تربیت عملی

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی ، عضو تحریریه اولکامیز
روزگاری در دیارمان یک خانواده ای تنها یک فرزند آن هم پسر داشتند بخاطر تک فرزند بودن والدین مدت زمان زیادی با پسرشان بسیار با احترام رفتار می کردند تا اینکه پسرشان به سن ۱۵ سالگی رسید. نزدیکان آنها با دیدن این وضعیت به آنها می گفتند عمو و عمه جان با این روش تربیتی شما ما آینده روشنی برای فرزندتان نمی بینیم. بهتر است اورا با راههای مناسب جهت پذیرفتن وظیفه شخصی خودش آماده سازید. پدر خانواده حرف های آنها را درک می کرد ومی خواست اورا به انجام کارهای خانه تشویق کند.
اما مادرفررند همیشه می گفت نه همسرم بگذار تک فرزندمان راحت بزرگ شود من بحای او کارهای خانه را انجام می دهم.پدرهم جرأت نمی کرد که به همسرش اعتراض نماید..
زمان گذشت وگذشت تا فرزند شان ۲۰ ساله شد.نزدیکان وهمسایگان چندباره به والدین فرزند می گفتند.عموجان وعمه جان این روش شما عاقبت خوبی ندارد.
تا اینکه والدین راضی شدند فرزندشان را به انجام کارهایی درمحیط خانواده تشویق کنند فرزند چون چندکاری را درمحیط خانواده خودش انجام داد..گفت : من دیگر کاری انجام نمی دهم.
والدین با دیدن این حالت فرزند بفکر فرو رفتند که نزدیکان وهمسایگان راست می گفتند که روش تربیت شما درست نیست.بعد با نقشه ای اورا تشویق کردند که پیش یک آشنای خود به یک کاری مشغول شود.
پسر خودشان را با دادن چند وعده و وعید راضی کردند که چند روزی درنزد آشنای خودشان کار کرد.چون چندروزی کار کرد آشنای آنها گفت پسرتان. هیچ کاری را نمی تواندانجام دهد از بس که تنبل است اما والدین پسر گفتند بگذار مفت ومجانی کار کند .تا اینکه یکماه پیش آشنای خودشان کار کرد .
مادر بدون اطلاع همسرش یک مبلغ پولی بدون اطلاع فرزندشان به آشنای استاکار داد وگفت شما این پول رابه پسرم بعنوان حقوق بدهید.اونیز اینکار را کرد.
بعد پسر پول را با منت به پیش پدرانداخت وگفت این هم پولی که شما خواستید با کار کردن من دربیاورم وبه شما بدهم.
پدرهم با دانستن حقیقت سری تکان داد وبا خود گفت معلوم است که پسرمان اهل کار نبوده .چون اگر واقعا با زحمت این پول ها را بدست آورده بود .اینچنین پول را پیش من پرت نمی کرد.
بعد پسرش را به نزد یک بنایی که کارش کمی سخت بود فرستاد.پسر با هزار منت پیشبنا کارکرد وبعد ازچند روز کارگری. استا کار مقداری پول به پسر داد.این بارهم پسر پول را با منت به پدرش داد وگفت :
نتیجه کار کردن من این است که شما آرزو داشتی من با کار کردن پول دربیاورم.
پدر باز متوجه شد که این مرتبه هم پسرش پول را مفت بدون قبول زحمت وعرق ریختن بدست آورده است.
برای مرتبه سوم با همکاری همسرش پسرشان را پیش یک آشنای خودشان که کشاورزبود فرستاد تا کشاورزی یاد بگیردچون حدودا ۴۰ روز خوب کار کرده بود آشنای آنها حقوق خوبی داد. پسرشان دیگر. پولهایی که با کارگری بدست آورده بود را پیش پدر پرتاب نکرد.
روزی پدر پرسید پسرم پول هایی که بدست آوردی را چکار کردی ؟ چرا به من تحویل ندادی؟ پسر گفت بابا من برای این پول خیلی زحمت کشیدم ودیگر زحمت خودم را هدر نمی دهم و پول هایم را برای آینده پس انداز می کنم.
پدر ازدیدن این حالت بسیار خوشحال شد ودانست که پسرشان کارهایی را می تواند انجام دهد .چون اگر مانند دومرحله قبلی مفت وراحت پول درآورده بود .پسرمان پول ها رابه من می داد ازاین جریان خوشحال شده پیش همسرش رفت وگفت:
همسرم بلاخره فرزند مان الحمدالله کارهایی دررابطه با کشاورزی یاد گرفته است .پس بهتر است یک هکتار زمینی در روستابخریم وپسر خودمان را به کشاورزی علاقه مند کنیم.
همسرش هم خوشحال شدند وازیک فامیل خودشان یک هکتار زمین خریدند وبه پسرشان گفتند .پسرم شما ماشاءالله کشاورزی را یاد رفتید.
ما یک هکتار زمین برای شما خریدیم خودتان کار کنید و هرچه درآمد با کاشت محصول بدست آوردی مال خودتان باشد.
پسر چون چند مدتی دست دیگران کار کرده بود خوشحال شد .وگفت من درزمین خودمان آنقدر خوب زحمت می کشم که محصول خوبی بدست آورم که همه تعجب کنند..
از فردای آنروز پسرشان قشنگ در زمین خودمان کشاورزی کرد. کاشت.داشت وبرداشت را خودش انجام داد و خدا هم او را یاری کرد و محصول خپلی بدست آورد..
پدرومادر گفتند ماشاءالله پسرم .معلوم است که دیگر بزرگ شده ای. پس بیا برای شما یک دختر خوبی پیدا کنیم تا تشکبل خانواده بدهید
پسرگفت نه پدرومادر.جان .من می خواهم چند سالی اینچنین کشاورزی نمایم و پولم را زیاد کنم بعد انشاءالله در زمان مناسب تشکیل خانواده دهم .
روزگار گذشت وگذشت تا فرزندشان رویپای خودش ایستاد.و بعد درزمان مناسب ازدواج کرد و زندگی خوبی را برای خود و اهل خانواده اش درست کرد.
خلاصه :این بود عاقبت تک پسر نازنازی و تنبل یک خانواده که با روش های مناسب او را به مرد کار وزحمت وزندگی تغییر دادند.
ان شاءالله که همه خانواده ها با اجرای چنین روش وبرنامه ای فرزندان خودرا خوب تربیت کنند.
www.ulkamiz.ir
 
				