مطالب ویژه

به یاد یار مبارزاتی ام مرحوم آنا بیات

پایگاه خبری اولکامیز – مثلی هست که میگوید: « ما مرده پرست و خصم جانیم، چو خواهی بخاکم بوسه دادن ،رخم را بوسه ده، اکنون همانیم »

هفت روز از عروج نابهنگام دوست و یار وفادار و صادق مان آنا محمدبیات می گذرد، به سبب سه مصیبت در طول یکماه اخیر که نماز جنازه پسرعمویم تنها سه ساعت قبل از نماز آنا در روستایمان پنچ پیکر خوانده شد، توفیق همدردی با یارانم را به دلیل حضور در مراسم خانوادگی و چادر آن عزیز سفر کرده از من ستاند.

بعد از سوم و جمع کردن چادر ،روز چهارم را جهت مداوای زخم پایم در نظر داشته با حاجیه خانم قرار گذاشتیم روز پنجم بعد از نمازصبح سمت گنبد حرکت کنیم تا حضورا با خانواده بیات اعلام همدردی کنیم، لیک گردش فلک طور دیگری رقم زد، اول صبح چهارم این دو عزیز،خواهر بزرگتر از خودم بی بی هاجر، به ناگاه طبل خداحافظی کوبید، خواهری که برایم بسیار عزیز بود.

شب قبل نیز حدود نیم‌ ساعت تلفنی گپ و گفت داشتیم، ظاهر امر هیچ نشانی از سفر نبود، لکن وقتی صبح زود یار دیرینش، داماد عزیزمان پشت تلفن صدای لرزانش به گوشم خورد تا ته قضیه دریافتم و به بالینش شتافتم.

با مشاهده نیروهای اورژانس ۱۱۵ و کسب وضعیت متوجه شدم که باید به فکر غسل، تدفین و تدارک مراسم و اطلاع رسانی فامیل و آشنایان باشم.

آری اینگونه شدکه من باز هم هم زمان عزادار می ماندم، نه در پنجم آنا و نه در هفتم او سعادت شرکت و اعلام همدردی با یاران و خانواده متوفی را نداشته باشم.

اما جدای از مقدمه چگونگی مصادف شدن من در غم از دست دادن دو عضو خانواده و یک یار مبارزاتی در صحنه های سیاسی،اجتماعی و انتخاباتی ام که انگار تا سه نشه بازی نشه ،برایم بود، موضوع قدر شناسی همدیگر می باشد که رسانه « اولکامیز » نهایت پاسداشت را به اکمل رساند و یاران هر یک به نوبت قلم زدند یا پیام شفاهی دادند که این یک سنت حسنه هست، درودتان باد که چنین کردید.

یادم هست آنا در زمانی نه چندان دور گرفتاری دیگری نیز داشت و آن به خاطر اتفاقی بود که فرزند دلبندش گرفتار آن گردیده بود. خیلی ها حسن همکاری داشتند، کاش سرعت و شدت آن نیز بمثابه هجرتش بود و شاید بسیاری از آلام و درد جانکاهی که به سراغش آمده بود کاسته میشد.

قصدم ابراز ناخوشایندی و گله مندی نیست، بلکه اظهار تاسف بر این است که توفیق حضور در کنار یاران نداشتم و اظهار و ابراز خوشایندی می باشد که این رسم ادامه یابد و به عنوان سنتی حسنه در جامعه و صحرای عزیز باب گردد تا هر از گاهی عزیزی چون آنا که زندگی اش را وقف جامعه گردانیده در صورت مواجهه با مصیبت چه مالی و چه جانی در کنار او و خانواده اش باشیم تا تحمل بار سنگین مصیبت طاقت فرسا آسان و سهل نماید.

آمین یا رب العالمین

جبار ایری – بندرترکمن / دهم مرداد ماه ۱۴۰۳

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا