یادداشت

چریک شورشی که رئیس جمهور شد

پایگاه خبری اولکامیز – دکتر ناصرقلی سارلی، دانشیار دانشگاه خوارزمی و استاد سابق دانشگاه ملّی کلمبیا (شعبه بوگوتا)  در یادداشتی سیاسی نوشت:  گوستابو پترو که روزگاری چریکی شورشی به شمار می‌رفت و برای همین، به زندان نیز افتاده بود، از دهه ۹۰ میلادی وارد مبارزات سیاسی شد. ابتدا به‌همراه گروهی از رفیقان پیشین وارد مجلس نمایندگان شد و بعد از آن به سنا راه یافت. سپس در سال ۲۰۱۰ وارد کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری شد اما ناکام ماند. بعد از آن، در انتخابات محلّی به‌عنوان شهردار بوگوتا، پایتخت کلمبیا انتخاب شد و دو دوره در این مقام بود. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۸ در دور دوم درمقابل ایوان دوکه متحمل شکست سنگینی شد و بالاخره در دور دوم انتخابات ۲۰۲۲ با تفاضل اندکی توانست نخستین رئیس‌جمهور چپ‌گرای کلمبیا شود. این سابقه نشان می‌دهد کلمبیایی‌ها به‌تدریج و با احتیاط فراوان به گوستابو پترو اعتماد کرده‌اند.

درآمد

دوازده سال پیش که برای مأموریت دوسالۀ علمی و تدریس در دانشگاه ملّی کلمبیا به بوگوتا رفتم، نخستین روزهای اقامت ما با مراسم آغاز دوره ریاست‌جمهوری خوان مانوئل سانتوس مصادف بود. در آن دوران، حتّی تصور این‌که کشور کلمبیا رئیس‌جمهوری یا حکومتی چپ‌گرا داشته باشد مجالی در ذهن تحلیل‌گران و اهل سیاست نمی‌یافت اما انتخاب گوستابو پترو، نامزد چپ‌گرا و چریک سابق، در دورۀ اخیر انتخابات ریاست‌جمهوری کلمبیا کسی را شگفت‌زده نکرد.

در این دوازده سال چه دگرگونی‌ها و اتفاقاتی رخ داده که جامعه‌ای به‌غایت محافظه‌کار که همواره تحت زمامداری حکومت‌های راست‌گرا بودهت، در چرخشی تاریخی به نامزدی چپ‌گرا اعتماد کرده است. در این نوشتار می‌کوشیم در روایتی کوتاه امّا دقیق، دلایل این چرخش را تحلیل کنیم، موانع پیش روی گوستابو پترو برای پیشبرد اهدف و برنامه‌های خود را بازگوییم و در نهایت، به این پرسش اساسی پاسخ دهیم که چنین چرخش و انتخابی در سپهر سیاسی کلمبیا و عرصۀ سیاست بین‌الملل به چه معناست.

زمینه‌ها و دلایل انتخاب گوستابو پترو

یکی از مهم‌ترین کارهای خوان مانوئل سانتوس در مقام رئیس‌جمهوری کلمبیا (دو دوره از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸)، آغاز فرایند صلح در کلمبیاست که مذاکرات آن میان دولت کلمبیا و نیروهای مسلّح انقلابی کلمبیا موسم به فارک از سال ۲۰۱۲ در هاوانای کوبا آغاز شد و به امضای قرارداد صلح و پایان درگیری میان دولت و فارک در سال ۲۰۱۶ انجامید. فرآیند صلح در کلمبیا رسماً به نیم قرن درگیری نظامی داخلی در این کشور پایان داد، برای مردم خسته از خشونت‌ها و کشتارهای وحشیانه افقی پر از امید به صلح و آرامش ترسیم کرد و برای سانتوس جایزه صلح نوبل (۲۰۱۶) را به ارمغان آورد. جانشین سانتوس، ایوان دوکه مارکز که ازقضا در دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری (۲۰۱۸) با اختلاف قابل‌توجهی گوستابو پترو، رئیس‌جمهور چپ‌گرای کنونی را شکست داد، نه‌تنها مذاکرات فرآیند صلح کلمبیا و اقدامات مرتبط با آن را ادامه نداد، بلکه تظاهرات مردمی سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ در حمایت از فرآیند صلح را ازطریق به‌کارگیری سلاح و به‌کمک نیروهای ضدشورش فرونشاند. از این رو، به نظر می‌رسد مردم کلمبیا با انتخاب گوستابو پترو، تمایل خود را به ادامه فرآیند صلح، خاتمۀ خشونت‌ها و یافتن راه‌حل‌هایی برای زخم‌های عمیق چندین دهه جنگ داخلی خون‌بار نشان داده‌اند. پیگیری فرآیند صلح و ادامۀ اقدامات قانونی مرتبط با آن یکی از شعارهای اصلی گوستابو پترو در این دوره از انتخابات بوده است.

از سوی دیگر، انتخاب گوستابو پترو را می‌توان نتیجه گسترش و عمق یافتن گرایش‌های عدالت‌خواهانه در جامعۀ کلمبیا قلمداد کرد. آفریقایی‌تباران کلمبیا که بعد از سفیدپوستان اروپایی-آمریکایی‌تبار، دومین گروه نژادی کشور از حیث جمعیت به شمار می‌روند دلایل کافی برای رأی دادن به پترو داشتند، چرا که گذشته از پیشینۀ سیاسی و مبارزاتی او علیه تبعیض و نژادپرستی، پترو هوشمندانه زنی آفریقایی‌تبار را به‌عنوان نایب رئیس‌جمهوری در کارزار انتخاباتی با خود همراه ساخته بود. خانم فرانسیا مارکز، نخستین آفریقایی‌تباری است که در کلمبیا به مقام نیابت رئیس‌جمهور انتخاب شده و دومین زنی است که در تاریخ کلمبیا به این مرتبۀ سیاسی رسیده است. بررسی پراکندگی آرای دور دوم انتخابات کلمبیا نشان می‌دهد پترو در اغلب ایالت‌های مرزی و غیرمرکزی کشور که جمعیت رنگین‌تری دارد رأی بیشتری آورده و جز در بوگوتا که زمانی (۲۰۱۲-۲۰۱۵) شهردار آن بود، در اغلب نواحی مرکزی که غالب جمعیت آن سفیدپوست اروپایی‌تبار است نسبت به رقیب رأی کمتری آورده است.

جویندگان برابری‌های اجتماعی و ثروت ملّی نیز به گوستابو پترو اعتماد کرده‌اند. او یکی از حامیان جنبش‌های فمنیستی کلمبیا به شمار می‌رود و انتخاب زنی آفریقایی‌تبار به‌عنوان نایب رئیس‌جمهور یکی از اقدامات نمادین او در این زمینه بوده است. هم پترو و هم فرانسیا مارکز از فعالان حقوق بشر هستند. او مطابق مشی سیاسی و عقیدتی خود، توسعۀ خدمات اجتماعی را جزو شعارهای انتخاباتی و برنامه‌های کاری خود اعلام کرده است. حمایت از اندک بومیان و قبایل سرخ‌پوست باقی‌مانده در کلمبیا، پاسداشت آیین‌های و حفظ سرزمین‌ها و جنگل‌های محل سکونت آنان در زمرۀ شعارهای کارزار انتخاباتی پترو بوده و به جذب آرای مردم به‌سوی او کمک فراوان کرده است؛ به‌ویژه آن‌که تعامل دولت با این قبایل در تاریخ نه‌چندان طولانی کلمبیا همواره پرتنش و چالش‌براگیز بوده است و این تعامل در دو دهۀ اخیر که در سرزمین‌ها و جنگل‌های متعلق به این بومیان، ذخایر نفت و گاز کشف شده، حساسیت بسیار بیشتری یافته است.

مسئلۀ زمین‌ها و زمین‌داران بزرگ همواره در آمریکای جنوبی از مسائل چالش‌برانگیز بوده و گاه از عوامل زمینه‌ساز شورش‌ها و حتّی انقلاب‌های اجتماعی و سیاسی به شمار رفته است. در برخی کشورهای آن منطقه، مانند ونزوئلا، دولت‌های انقلابی و چپ‌گرا به مصادره زمین‌های بزرگ و خلع ید زمین‌داران بزرگ و تقسیم زمین‌ها میان کشاورزان و روستاییان دست یازیده‌اند که خود سبب‌ساز مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیچیده‌ای شده است. اصلاحات ارضی که از شعارهای انتخاباتی گوستابو پترو بوده است هم در دورۀ کارزارهای انتخاباتی موافقان و مخالفان پرشوری داشته و هم در دوره ریاست‌جمهوری او محل مناقشات بسیار خواهد بود. با آن‌که به نظر نمی‌رسد پترو بخواهد برای تحقّق این شعار خود به اقدامات انقلابی نظیر آن‌چه در ونزوئلا سابقه داشته، دست بزند، این شعار آرای قابل‌توجهی را برای او به همراه داشته است.
شکاف طبقاتی عمیقی که در کلمبیا در بهداشت و سلامت عمومی وجود دارد، هر شعار انتخاباتی و برنامۀ دولتی در این زمینه را برای رأی‌دهندگان جذاب می‌سازد. و این یکی از محورهای اصلی کارزار انتخاباتی گوستابو پترو بوده است. میلیون‌ها کلمبیایی به‌ویژه در مناطق روستایی و بخش‌های فقیر و  نابرخوردار شهرها به امید گشایشی در سیستم بهداشت و درمان به پترو رأی داده‌اند؛ گشایشی که با سابقه طولانی شکاف طبقاتی و تبعیض به این سادگی‌ها به دست نخواهد آمد.

نامزد دیگری که همراه با گوستابو پترو به دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری کلمبیا راه یافته بود، رودولفو هرناندز سوارز با آن‌که خود را نه راست‌گرا و نه چپ‌گرا (میانه‌رو) بلکه عمل‌گرا می‌خواند از نظر برخی تحلیل‌گران رگه‌هایی از راست‌گرایی را در دیدگاه‌ها و عملکرد خود، به‌ویژه وقتی در دور دوم با یک نامزد چپ‌گرا رقیب شده بود، بروز می‌داد. او که خود را نامزدی ضدفساد معرفی می‌کرد در دور دوم تنها سه درصد کمتر از پترو رأی آورد. این خود نشانه‌ای از آن است که درجه ادراک فساد در کلمبیا بالاست و شعار ضدفساد می‌تواند رأی‌دهندگان زیادی را در اطراف یک نامزد گرد آورد. او هرچند در دو موضوع مهم بهبود نظام سلامت و بهداشت عمومی و اجرای مفاد فرآیند صلح کلمبیا شعارهایی مشابه با گوستابو پترو مطرح ساخت، نتوانست اکثریت کلمبیایی‌ها را قانع سازد.

بدین‌سان گوستابو پترو، نامزد چپ‌گرا و چریک مسلّح سابق که پیشینۀ زندان را نیز به‌دلیل مبارزات سیاسی و مسلّحانه خود داراست، توانست در یک رویداد تاریخی به نخستین رئیس‌جمهور چپ‌گرای تاریخ کلمبیا تبدیل شود. او برای تحقّق شعارها و اجرای برنامه‌های خود با چالش‌هایی ریشه‌دار روبه‌رو خواهد بود که اجمالاً به آن‌ها می‌پردازیم.

چالش‌های پیش روی گوستابو پترو

با این‌که مردم کلمبیا، خسته از نیم قرن جدال و خون‌ریزی، عموماً طرفدار روند صلح کلمبیا هستند، جزئیات قرارداد صلح دولت سانتوس و فارک مخالفانی جدی در این کشور دارد. وقتی دولت سانتوس در اکتبر ۲۰۱۶ این قرارداد صلح را به رأی عمومی گذاشت، شرکت‌کنندگان با تفاضل اندکی علیه این قرارداد و مفاد آن رأی دادند. جالب آن است که مناطقی که در انتخابات ۲۰۲۲ به گوستابو پترو رأی داده‌اند در سال ۲۰۱۶ به نفع قرارداد صلح رأی داده بودند. درمقابل، میان مناطقی که به رقیب پترو رأی داده‌اند و مناطق مرکزی و شهری کلمبیا که علیه قرارداد صلح رأی داده بودند انطباق دقیقی وجود دارد. دولت سانتوس در سال ۲۰۱۶ پس از شکست قرارداد صلح در رفراندوم، تغییراتی در آن ایجاد کرد و کنگره کلمبیا شامل مجلسین سنا و نمایندگان، هردو، بدون رأی مخالف این قرارداد تعدیل‌شده را تصویب و قانونی کردند؛ هرچند سناتورها و نمایندگان هوادار آلبارو اوریبه، رئیس‌جمهور اسبق کلمبیا (دو دوره از ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۰) جلسات تصویب قرارداد را بایکوت کرده بودند. این خود نشان می‌دهد گوستابو پترو برای اجرای قرارداد یادشده مشکلات زیادی خواهد داشت و روند تبدیل فارک از یک گروه چریکی و نظامی به یک حزب سیاسی، درعمل با موانع جدی و مخالفان نیرومندی روبه‌رو خواهد شد. با این حال، شاید گوستابو پترو، این چریک سابق، بهترین گزینه برای اجرایی‌کردن روند صلح کلمبیا باشد.

تحقّق اصلاحات ارضی آن‌چنان‌که پترو در کارزار انتخاباتی خود وعده داده، چندان آسان نخواهد بود. در آمریکای جنوبی، مسئله زمین‌ها و زمین‌داران بزرگ خاص کلمبیا نیست و به‌ویژه در کشورهای همسایه برنامه‌هایی در این زمینه اجرا شده است که اینک پیش چشم کلمبیایی‌هاست. یکی از الگوهای اصلاحات ارضی را هوگو چاوز در کشور همسایه، ونزوئلا، اجرا کرده است. ملّی کردن زمین‌های بزرگ و نیز تقسیم این زمین‌ها میان کشاورزان که ازجمله اقدامات دولت چپ‌گرای چاوز بوده است به نظر نمی‌رسد با آن وسعت و گستردگی در کلمبیا قابلیت اجرایی داشته باشد. گوستابو پترو که سابقه دیدار و ارتباط با چاوز را نیز دارد در دوران کارزار انتخاباتی ازسوی رقیبان به ونزوئلایی‌کردن کلمبیا متهم شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی فعلی ونزوئلا که به‌قاعده میراث و نتیجۀ سیاست‌های چاوز و جانشین او شمرده می‌شود، آگاهانه به فاصله‌گذاری با سیاست‌های ونزوئلا پرداخته و در جایی تصریح کرده است که هرگز راه چاوز و جانشین او را در پیش نخواهد گرفت. او به‌ناچار به‌دنبال طراحی انگاره و مدلی بومی و متناسب با جامعۀ محافظه‌کار کلمبیا خواهد رفت و ناگزیر روندی تدریجی و غیرانقلابی برای اصلاحات ارضی در پیش خواهد گرفت؛ امری که ممکن است برخی رأی‌دهندگان امیدوار در مناطق روستایی و دوردست را به سرخوردگی و نومیدی بکشاند.

برنامۀ بهداشت و سلامت عمومی پترو که قرار است شکاف عمیق طبقاتی در این زمینه را به‌تدریج از میان ببرد دست‌کم با دو مانع اساسی روبه‌روست: هزینۀ گزاف این برنامه که به بودجۀ دولت فشار زیادی وارد می‌کند و حضور پررنگ مخالفان پترو در کنگرۀ کلمبیا (سنا و مجلس نمایندگان). برای اجرای چنین برنامه‌ای ناچار مالیات ثروتمندان ساکن شهرهای بزرگ افزایش خواهد یافت و این طبقه که به رسانه و موقعیت‌های سیاسی دسترسی دارند به‌راحتی به چنین امری تن نخواهند داد.

گذشته از این‌ها، فساد حاکم بر دستگاه‌های دولتی و بروکراسی حاکم بر این کشور یکی از موانع اصلی اجرای هرگونه برنامۀ اصلاحی در این کشور است. چنان‌که اشاره رفت نامزد دیگر راه‌یافته به دور دوم انتخابات نیز مبارزه با فساد را شعار اصلی کارزار انتخاباتی خود قرار داده بود. سازمان شفافیت بین‌الملل در ایندکس سال ۲۰۲۱ خود کلمبیا را درمیان ۱۸۰ کشور جهان در رده ۸۷ ادراک فساد قرار داده است. گذشته از دستگاه‌های دولتی و نهادهای مدنی، نیروهای مسلّح کلمبیا (ارتش و پلیس) نیز به فساد شهرت دارند و این امر، به‌ویژه برای کشوری که اجرای روند صلح آن منوط به یاری و همراهی نیروهای مسلّح است، امیدبخش نیست.

اکنون به این پرسش می‌رسیم که انتخاب گوستابو پترو در سپهر سیاست کلمبیا و در عرصۀ سیاست بین‌الملل به چه معناست.

رئیس‌جمهور چپ‌گرا یا حکومت چپ‌گرا؟

تقریباً تمام کشورهای آمریکای لاتین و به‌ویژه آمریکای جنوبی، پیش از کلمبیا، حکومت‌ها و رؤسای دولت چپ‌گرا را تجربه کرده‌اند. اگر از کوبا صرف نظر کنیم که دهه‌هاست نظامی حکومتی برپایۀ کمونیسم را ادامه می‌دهد و هنوز الهام‌بخش جنبش‌های چپ در برخی از این کشورهاست، در اغلب کشورهای این منطقه تناوب حکومت‌های راست، چپ و میانه امری عادی به شمار می‌رود. با این حال، پیش از گوستابو پترو، کلمبیا هرگز رئیس‌جمهور چپ‌گرا نداشته است. اما آیا این امر به‌منزلۀ چرخشی بنیادین در نظام حاکم بر کلمبیاست؛ نظیر آن‌چه در ونزوئلا رخ داده است؟

برای پاسخ به این پرسش باید به سابقۀ مبازراتی و سیاسی گوستابو پترو و نیز وضعیت حامیان او در پیروزی اخیر او در انتخابات نظری بیفکنیم.

گوستابو پترو که روزگاری چریکی شورشی به شمار می‌رفت و برای همین، به زندان نیز افتاده بود، از دهه ۹۰ میلادی وارد مبارزات سیاسی شد. ابتدا به‌همراه گروهی از رفیقان پیشین وارد مجلس نمایندگان شد و بعد از آن به سنا راه یافت. سپس در سال ۲۰۱۰ وارد کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری شد اما ناکام ماند. بعد از آن، در انتخابات محلّی به‌عنوان شهردار بوگوتا، پایتخت کلمبیا انتخاب شد و دو دوره در این مقام بود. در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۸ در دور دوم درمقابل ایوان دوکه متحمل شکست سنگینی شد و بالاخره در دور دوم انتخابات ۲۰۲۲ با تفاضل اندکی توانست نخستین رئیس‌جمهور چپ‌گرای کلمبیا شود.

این سابقه نشان می‌دهد کلمبیایی‌ها به‌تدریج و با احتیاط فراوان به گوستابو پترو اعتماد کرده‌اند. او خود در دوره اخیر انتخابات اعلام کرده بود نمی‌خواهد تا ابد نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری باشد و درصورت شکست در انتخابات، از رقابت دست خواهد کشید. دگردیسی تدریجی پترو که نخست از مبارزه مسلّحانه دست کشید و به عرصۀ مبارزات سیاسی روی آورد و پس از حدود دو دهه کوشش سیاسی به‌همراه رفیقان سابق، جنبش چپ‌گرای ترقی‌خواهان را راه‌اندازی کرد، سبب‌ساز نخستین پیروزی بزرگ سیاسی او در انتخابات شهرداری کلان‌شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا گردید. راه‌یابی به دور دوم انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۸ و درنهایت پیروزی در انتخابات ۲۰۲۲ تا حد زیادی مرهون فاصله گرفتن او از جنبه‌های رادیکال چپ‌گرایی و خارج شدن او از سایۀ رهبرانی مانند هوگو چاوز، و نزدیک شدن او به واقعیت‌های جامعۀ کلمبیا و کسب تدریجی اعتماد رأی‌دهندگان است. به‌ویژه خدمات او در دو دوره شهرداری بوگوتا سرمایۀ اجتماعی و سیاسی قابل توجهی برای او فراهم کرده است؛ شهری که ازحیث برخورداری از رفاه و امکانات به شش ناحیه تقسیم شده است و آیینه‌ای تمام‌نما از جامعۀ کلمبیاست.

حامیان و شرکای سیاسی گوستابو پترو طیف گسترده‌ای از اقشار و گروه‌های مختلف قومی و اجتماعی را شامل است؛ از جنبش فمنیستی گرفته تا عدالت‌خواهان، روستاییان، حاشیه‌نشینان، کنشگران محیط زیست و بی‌جاشدگان درگیری‌های داخلی. خواسته‌ها و انتظارات این گروه‌ها که در دولت گوستابو پترو نیز شرکت دارند چنان گوناگون و رنگارنگ است که سخت بتوان ویژگی‌های یک حکومت چپ‌گرا به معنای دقیق کلمه را در دولت او سراغ گرفت. از این رو، بیش از آن‌که با حکومتی چپ‌گرا روبه‌رو باشیم با دولتی که سروکار داریم که رئیس آن سوابق چپ‌گرا دارد اما آرمان‌های ناهمگن گروه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و قومی را نمایندگی می‌کند.

استقبال کشورهای غربی از ریاست‌جمهوری پترو نیز نشان می‌دهد نگرانی چندانی دربارۀ دولت او وجود ندارد. گویا غربی‌ها هم برای اجرای کامل روند صلح و ادغام شورشیان مسلّح در جامعۀ مدنی به این چریک سابق امید بسته‌اند؛ مبارز چپ‌گرایی که خود پیشتر از مبارزۀ مسلّحانه به مبارزۀ سیاسی روی آورده و پس از فرازوفرود بسیار سرانجام رئیس‌جمهور شده است.

پیروزی پترو در کلمبیا به‌معنای تغییر یا چرخش اساسی در ساختار سیاسی این کشور، نظیر آن‌چه در ونزوئلا رخ داده، نیست. مردم کلمبیا با احتیاط فراوان و با تفاضلی بسیار شکننده برای نخستین بار به یک نامزد چپ‌گرا اعتماد کرده‌اند. دوام دولت و تکرار پیروزی او منوط به توفیق نسبی پترو در تحقّق شعارها و برآوردن انتظارات هواداران رنگارنگ اوست. وگرنه جامعۀ محافظه‌کار و نسبتاً مذهبی کلمبیا با چپ‌گرایی فاصلۀ زیادی دارد و ممکن است این پیروزی برای نامزد چپ‌گرای دیگری تا چند دهۀ دیگر نیز تکرار نشود. / سایت دیپلماسی ایرانی

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا