تورکمن صحرا

به یاد صالح آخوند پورقربان ( خوجه )

پایگاه خبری اولکامیز – محمد خوجه: در سال ۱۳۳۴ شمسی در روستای قرنجیک پور امان از توابع شهرستان آق قلا در یک خانواده متدین و مذهبی طفلی چشم به جهان گشود که نامش را صالح می گذارند تا سالها بعد همچون نامش انسانی صالح باشد و در معنویت و فضایل اخلاقی بدرخشد. پدرش قانقرمه حاجی خوجه با شایستگی های معنوی خویش کانون گرم خانواده را به محیط امن تبدیل نموده بود و زمینه تعلیم و تربیت فرزند شایسته و پاک و با ایمان و مسئولیت پذیر را فراهم نموده بود و صالح تنها پسر خود را برای تحصیل علوم  دینی نزد عالم ربانی آق محمد آخوند پورامان قرنجیک سپرد. فرزندش صالح از محضر آن استاد تلمذ نمود و بهره برد و علوم دینی را فرا گرفت و در سال ۱۳۶۲ به درجه رفیع آخوندی نائل گردید و به قول ترکمنها ” آق پاتا” گرفت.

صالح آخوند بعد از آن به عنوان یاشولی و روحانی جهت رسیدگی مشکلات مردم در کنار دیگر بزرگان و روحانیون در حال فعالیت و خدمت به مردم بود ارتقای معنوی ایشان به شکلی بود که تمامی تلاش و همت خود را آن گونه به کار می گرفت تا مزرعه وجودش هیچ بذری جز رضایت و خشنودی خداوند منان افکنده نشود. او با اصول و ارزش های الهی می زیست. به زیور و فضایل اخلاقی آراسته بود. در سینه اش دریای عشق خدا پر بود و دلی دریایی و روحی آسمانی داشت. انسانی ساخته شده و متدین بود. روحیه مردمداری در ایشان موج می زد. آراسته و متواضع و گشاده رو بود. اخلاص در کلام و رفتارش نمایان بود.

برای مردم هر کاری از دستش برمی آمد دریغ نمی کرد. در معنویات و امور دینی و اجتماعی مردم تاثیر بسزایی داشت. بی ریا، بی آلایش، مهربان و خوش اخلاق بود. وجودش امیدبخش و لبخندش نویدبخش شده بود. در چشم مردم بزرگ بود و دوست داشتنی. آن قدر بزرگ بود که چتر مهربانی و شفقت خود را برای مردم و همنوعان خود گسترانید و به فکرشان بود و دعایشان کرد. آهسته و سنجیده حرف می زد با همه کس با ملایمت و نرمی سخن می گفت. تبسم و لبخند و نگاه محبت آمیز داشت.

 

صالح آخوند کسی بود که از نفس خود کشیک می کشید که مبادا هوا نفسانی بر دلش حاکم شود و به دام گناه بیفتد مواظب بود که وظایف دینی خود را به خوبی انجام دهد و زندگی خود را برپایه تقوا بنا نهاده و ایمان آمیخته با معرفت و تقوا داشت. تهذیب و تعلیم را با هم جمع کرد هم با تقوا بود و هم عالم بود. به نماز بسیار اهمیت میداد و برای نماز اول وقت پافشاری میکرد و برای همه تاکید و سفارش میکرد همدم و مونس او قرآن کریم و کارش عبادت بود و از شهرت و مقام دوری میکرد و لحن صمیمی و خیرخواه داشت در خیرات و  حسنات و صله رحم پیشقدم و سبقت می جست و دستگیر فقیر فقرا و یتیمان و در یاد نیازمندان بود تا بتواند گره از مشکلات آنها را باز کند و فقیر و غنی در نگاهش یکسان بود و دل و زبانش یکی بود و کارهایش را به قصد ستایش و تحسین مردم انجام نداد.  هر کاری را برای رضای خدا انجام میداد.

او طبق تعالیم که از قرآن کریم و رسول الله (ص ) آموخته بود در شئون دینی و دنیوی خود در دستیابی به سعادت به شخص خود به نیت خود و به عمل خود تکیه کرد وظایف خود و آموخته ها خود را قدم به قدم انجام میداد و عمل به دستورات دین اسلام را قبل از هر چیز بر خود واجب میدانست و به آن عمل میکرد به همه احترام می گذاشت و همه را گرامی میداشت و در غم و شادی مردم شریک بود.

مردم روستای قرنجیک پورامان نامش را به نیکی یاد می کنند. منزلش کانون علما و ملجا مردم بوده و هست به همین دلیل اگر فردی جشن عروسی برگزار کند قبل از اینکه عروس را به منزل خود ببرند ابتدا کجاوه عروس و داماد خود را به منزل صالح اخوند خوجه می برند و برای عروس و داماد آرزوی خوشبختی و دعای خیر می گیرند و در منزل او مقدار آرد به عنوان نشانه خوشبختی و خیر و برکت روی کجاوه می ریزند.

این عالم نیک سیرت به عنوان روحانی و یاشولی منطقه مداوم و استوار در حال خدمت مردم و دین بودند تا اینکه به یک بیماری سخت مبتلا شد همین بیماری روز به روز بدتر شد و یک دوره مبارزه با بیماری بعد از ظهر سیزدهم مرداد ۱۴۰۱ در بیمارستان صیاد شیرازی گرگان در سن ۶۸ سالگی دارفانی را وداع گفت و به ملکوت اعلی پیوست.

روز جمعه ۱۴ مردادماه ۱۴۰۱ با ورود پیکر مرحوم صالح آخوند خوجه (پورقربان) به مکان نماز جنازه با زحمت و فشار انبوه جمعیت پیکر مطهر برای اقامه نماز آماده می شود و مردم ترکمن صحرا و روستای قرنجیک پورامان با او وداع کردند و همگی در سوگ او گریستند. پیکر مطهر این روحانی متدین را پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز میت در شمال شرق شهر آق قلا در آرامگاهی بنام ” دوره یا نظر ایشان” در جوار پدر و مادرش به خاک سپردند. روحش شاد و یادش گرامی باد.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا