یادداشت

در پاسخ به دوستان نگران هویت قومی

معیار انسانیت یا قومیت

پایگاه خبری اولکامیز – امان محمد خوجملی: تبعات دیدار با نورمفیدی امام جمعه گرگان. این یادداشت تحلیلی را به خاطر اعتراضات صورت گرفته نوشتم:

ساختار سیاسی ایران کاملا در بن بست قرار گرفته است. نه به اصلاحات انقلاب گونه از بالا تن می دهد و نه توان حل مشکلات انباشته گوناگون را دارد. شکاف  سیاسی میان ملت و حکومت هم فراوان است. شکاف عمیق مذهبی میان شیعه و سنی هم وجود دارد. شکاف قومیتی میان ترکمن و سیستانی هم وجود دارد. از شکاف قومیتی میان کردها و ترکها و عربها و لرها را خبر ندارم که چگونه است؟ شکاف جنسیتی هم هست. شکاف سنت و مدرنیته هم در حد اعلا درجه قرار دارد. تفاوت در پوشش و سبک زندگی هم فراوان است. شکاف طبقاتی و فقیر و غنی هم که بی داد می کند. اینها هیچکدام برای یک جامعه و حکومت علائم مثبت نیست و نشانه های خطر است.اگر در ایران همین امروز انقلاب صورت گیرد و نظام کاملا فرو بپاشد مانند سال ۱۳۵۷ شود چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟

 الف : یک اتفاق این است ممکن است ملت و رهبران سیاسی به تفاهم برسند ایران به تدریج به سمت ثبات و دموکراسی پیش بروند که اتفاق مبارکی است اکثریت مردم هم همین را آرزو را دارند. البته این تنها یک آرزو است. ممکن است اتفاق بیفتد و ممکن است نیفتد.

ب : ممکن است رهبران سیاسی نتوانند به تفاهم و گفتگو و سازش برسند و هرج و مرج و بی ثباتی تداوم پیدا کند. در چنین شرایطی فروپاشی قطعاً اتفاق خواهد افتاد و نشانه هایش از همین الان قابل مشاهده است.

 نشانه شکاف های مذهبی :

در سطح فوقانی قدرت سنیها حضور ندارند. در حال حاضر نه وزیر سنی داریم نه استاندار سنی مذهب. فقه های شیعه و سنی از یکدیگر دورند و کار فرهنگی خاصی نکردند. عُمرکُشان در شهرهای مختلف وجود دارد. حتی قادر نیستیم نماز عید فطرمان را در یک روز بخوانیم. با اینکه مسلمان هستیم در خواندن نماز و گرفتن روزه تفاوت زیادی با یکدیگر داریم. در گیری سال های ۷۸ و ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ نیز این وضعیت را تشدید کرده است. وضعیت کردستان و بلوچستان هم نیاز به گفتن ندارد. این در حالی است که حدود ۲۵ درصد جمعیت کشور را اهل سنت تشکیل می دهند که به راحتی نادیده گرفته می شوند.

تنها راه باقی مانده به قول دکتر محسن رنانی ((انقلاب از بالا است که با تغییرات بنیادی حکومت و ملت را به یکدیگر نزدیکتر کند)). (پی دی اف ۱۲ صفحه ای). بقیه راهها مانند کودتا و حمله خارجی و انقلاب و شورش در شرایط موجود تیر در تاریکی رها کردن است که معلوم نیست به کجا بیفتد.

پ : یک احتمال هم این است وضعیت کشور ما مانند کره شمالی شود و از دست ملت هم کاری بر نیاید و کشورهای تاثیر گذار هم از این وضعیت خوششان بیاید و مصلحت را در آن ببینند و کاری نکنند

ت : به نظر من در تمام این شرایط فارغ از اینکه وضعیت حکومت در چه مرحله ای قرار دارد و چکار می کند در طول زمان و مدتهای مدید نفرت زدایی قومی و مذهبی لازم است. علاوه بر کارهای عمیق فرهنگی، یکی از راههای ممکن نیل به این هدف  قابل دسترس بودن ازدواجهای میان قومی در حدود ۵ درصد است. البته این میزان هر چه بیشتر باشد جلو فاجعه را بیشتر خواهد گرفت. ما برای اینکه جلو فاجعه ای بزرگتر مانند جنگ داخلی را بگیریم مقداری هویتهای قومی و مذهبی خویش را کمرنگ می کنیم. تنها انسانیت را معیار قرار می دهیم. اگر معیار اصلی تنها انسانیت باشد نه دین و مذهب و قوم و نژاد و طبقات و جنسیت، جامعه در شرایط فروپاشی و بی ثباتی سیاسی هم مانند مردم سوریه یکدیگر را نابود نخواهد کرد.

ث : اگر جامعه دموکراتیک باشد یا بود، منهم تنوع و تکثر و رنگارنگی را دوست دارم. همه باید هویت های دینی و مذهبی و قومی و نژادی و سایر هویتهای متفاوت خود را حفظ نمایند، به نفع جامعه خواهد بود. این طرح (ازدواجهای میان قومی) مانند این است که ما ناچاراً برای جلو گیری از سرقت اموال مان حدود ۵ درصد پول و سرمایه های خود را برای یک ارتش مشترک هزینه می کنیم. اگر وضعیت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در وضعیت مطلوب بود هیچ نیازی به این طرحها نیست که هویت دیگران خدشه دار شود

 چون چنین نیست و همه چیز را هم نمی توانیم یکجا به دست بیاوریم و مجبور به گزینش هستیم. در گزینش و انتخاب هم مجبوریم برای حفظ اهداف بزرگتر و ضروری تر اهداف کوچکتر را کمرنگ تر می کنیم تا بتوانیم جلو خطر بزرگتر را بگیریم. منظورم از ازدواج میان قومی همین است. اگر امر دایر شود میان حفظ انسانیت و حفظ هویت من به حفظ انسانیت رای خواهم داد. گرچه تنوع و رنگارنگی هم بسیار ضروری است. امیدوارم هر گز چنین وضعیتی پیش نیاید و ما مجبور به گزینش میان این دو نباشیم. ولی متاسفانه قرائن و شواهد چنین چیزی را نشان نمی دهد.

*توضیح اولکامیز –  انتشار این مطلب به منزله تایید آن نیست بلکه در راستای انعکاس اندیشه های متفاوت و تضارب آرا بارعایت احترام و عدم توهین به همدیگر می باشد.

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. احترامآ :
    با توجه به وضعیت کشور ایران که ثبات لازم به عنوان یک کشور مردم سالار و قانونمند را ندارد و شما شکاف های مخاطره آمیز آن را نام برده اید. و از آنجاییکه شما مدعی هستید که برقراری دموکراسی و قانونمندی را خواهانید بنابراین ، به نظر می رسد طرح ازدواج بین قومی در این مقطع زمانی مناسب نباشد چونکه این موضوع باعث انحراف اذهان از موضوع اصلی می شود ومفهوم ازدواج حتی داخل یک قوم هم سختی های خود را دارد که باعث شده است از قدیم الایام گفته شود.( کبوتر با کبوتر باز با باز ).هزینه پنج درصدی نیزنمی تواند مشکل اصلی مملکت را حل نماید چونکه شکاف اصلی جای دیگری است. در ضمن انسانیت با قومیت منافاتی ندارد و لزومی به انتخاب یکی از اینها نیستیم چونکه از قبل یکی از آن دو، برای من نوعی انتخاب شده است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا