  / کناره های شهر تاریخی جرجان  / ۲ بامداد سه شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا