تورکمن صحرا

به بهانه اولین سالگرد خبرنگار پیشکسوت ترکمن ارازقلی بیات

پایگاه خبری اولکامیز – به قلم آنامحمد بیات داشلی برون: اولین سالگرد رحلت خبرنگار پیشکسوت و پرکار ارازقلی بیات را گرامی میدارم. وی ۷۰سال پیش در روستای دوزالوم در یک خانواده دامدار آشنا با علم معنوی چشم به جهان گشود.

ارازقلی فرزند ارشد خانواده ای میباشد، علیرغم چاروا داری پدر و مادری با علوم دینی آشنا و آگاه داشت. پدر وی عاشر بای در اوان کودکی در ییلاق چتلی غورریق در ۳۰کیلومتری شمال گنبد بنا به به توصیه پدر بزرگوارش نوخور قوجوق در همان محل نزد روحانی وارسته و فارغ التحصیل از خیوه چندسالی طلبگی میکند و مادر وی اوغل جان نیز نزد پدر بزرگوارش حاج طواق مراد قاضی که تحصیل کرده خیوه بود حفظ و قرائت قرآن کریم را فرا میگیرد.

پدر ارازقلی از طایفه قوجق و متولد روستای حاللی آخوند از حوزه غرب گنبد میباشد. مادر ایشان از طایفه مقدس خوجه و زادگاه وی شهر تاریخی کوموش دفه است.

اراز قلی از اوان کودکی بعلت دامدار بودن خانواده بعد از دو سالگی حدودا  ۸سال نزد پدر و مادربزرگ زندگی میکند. پدر بزرگ وی نوخور قوجق ارازقلی را به پدربزرگ مادری شان ملاحاج طواق مرادقاضی در گنبد می سپارد تا تحصیل نماید ولی علیرغم ضریب هوشی بالا قبل از اخذ نظام ششم قدیم ترک تحصیل میکند و در سن ۱۴سالگی برای اولین بار در دوزالوم بنا به توصیه خانواده مغازه خواربار فروشی راه اندازی میکند و بعد از ۴سال در سن ۱۸سالگی به خدمت سربازی اعزام میشود.

وی در بین فامیلها اولین کسی بوده که داوطلبانه به خدمت نظام میرود البته قبل از خدمت یک دوره تعلیمات ۳ماهه تدریس دروس بزرگسالان را تحت عنوان, پیکار با بی سوادی، را در اینچه برون و گنبد آموزش می بیند البته حدودا سال۱۳۴۸ یک دوره ۶ماهه شبانه برای بزرگسالان بیسواد زادگاهش تدریس میکند ولی چون پایان خدمت سربازی نداشت در مرحله بعد پذیرش نمیشود سپس با بستن مغازه در زمستان سال۱۳۵۰به خدمت سربازی اعزام میشود کما اینکه کمتر کسی از منطقه مرزی داشلی برون به سربازی اعزام میشد.

لابد عموی بزرگوارش کدخدا مراد ارازقلی را تشویق میکند تا به خدمت نظام برود و بعد از اتمام خدمت سربازی ادامه تحصیل بدهد چون اراز محمد فرزند هم سن عموی ایشان در گنبد تحصیل میکرد ولی خانواده اراز قلی خصوصا پدربزرگش مخالف اعزام وی به سربازی بودند.

اراز قلی جوان به پادگان چهل دختر اعزام و بعد از آموزش ۴ماهه به تهران منتقل میشود و در پادگان عشرت آباد ولی عصر کنونی نیروی زمینی ارتش خدمت میکند در ارتش در رکن ۳و۴ خدمت سربازی را به اتمام میرساند.

اراز قلی در بین سربازان جزو معدود افراد باسواد بوده و بنابه اظهارات خود بعد از پایان وقت اداری درپادگان عصرها نامه های رسیده به هم قطاران شان را به آنان قرائت و جواب نامه های هم خدمتی های خود را به خانواده آنان نوشته از طریق پست ارسال میکرد و هرهفته روزهای جمعه به مسافرخانه عطا آق یلمه پدر بزرگوار حاج نورجان آق از پیشکسوتان فرهنگ ترکمن، واقع در نزدیکیهای میدان شوش تهران به صورت گروهی ترجیحا با سربازان وظیفه ترکمن مهمان مسافرخانه یاد شده بوده اند.

معمولا قبل از انقلاب سالی یکبار به سربازان وظیفه مرخصی میدادند ولی یادم هست ارازقلی هرسال در عید قربان، فطر و نوروز به مرخصی میامد. زمستان ۱۳۵۲ در یک روز بارانی با دو چمدان با کت و شلوار سرمه ای به منزل ما در روستا آمد که بعدا متوجه شدم خدمت وی به اتمام رسیده مادرم در روستا بود ولی پدرم و یکی از اخوی هایم در قشلاق بودند. ضیافت بزرگی پدرم به همت عمویم و پدر بزرگم تدارک دیدند.

ارازقلی یک کت شلوار زمستانی، رنگ سفید ملایم برایم آورد ولی از من گله کرد که برای تحصیل کلاس پنجم به گنبد نرفتم البته برادر بزرگم عبدالرحیم همان سال کلاس اول راهنمایی در مدرسه راهنمایی آرش گنبد تحصیل میکرد.

پدربزرگم بی نهایت اراز قلی را دوست داشت و منتظر بود نوروز ۱۳۵۳بعد از فروش بره ها برای اراز قلی عروسی بگیرد و پیشنهادمیکرد با دختر عمویش ازدواج بکند، متاسفانه قبل از نوروز پدر بزرگ چون قندخون بالا داشته و بعلت کهولت سن فوت کرد. بعداز فوت پدربزرگ ازدواج با دختر عمو به سر انجام نرسید و زمستان سال۵۳ بادختری از طایفه شیرمحمدلی ازدواج کردند دقیقا یادم هست مهریه عروس همان سال۱۵هزارتومان بود پدرم ۵۰راس گوسفند فروخت بابت مهریه و هزینه عروسی.

ناگفته نماند ارازقلی وقتی از سربازی برگشت حین دادن کت و شلوار از من قول گرفت سال بعد برای ادامه تحصیل به گنبد بروم اتفاقا قولی که به وی دادم را فراموش کرده بودم ۳۱شهریور ۱۳۵۳ وقتی غروب از سرمزرعه آمدم بهم گفت فردا صبح زود به گنبد برویم گویا اخوی بزرگم به شهر رفته و خونه اجاره و در یکی از دبستانهای گنبد مرا ثبت نام کرده اند صبح زود اول مهر ۱۳۵۳با موتور مرا به گنبد آورد دم در دبستان نوبنیاد بهرام واقع در خیابان سعدی شمالی پیاده کرد چند سالی به شهر گنبد نیامده بودم ناظم دبستان مرحوم….. حق پناه دانش آموزان را به صف کرده بود و سخنرانی میکرد.

اتمام سربازی ارازقلی مصادف بود با غصب زمینهای- قزئل اویداق, یامانجا و…… حدودا ۷هزار هکتار متعلق به اهالی،، دوزالوم- دالشمان آتا، اینچه برون، پیشک دفه، قره ماخر، اوزین بوغاز، داشلی برون، شوردگش،ترشکلی و….. که به نام کامیار پهلوی سند خورده بود تراکتورهای دربار شاه قشلاق، مراتع و زمینهای مزروعی اهالی را کلا شخم زدند.

اعتراض و شکایات مردم خوش نشین مرزی به جایی نرسید. نمایندگان وقت و دوره آخر مجلس شورای ملی, غاوشاق جعفربای و رحمان قلی سیدی به جایی نرسید، سرلشگر مزین نماینده محمدرضا شاه در گرگان،گنبد،بجنورد اعلام میدارد اگر اهالی مرزنشین داشلی برون سماجت کنند بخشی از زمینهای حاشیه اترک روستاهای خیرخوجه علیا، سفلی, نجف و ترشکلی را نیز تصاحب خواهند کرد که یک سال بعد زمین های یاد شده بنام روشن یکی از ایادی شاه سند خورد در سالهای۱۳۵۴ – ۵۵ جمعی از ریش سفیدان روستا دستگیر شدند و ارازقلی و جمعی از باسوادان روستا ازجمله مراد کاشانی و توشماق احمدزاده معروف به توشماق باتر به اداره ساواک گرگان احضار و بعد از چند روز بازداشت اراز قلی را به استان سمنان فکر کنم دامغان تبعید میکنند.

بالاخره نماینده دربارشاه در گرگان و ترکمن صحرا به روستاهای یاد شده متعهد میشود در مقابل زمینهای غصب شده آنان به هرخانوار۱۰ هکتار از مراتع قره دونگ و پشه لر واگذار خواهد کرد. زمین طبق لیست نقشه برداری و چند قسط واریز میشود ولی زمینی رسما واگذار نمیشود بعد از انقلاب نیز پیگری ها به نتیجه نرسید و زمینهای غصب شده قبل از انقلاب روستاهای یادشده بعد پیروزی انقلاب فقط دو سال توسط زارعین محلی کشت گردید سپس بنام بنیاد مستضعفان** علوی سندزده شد درخصوص پس گرفتن زمینهای یاد شده اراز قلی زحمات بسیاری کشید ولی هیچ نتیجه ای حاصل نشد.

بالاخره در حوزه دوزالوم زمینهای موسوم به کامدشت بین صاحبان زمینهای فوق و بنیاد قراردادی تحت عنوان ۶به۱بسته شد و به صورت توافقی تا به امروز کشت میشود ولی صاحبان زمین حق احیا ندارند.

اراز قلی بعد از انقلاب مشکلات پیش آمده در ترکمن صحرا خصوصا گنبد مردم را تشویق کرد زمینهای واگذاری توسط هیئتهای هفت نفره را بگیرند با کمال تاسف عده ای از روحانیون ناآگاه ترکمن از حقوق مادی و معنوی صاحبان اصلی املاک غصب شده ایادی شاه درترکمن صحرا ناباورانه به جای تشویق زارعین به دریافت زمینهای واگذار شده فتوا دادند دریافت زمین های یاد شده مشکل شرعی دارد افراد ناآگاه بسیاری از دریافت زمین باز ماندند در نتیجه بخش اعظم زمینهای ترکمن صحرا به مهاجرین از شرق کشور اهدا گردید.

در یکی از روزهای بهاری سال ۶۱ ارازقلی به اهالی منطقه داشلی برون گفت،، به حرف بعضی ملایان بی سوادمحلی و نون به نرخ روز خور گوش نکنید زمین های یاد شده از آن پدران ماست که حامیان شاه غصب کرده اند. حالا آنان با بروز انقلاب فراری شدند زمینهای اجدادی مان را پس بگیریم که دولت انقلابی هم موافق است.

در این ایام اراز قلی را فرماندار وقت دعوت میکند و مورد بازخواست قرار میگیرد بعد از صحبتهای طولانی فرماندار قانع میشود به اهالی مرزنشین کمک نماید وی ارازقلی را به عنوان نماینده توزیع ارزاق عمومی در بخش مرزی داشلی برون با قیمت تعادلی به بخشداری داشلی برون معرفی میکند.

وی حدود دو سال با همکاری نمایندگانی که از روستاها انتخاب کرده بود فعالیت چشمگیری داشت و خدمات شایانی صورت گرفت علاوه بر توزیع مایحتاج اهالی در جمع آوری کمک به جنگ نیز با جهاد داشلی برون همکاری نزدیکی میکرد حتی حین تودیع فرماندار یاد شده که اگر اشتباه نکنم باقرنویسی بود از ارازقلی بیات به نیکی یاد و از وی شخصا قدردانی کرد.

بلاخره بعد از مدتی بخشدار وقت داشلی برون از ایشان میخواهد بدون قرعه کشی به یکی از افراد متمول یکی از روستاهای مرزی یخچال با قیمت دولتی بدهد وی درخواسته بخشدار را رد میکند همان روز ارازقلی برخلاف میل باطنی تصفیه حساب و مسولیت را به یکی از دوستان نزدیک بخشدار از اینچه برون تحویل میدهد چند روز بعد باحمایت اکثریت شوراهای روستاهای بخش مرزی داشلی برون که بخشی از روستاهای حوزه کلاله نیز جزو داشلی برون بودند توماری تهیه و تحویل وزیر وقت کشور میدهد بخشدار وقت داشلی برون عزل میشود و دوباره وی را دعوت میکنند همکاری نماید. وی پیشنهاد را رد میکند و به حوزه مطبوعات روی میاورد و شخصا با ابلاغ مدیر ارشد موسسه اطلاعات مرحوم حاج آقا دعایی نمایندگی روزنامه اطلاعات درحوزه مرزی داشلی برون را میپذیرد و  ۲۰ سال همکاری صادقانه میکند و بارها و بارها به صورت متوالی درخصوص مشکلات کشاورزی, عمرانی و …..

منطقه مرزی و محروم داشلی برون قلم فرسایی میکند و بارها مدیران استانی و حتی وزیرانی که به منطقه داشلی برون حضور میابندرا مورد بازخواست قرار میدهد ودر روزنامه اطلاعات سرتاسری و ویژه نامه مازندران خبرها و مصاحبه های ایشان درج میشود بعد از افتتاح گمرگ پل در سفرهای مختلف به ترکمنستان با مهمانان و هیئتهای کشورهای آسیای میانه ارتباط و گزارش هایش در روزنامه و مجلات تحت پوشش موسسه اطلاعات چاپ و مورد استقبال اهل مطبوعات خصوصا مازندران و ترکمن صحرا قرار میگیرد.

درخصوص فعالیتهای عام المنفه ، مطبوعاتی و خیریه ارازقلی گفتنی بسیار است انشاءالله در فرصتهای پیش آمده قطعا ناگفته ها و خاطرات وی منعکس خواهد شد .

در خاتمه اذعان نمایم وی بسیار انسان پاکدست بود و به امانت خیانت نمیکرد و بسیار ساده زیست بود حتی طی مدت با همکاری ارگانهای انقلابی و جراید پیگیری واریزی بیمه بازنشستگی خود نبوده است.

ارازقلی دارای ۶فرزند پسر و ۵دختر و ۱۲نوه میباشد تمامی فرزنذان ایشان تحصیل کرده و یکی از دختران وی درسطح دکتری در تهران تحصیل میکند .

وی به فرزندان توصیه کرده است شغل دولتی انتخاب نکنند ارازقلی بعد از کنار گذاشتن حرفه خبرنگاری به شغل دامداری در اطراف زادگاه اش پرداخت بالاخره بعد از چندبار سکته مغزی ۲۱آبان سال۱۴۰۰راس ساعت۱۳/۳۰ در زادگاهش روستای دوزالوم جان به جان آفرین تسلیم و به دیار ابدیت شتافت.

یاتان یریئنگ یاغتی جایئنگ جنت بولسون.

۲۲/۸/۱۴۰۱— گنبدقابوس

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام.
    پیشکسوتان را ارج و منزلتی ماندگار است ، خاصّه از اهل قلم و صاحب ردای خبرنگاری بوده باشد. …. یادش گرامی باد. یاتان یری یاختی بولسون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا