زندگینامه مهندس آنه محمد نیازی

پایگاه خبری اولکامیز – دکتر آیدا نیازی*: مهندس آنه محمد نیازی فرزند «بایرام محمد نیازی» و «بی بی گل ( آنه تاج ) آخوند پور» سیزدهم اردیبهشت سال ۱۳۲۳ هجری شمسی در شهر گنبد کاووس در خانواده ای متدین و صنعتگر چشم به جهان گشود. پدرش ، «بایرام محمد» انسانی صوفی مسلک و متدین بود و در ترکمنصحرا به «حاجی بایری اوستا» به عنوان مردی وارسته و خیر شناخته می شد.
« بایری اوستا» آهنگر و صنعتگری قهار و چیره دست بود که در ساخت ابزار آلات کشاورزی و آهنگری و ساخت و تعمیر انواع درشکه و ارابه در ترکمنصحرا شهره خاص و عام بوده است.
پدربزرگ مادری وی «خوجه آخوند» از روحانیون دانش آموخته چشمه جوشان علم و معرفت بخارای شریف بود و یکی از مروجین و مبلغان راستین شیوه « قدیم یول » در ترکمنصحرا به شمار می امد.
بی بی گل (آنه تاج) در تیرماه ۱۳۶۵ در سن ۷۶ سالگی و حاجی بایری اوستا در سال ۱۳۷۱ در سن ۹۳ سالگی چشم از جهان فانی فروبستند.
آنه محمد در خردادماه ۱۳۵۴ با «سارا مشرقی» ( فرزند ارشد عبدالغفور مشرقی ) ازدواج کرد که ثمره ی این وصلت ، چهار فرزند به نامهای نسین، پولاد، آنیا و آیدا (اجه کعبه ) بود. او مهر و محبت و دلبستگی شدیدی نسبت به مادر خود داشت به طوری که بعد از درگذشت مادرعزیزش بسیار دلشکسته شد.
یکسال بعد ازهجرت مادرش به سرای ابدی، صاحب فرزند دختری شد و مطابق فرهنگ و سنت ترکمن ها برای زنده نگه داشتن نام مادر مهربان خود نام «اجه کعبه» را به فرزند دختر خود گذاشت و تا آخر عمر گرانبهای خویش، دخترش را با نام «اجه جان» یعنی «مادر جان» صدا می زد .
در ۶ سالگی توسط پدر خود برای فراگیری علوم قرآنی و حوزوی به حوزه علمیه رفت. یک برادر بزرگتر از خود به نام خان محمد داشت که ۱۵ سال از وی بزرگتر بود. خان محمد قبلا تحصیلات حوزوی و قرآنی را به اتمام رسانیده بود. برادر دیگری نیز به نام یوسف داشت که از نعمت بینایی محروم ولی دارای ضمیری پاک و دلی روشن بود و به دلیل علاقه زیادی که به کلام الله مجید داشت به فراگیری علوم قرآنی پرداخت و با نام «یوسف قاری» از حافظان و قاریان معروف قرآن در منطقه گردید.
«خان محمد آخوند» تصمیم گرفت که برادر کوچک خود را به جای تحصیل در حوزه و مکتب دینی به مدرسه بفرستد. آنه محمد که از ۶ سالگی به آموختن علوم قرآنی و دینی مشغول بود در سن ۹ سالگی توسط خان محمد آخوند در دبستان سینا گنبد در کلاس اول ابتدایی ثبت نام کرد. به دلیل اینکه در مکتب و حوزه به فراگیری علوم دینی مشغول شده بود و هم اینکه بهره هوشی بیشتری از دیگر دانش آموزان داشت همیشه دارای پشتکار، اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتری بود و این سه ویژگی را در تمام دوران زندگی خود حفظ کرد. در کنار درس به ادبیات فارسی و ترکمنی و اشعار سعدی و حافظ و مختومقلی علاقه ی زیادی داشت.
او صبح ها برای تحصیل به مدرسه می رفت و بعد ازظهرها به کارگاه آهنگری پدر رفته و از نظافت تا آهنگری کمک حال و دستیار پدر خود بود.
در دوران نوجوانی یکی از تفریحات آنه محمد در روزهای تعطیل ، رفتن به کناره های رود گرگان در حاشیه گنبد و شنا در رود جاری و پرآب گرگان بوده که باعث چالاکی وی شده بود. اجداد پدری «آنه محمد» از تیره «کم لر» جعفربای در منطقه کمیش تپه بودند و هر از چند گاهی به همراه پدر و خانواده خود به منطقه بندرترکمن و کمیش تپه سفر می کرد و تعلق معنوی خاصی به مهد تمدن ترکمنصحرا یعنی کمیش تپه داشت.
دوره راهنمایی را در مدارس گنبد گذراند، سپس با اجازه والدین برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه به پایتخت رفت و در دبیرستان مروی تهران ثبت نام کرد. به همراه یکی از دوستانش، اتاقی را در خانه ای کلنگی و قدیمی اجاره کرد و به تحصیل مشغول شد.
بعد از اخذ دیپلم ، در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کرد و در رشته نقاشی دانشگاه هنرهای زیبای تهران قبول شد و در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. بعد از چند مدت علیرغم علاقه وافری که به هنر و نقاشی داشت، به رشته معماری گرایش پیدا کرد و بعد از تحقیق و راهنمایی اساتید برای تحصیل در رشته معماری، دانشگاه استانبول را متناسب با علایق و روحیات خود تشخیص داده و برای ادامه تحصیل در رشته معماری عازم ترکیه شد و در آزمون ورودی دانشگاه استانبول شرکت و در رشته لیسانس معماری پذیرفته شد.
تحصیل در رشته معماری دانشگاه استانبول را آغاز کرد. سال اول دانشگاه با حمایت مالی پدر سپری شد. سپس برای استقلال مالی و برداشتن بارهزینه از دوش خانواده مشغول به کار شد و هزینه های تحصیل خود را از سال دوم دانشگاه خودش برعهده گرفت.
این جوان پرتلاش ترکمن به دلیل خلق و خوی و روحیه منضبط و پشتکار و علاقه شدید به دروس معماری و همچنین دقت در انجام پروژه های معماری و مشارکت فعال در مباحث نوین معماری و تاریخی، در دانشگاه و کلاس های فنی شهره عام و خاص شد و با کسب نمرات ممتاز، نفر اول رشته معماری در دانشگاه و در میان اساتید معماری دانشگاه استانبول جزو محبوب ترین دانشجویان شناخته شد.
لیسانس معماری را با درجه ممتاز از دانشگاه استانبول اخذ نمود و دوره فوق لیسانس معماری را در همان دانشگاه ادامه داد و با درجه ممتاز به پایان رساند.
در مدت ۷ سال با تلاش و ممارست درمقطع کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه استانبول فارغ التحصیل شد.
بعد از اتمام تحصیل در رشته معماری، آنه محمد به دلیل علاقه به پیانو و موسیقی، در آزمون ورودی کنسرواتور عالی موسیقی استانبول شرکت و قبول شد اما به دلیل اعتراض پدربزرگ و مادربزرگ با ادامه تحصیل در رشته موسیقی و با اصرار خانواده مجبور به بازگشت به ایران گردید.
این مهندس جوان بعنوان یک آرشیتکت زبده و تحصیلکرده فرهیخته به ایران بازگشت و عازم خدمت سربازی شد. دوران سربازی را در شهر مشهد به پایان رساند و سپس به زادگاهش گنبد مراجعت نمود. بعد از پایان خدمت سربازی، در شهرداری گنبد مشغول به کار شد، سپس ازدواج کرده و تشکیل خانواده داد.
مهندس آنه محمد نیازی اوایل انقلاب شرکت ساختمانی بانیار را تأسیس کرده و اواخر دهه هفتاد کارخانه یونولیت را در شهر گنبد راه اندازی کرد. در سال ۱۳۸۵ کارخانه یونولیت بانیار با آتش سوزی مهیبی با خاک یکسان شد. اما آنه محمد با پشتکار مثال زدنی از نقطه صفر کارخانه جدیدی را بهتر از گذشته مجددا راه اندازی کرد. همین سال ها بود که در شهرک صنعتی گنبد پروژه بزرگ سیلو را کلنگ زد که اجرای پروژه حدود ۲ سال به طول انجامید. بعد از افتتاح پروژه سیلو، کلنگ پتروشیمی بانیار پلیمر در گنبد زده شد، ساخت آن در طی چهار سال تکمیل شد. با افتتاح پتروشیمی بانیار پلیمر،«آنه محمد» گنبد کاووس و استان گلستان را به قطب بزرگ تولید پلی استایرن کشور و منطقه تبدیل کرده بود.
«مهندس » در کنار سرمایه گذاری و اشتغالزایی برای جوانان و تحصیلکرده ها و نخبگان منطقه، باعث ایجاد رونق اقتصادی در صنعت منطقه نیز شده بود. در کنار فعالیت های اقتصادی، در تمامی کارهای خیر منطقه سهیم و نقش کلیدی ایفا می کرد. از تجهیز بیمارستان های منطقه تا ساخت مسجد می توان از «آنه محمد» مثال ها زد و ساعت ها از خدمات و آرزوها و آرمان هایی که داشت صحبت کرد.
مهندس آنه محمد نیازی سرانجام پس از سالها خدمت صادقانه و حیات پرثمر دربیست و هشتم تیرماه ۱۳۹۹ در شهر تاریخی گنبد دعوت حق را لبیک گفت و چشم از این جهان فرو بست و دوستدارانش را در غم و ماتم گذاشت. جسم آن مرد شریف در آرامگاه اهل سنت گنبد در آق قایه به خاک سپرده شد و روحش به آسمانها شتافت.
یاتان یری یاغتی، روحی شاد، جایی جنت بولسون.
* نویسنده دختر مهندس آنه محمد نیازی است.
منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماه اول ۱۴۰۰
www.ulkamiz.ir


