یادداشت

درنگی بر عیدقربان

پایگاه خبری اولکامیز – یحیی یاری: تاریخ به‌ وضوح نشان می‌دهد که بسیاری از رسم و رسومات سُنّتی و یا اعتقادات دینی و مذهبی بشر با گذر زمان، تغییرات اساسی و تدریجی به خود دیده است.

در کتاب جاوید اقبال آمده است که در اروپا کشمکش بین کلیسا و دولت بر سر قدرت سرانجام به شکست کلیسا منجر شد. در قرن هجدهم مذهب، مسئله‌ای فردی شد و نظم ملّت‌ها به‌جای آنکه معطوف به یک نقطه‌نظر روحانی مشترک باشد، متوجه نسل، رنگ، زبان و منطقه‌ی جغرافیایی شد و به‌ علّت پیشرفت علوم عقلی، علوم طبیعی و تکنولوژی میان ملّت‌ها رقابت‌ پدیدار گشت و انسان‌ها در بسیاری از عناصر فرهنگی، عادات و رسوم گذشته‌ی خویش بازنگری کردند.

این تغییرات فقط در اروپا محصور نماند و به دیگر جوامع نیز سرایت کرد. دکتر عبدالریم سروش نیز در کتاب ادب قدرت می‌نویسد: « نزاع علم و دین در میان ما هم وارد شد ولی در فکر و ذهن ما واقع نشد، یعنی ما خودمان درگیر چنین نزاعی نشدیم و آن هم به‌دلیل این نبود که لزوماً حرف‌هایی که به روحانیون ما می‌زنند محکم‌تر بود، بلکه به‌این دلیل بود که علم ضعیف‌تر بود. یعنی ما مبلغ علوم جدید بودیم و مکتشف تئوری‌های تازه نبودیم. به‌همین سبب اصلاً این نزاع‌ها، حاد نشد. کوره داغ نشد و ما از این کوره بیرون نجستیم تا معلوم شود چند درصد غش داریم چند درصد طلا.
و چون این تجربه را نداشتیم لذا از عواقب نیکوی آن هم برخوردار نشدیم. »

به‌نظر مولانا و بسیاری از اندیشمندان اکثریت مردم مقلدند تا محقّق. مولوی در باب تقلید و تحقیق سخن فراوان گفته است در یکی از اشعار این عارف نامی آمده است:

مر مرا تقلیدشان بر باد داد

ای دو صد لعنت بر این تقلید باد

آدمیان با این تقلید چه سرمایه‌هایی را از دست می‌دهند که مهم‌ترین‌اش آزادی است.

با گسترش علم و فزونی یافتن آگاهی‌های آدمی در میان مسلمانان نیز مصلحینی چون شیخ محمد عبده، مفتی عالم جان، سید جمال الدین اسدآبادی و غیره پدیدار گشت و ستیز بین دو گروه قشری و معتدل ادامه یافت.

در دنیای امروزه هم اشخاصی با عناوین روشنفکران و نواندیشان دینی چون دکتر عبدالکریم سروش، مجتهد شبستری، یوسف قرضاوی، و مصطفی ملکیان، خانم صدیقه وسمقی ظاهر گشتند حتی اشخاصی چون مصطفی ملکیان دیگر از دایره‌ی روشنفکری دینی فراتر رفته و می‌پندارد روشنفکر، روشنفکر است دینی و غیردینی نداریم. همان‌طور که اقتصاد یک اقتصاد است. اقتصاد دینی و غیردینی نداریم و…

اکنون در دنیای امروزه نیز با گسترش چشم‌گیر علم و فناوری و فزایندگی تکنولوژی به‌نظر می‌رسد سرعت تغییر از صفر به صد رسیده باشد. همچنان که سرعت این تغییرات و اطلاعات اگر قبلاً در سال بوده حالا دیگر به ساعت نمی‌رسد. سرعت‌ها به‌قدری تند گشته که دیگر تعیین زمان از دست محاسبه در حال خارج شده است.
پیدایش هوش مصنوعی و ابداع فناوری‌های جدید بشری خیره‌کننده و غیرقابل‌مهار به‌نظر می‌آید.

با بیان و وصف این اوصاف چشم‌ها را باید شست و جور دیگر باید دید و عینک شکسته‌ی نخ‌ بسته را عوض باید کرد.

به‌نظر می‌رسد نسل ما نیز چاره‌ای جز همگام شدن با نسل جدید ندارد و با تجدیدنظر در بسیاری از امورات و سُنَنِ کهنه‌شده، قدمی دوباره بردارد.

جای بسی تأسف است که با توجه به شرایط بد اقتصادی حاکم و اوضاع معیشتی ناهمگون و عدم همخوانی دخل و خرج خانوارها و با واجب فرض کردن قربانی برای خود که در قرن ۲۱ هنوز هم به‌فکر این باشیم که گاو بکشیم یا گوسفند.
رند عالم‌سوز را با مصلحت‌بینی چه کار
کار مُلک است آن که تدبیر و تأمّل بایدش

*این یادداشت بیانگر دیدگاه نویسنده است و لزوما مورد تایید سلیت اولکامیز نمی باشد مخاطبان اهل قلم می توانند در رد یا تایید و نقد آن مطالب خود را ارسال نمایند.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا