۱۰ سال اسارت، ۱۰ سال انتظار

پایگاه خبری اولکامیز – عظیم قرنجیک:
جمعه گذشته ۳۱ مردادماه، طبق عادت مألوف رفته بودم پارک شهر گرگان ، در واقع، جمعه بازار کتاب، در میان بساط یکی از کتاب فروشان، در لابلای کتاب های ۵ هزارتومانی که در روی زمین پخش و پلا روی هم انباشته شده بود، نمی دانم چگونه، کتاب زردرنگی چشمم را گرفت، عنوان کتاب نظرم را جلب کرد؛” ده سال اسارت، ده سال انتظار” ، دنبال مؤلف و موضوعش می گشتم، دیدم خاطرات اسطوره مقاومت در اسارت” آزاده عبدالحمید سن سبلی ” است و گردآورنده اش هم، استاد و پیشکسوت فرهنگ و هنر و ادبیات ترکمن، موسی جرجانی.
بی معطلی به همراه کتابهایی دیگر، ابتیاع کردم و این خاطرات را بی انقطاع خواندم و بر راوی و گردآورنده اش هر دو آفرین گفتم.
سخن آغازین این کتاب را مؤلف چه شیرین ادا کرده بود، آنجا که در مراسم استقبال از این آزاده کاروان عروسی نظرش را جلب کرده بود که،… کاروان عروسی و زنان و ترکمنی بود با آن لباس سنتی و زیبای خود، در کنار مردان و جوانان آراسته گوشه ای از محوطه میدان را تزئین کرده بودند و روحانی معروف و شاخص ترکمن به نام ” آق اویلی آخوند” و…”. و تحیر و سؤال بی جواب مؤلف در آن روز بیاد ماندنی؛ ” که وجود این کاروان عروس برای جیست؟ و این که برای یافتن جواب سوال شان که سالها در دلشان کاشته بود، سالیانی بعد، عازم دیار چن سولی گشته، و بالاخره جواب سوال خویش را در لابلای خاطرات آزاده که به تفصیل در این کتاب آمده، یافته است. ….
به جهت اجتناب از تطویل کلام، دوستان را جهت یادآوری و مروری بر دوران جنگ ۸ ساله و بخصوص خاطرات شنیدنی این آزاده عزیز به این کتاب ارجاع می دهم . تنها برای ختم سخن خویش می افزایم که ؛” این خاطرات یادآور؛ شورش جوان پر شوری است که از حجله گاه خویش گذشت و به میدان رزم رسید، و بالاخص ماجرای عروس بلند همت ترکمنی است که زینت بخش سینه تاریخ گشته است… وبه واقع با افتخار می توان گفت ؛ اینان جرقه ای هستند بر دامان زمان…”
www.ulkamiz.ir



