یادداشت

صدای پای نرم نوروز می آید

پایگاه خبری اولکامیز – عظیم  قرنجیک: آمد بهار و نوبت صحرا شد/ وین سالخورده گیتی برنا شد. (ناصر خسرو قبادیانی ) اندک اندک صدای پای نوروز و فصل بهار می آید، فصل تارانش تیرگی ها، زدایش رخوت احساس و اندیشه ها.

آنک بهار می رسد و سرزندگی ریشه می دواند، نه صرفاً برای ارمغان بخشی برای گل و سبزه و درختان نورس و نونهال و … بلکه برای شکوفایی دل و جان آدمیان هم .

در چنین فصل و ایام نوروزینی است که دل آدمیان عالم پالوده شده، خیزشی نو پدیدار گشته، کوبیده می شود” شیشه غم به سنگ.”
و این چنین است که گفته اند؛ “تاریخ هنر جهان، آئینه تمام نمای پیوند جان آفرینندگان و رستاخیز بهاری است.”

نه تنها نوروز ، فصل بهار، بلکه دگر فصل ها هم در نوع و بجای خود زیبا و فرح انگیز است ، در این صورت ، همصدا با مارکوس اورلیوس (فیلسوف رواقی- ۱۲۱-۱۸۰میلادی) باید گفت که ؛” ای طبیعت!آنچه تمامی فصل هایت به بار می آورد، میوه ی مطلوب من است .

همه چیز از تو، در تو، و به سوی توست.” اگر چنین است پس رواست که، در حفظ طبیعت و محیط زیست خود، و برای طراوت و مطلوبیت هر چه بیشتر بار و بر، و میوه و ثمراتش همّت گماریم .

هموست که دگر باره می گوید؛” ملاحظه کن چگونه همه چیز زاییده تغییر است؛ سعی کن بفهمی که برای طبیعت هیچ سعادتی بالاتر از تغییر چیزهای موجود و پدیدآوردن موجوداتی مشابه آنها نیست.

هر موجودی به تعبیری، بذر  موجود دیگری است که بناست از آن بوجود آید.”

و یا بقول زنده یاد نادر نادرپور؛” مردگان نباتی” را “به یمن معجزه ای” رشگ زندگانی می سازد. پیامبری است که “آتش نارنچ راز شاخه سبز” به یک نسیم بر می افزود و برای آن که “قبیله خورشید را بکوچاند”، “شکاف در دل امواج نیل شب” می افکند.”
 

و یا چه تصویرهای درخشانی از شعرهای شاعرانی که، گویی روزگار ما را بازمی تاباند:
” …چشمه پنهان گشت و ما در تیرگی پنهان شدیم،خضر باید تا نشان از رستگاران آورد.”
زنده یاد هوشنگ ابتهاج (سایه ) هم برآن است که، “آرمان” با “امید” زنده می ماند:
بهارا زنده مانی زندگی بخش
به فروردین ما فرخندگی بخش
مگو کاین سرزمین شوره زار است
چو فردا در رسد رشگ بهار است
بهارا باش کاین خون گل آلود
برآرد سرخ گل چون آتش از دود
میان خون و آبش ره گشائیم
از این موج و از این توفان برآئیم
به نوروز دگر هنگام دیدار
به آئین دگر آیی پدیدار ….

بقول فریدون مشیری ؛  اگر چه در این ایّام ؛ ” نقل و سبزه در میان سفره نیست ” ولیکن، همرهِ ” بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک ” گشته، امید بر، برآمدن آفتاب ، شکوه رستن” و “رهایی” از همه تنگه و تنگراهه ها داریم. و همچنان امیدواریم، سال آینده در جهت مخالف سال و سنوات گذشته، به حرکت درآید. فکر نو و اندیشه هایی نو پدیدآید، اندیشه هایی که جوانان شایسته و مدیران کارآمدی حامل آن باشند، و شتابناک حرکت کرده، گویی که بالهایی در پایشان است، و پر پروازشان گشوده تر. براستی که آنان فرزندان سپیده دم عصر نوین اند و شاینده ی مام وطن.
بقول جبران خلیل جبران؛ ” … آینده هرگز… سنگدلی نخواهد ورزید…”، آن جا مردمانی هستند که می توانند، از قید و بندهای دیروز، به ابتکار خویش، رهایی بخشند، و ارمغان آزادی آورند…”

نوروز باستانی، فروردین فرخنده، بهار زندگی بخش، و آغاز نوشدن طبیعت، پیشاپیش مبارک باد.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا