تورکمن صحرا

یک روز در زادگاهم

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی:

خداوند درخصلت ووجود همه انسان ها. صفاتی قرارداده است که برای ما انسان ها آن صفات حالت خاص وقابل تفکر وجذابی دارد. یکی ازاین صفات عرق وتعصب وعلاقه بسیار زیادبه زادگاهش می باشد.

شاید باورش سخت باشد اما همینکه انسان به نزدیک زادگاهش می شود یک روحیه خاص میگیرد وبادیدن هرنقطه ای اززادگاهش یادو خاطره اتفاقات. جریانات و… به ذهنش خطورمیکند. گرچه گاهی ازآنها خنده برچهره ما ایجاد می کند وگاهی ازآنها هم یأس وغم.

خنده بیشتربخاطر دوران کودکی.ویا دوران خاصی که اتفاقات شیرین برایش رخ داده است غم ویأس هم بخاطر اتفاقات ناگوار وناخوشایندو…دوران زندگی ماست. مثلا من اگر خانه یا مکان خاص یکی از افراد زادگاهم را می بینم فورا به ذهنم. بزرگان خانواده ای یا روستایم به یادم می آید که الآن درزیر خاک آرامیده اند.

من گاها افراددرگذشته زادگاهم راجهت خواندن دعا. فاتحه و… درذهنم مرور می کنم. فقط تعداد مردانی که آنها را خودم دیده ام بالای ۲۷۰ نفر است وازهریک خاطراتی درذهن دارم.

اگر توانم درحدی بود که زنان زادگاهم را آمار می گرفتم.حداقل نزدیک ۶۰۰ نفر می شوند خدا ان شاءالله همه در گذشتگان زادگاهم را رحمت کند.

جمعه گذشته با توجه بحالتی که دیشب در حالت خواب به من دست داد یهو به خانواده ام گفتم من امروز باید به روستای خودم بروم چون با رفتنم به زادگاهم هم درنماز جمعه روستا شرکت می کنم وهم اهالی روستا را درآنجا می بینم ودیداری تازه می نمایم.

به همین خاطر حدودا ساعت ۱۰ و۳۰ دقیقه که ماشین خودم را شستم وتمیز کردم بطرف زادگاهم حرکت کردم.
درهنگام عبور ازجاده آلمان پس ازپیمودن یک کیلومتر بادیدن آرامگاه بزرگ مسلمین که در آن آرامگاه شخصیت های بزرگ شهرودیارمان آرامیده اند.
بنابه وظیفه دینی واخلاقی خودم با گفتن سلام بر اهل قبور وفرستادن سه صلوات و… فاتحه خواندم وبه روح آن درگذشتگان فرستادم.

بعدازرسیدن به سه راه بطرف روستای کاکا تغییر مسیردادم وبا دیدن زمین هاوسبزشدن گندم وجوهای کنارجاده بسیار خوشحال شدم وخدارا بابت نعمت بارش چندروزه شکرکردم.

دوباره پس ارطی مسافت دو کیلومتری با مشاهده آرامگاه مسلمین که درچند تکه‌جدا ازهم بودندمانند دفعه اول مراسم خاص بجا آوردم. پس ازآن بطرف زادگاهم باغلی ماراما حرکت کرده وساعت ۱۱ و۳۰دقیقه به روستا رسیدم. با‌گذاشتن ماشینم در حیاط خانه‌پدریم وچند لحظه احوالپرسی با بستگانم.بطرف مسجد جامع حرکت کردم تا صدمتری مسجد رسیدم متوجه شدم که یک حاج آخوندی مهمانی درحال سخنرانی هستند.

داخل حیاط مسجد صندوق خیریه ای بود مقداری پول درآن طبق روال عادی که مردم بعنوان کمک به صندوق می اندازند.انداختم ووارد مسجد شدم.
درصف دوم نشستم وشروع به یادداشت کردن سخنان عثمان آخوند هیو ه چی فرزند استاد حاج غفور آخوند شدم.

خلاصه بیانات حاج آخوند:

درگذردوران زندگی هرانسانی گاها مشکلات جسمی.یا روحی چون افسردگی.درد.بیماری استرس و…به سراغ ما می آید.
انسان مسلمان درچنین زمانی باید بخدا توکل نماید وصبر پیشه کند و…
نمونه اش:
داستان زندگی حضرت ایوب (ع) که بخاطر دخالت شیطان خداوند جهت آزمایش صبر وایمان پیامبر(ع).جسم اورا به انواع بیماری ها دچار ساخت
اماحضرت ایوب (ع) آنچنان صبروطاقت که حاکی از ایمان و…اوست .ازخود نشان داد که مورد ستایش خداوند قرار گرفت.
ما هم باید درزمان مشکلات جسمی .روحی بخداوند منان توکل نمائیم چون پیامبرما حضرت محمد( ص )می فرماید:

برای هردردی خداوند درمانش را هم داده است. ما مسلمانان با توکل به خداوندوداشتن روحیه ایمانی می توانیم هر درد وبیماری را درمان کنیم.
انسان مسلمان اگر درهرشبانه روز حداقل غیر از نمازپنچگانه نیم ساعت درمکان مناسبی بنشیند وبا خداوند راز ونیاز کند می تواند روحیه وایمان قوی ومناسب پیدانماید.

همانطوریکه میدانید خداوندبرای هرانسانی طول عمر معینی که فوقش ۹۰ سال و… است تعیین نموده است .دراین مدت یک مسلمان وظیفه داردتا حد ممکن اعمال نیک خوب. خیرو…انجام دهد.
نباید بخاطر مشغول شدن به امورات دنیوی ازعبادت واعمال نیک چون ذکر.دعا.قرآن انجام اعمال حسنه و… غافل شود.

متأسفانه درمیان مسلمانان اینروزها غیبت کردن زیادشده است ومردمان متأسفانه چندان نمی خواهند دست ازاین عمل زشت بردارند.
وهر غیبت کردن خودرا عادی نشان میدهند ومی گویند من که غیبت نکردم حقایق را گفتم و…اما گفتن هرحقیقتی برای ما دررابطه با یک برادر دینی مان درست نیست.
غیبت خوددونوع است:صفاتی که درذات هرکس است وصفاتی که دراخلاق ورفتار و…اوست‌.صفاتی چون چاق بودن.لاغربودن کوتاه قد بودن.سیاه یا سفید پوست بودن و…درهرفرد ذاتی است.چون خودش در بوجود آوردن آن نقشی نداشنه است.

اگر دراین امور ما غیبت کنیم وظیفه ما هم رضایت خداوند وهم رضایت همان فردی که دررابطه با این صفات او غیبت‌کرده ایم است
اما غیبت ما دررابطه با اخلاق.گفتار.رفتار و… کسی باشد باید با عذرخواهی کردن وحلالیت طلبیدن اورا راضی کنیم.
ای مردم گناهان ما دونوع است.گناهی که‌حق خدا.حق الله است.ایراد ازخلقت یک موجود چون انسان که گناه بزرگی است.ونوع دوم گناه دررابطه با برادردینی ماست که باید درنهایت رضایت اورا جلب کنیم چون حق الناس است .
گویند:
روزی یک حاکم دانشمند وبا هوشی دریک منطقه ای از گل و..‌. یک مجسمه درست کرده آنرا دریک مکان آموزشی می گذارد.واز شاگردان می خواهد که اشکالات ‌وعیب های این مجسمه را بنویسند

هر شاگردی با توجه به عقاید ونظرات خود ایرادهایی یادداشت می کندبعد ازیک هفته آن مجسمه را ازآن مکان بر می دارد.مجسمه یک مجسمه است اما ایرادات شاگردان هریک یک شکل ونظر دیگری است .دلی آن فرق وتفاوت درنگاه وبینش شاگردان است .

خلقت انسان بخاطر وسوسه ها و ذهنیات درونی و… با خطا همراه است اما انسان باید پس ازانجام خطا توبه کندوبا خداوندعهد نماید که دیگر آن خطا را تکرارنکند.

ای جماعت با غیبت کردن اعمال نیک ما نابود می شود.پس اگر غیبت کردی.خطا کردی. تا زمانی که زنده هستی ازافرادی که درحق او خطا کرده ای ویا دررابطه با او غیبت‌کرده ای ازاو رضایت بگیرید‌.

انسان‌مسلمان بایدکاربدی چون غیبت را ازخود دور کند واسیر وسوسه های شیطانی نشود.
خداوند می فرماید: شیطان دشمن من است شما هم شیطان را دشمن خود بدانید.

ای عزیزان بدانید: با غیبت‌کردن وخطا کردن درجامعه اتحاد ازبین می رود. کبنه ها زیاد می شودجامعه نابود می شودهروقت شمارا به تعاون.همکاری نیکوکاری و… دعوت کنند درحد توان کمک کنید.

امااگر شمارا به انجام کارهای بددعوت کنند هرگز با آنها نباشید وسعی کنید با تلاش خود دشمنی ها را ازبین ببرید.ا

ان شاءالله که خداوندهمه ماها را درانجام کارهای شایسته ونیک توفیق دهدتا دراین دنیا ودنیای آخرت سعادتمندشویم.

پس ازآن اذان گفته شد.نمازگزاران دو رکعت تحیه المسجد وچهاررکعت نماز سنت اقامه کردند.

درادامه اذان‌گفته شد ودوخطبه ودورکعت نماز جمعه توسط حاج کریم آخوند مارامایی خوانده شد.
پس ازآن چهاررکعت احتیاط الظهر وچهار رکعت سنت جمعه ودو رکعت نماز هذالوقت را نمازگزاران اقامه کردند.

درآخر هم قرأئت قرآن توسط یک نوجوان انجام شد .دعای پایانی هم توسط حاج مشهد آخوند قوجق بعمل آمد.
نمازگزاران درادامه با سلام واحوالپرسی با روحانیون بزرگوار‌قبولی طاعات وعبادات همگان را ازخداوند منان مسئلت نمودند.

بنده هم با گرفتن عکس یادگاری با بزرگان مسجد ازآنان خداحافظی کرده بسوی خانه پدریم حرکت کردم.

بعد ازخوردن ناهار درخانه پدریم به عیادت سه بیمار در زادگاهم رفتم وبعد ازآن درصدقه چهاردهم عمویم شرکت کرده تا ساعت ۱۹ شب درجمع مهمانان نشستم .
پس از آن بطرف روستای قزاقلی جهت عیادت یکی ازبستگانم رفتم وساعت ۲۱ و۴۰ دقیقه بخانه برگشتم.

ان شاءالله که خداوند همه مسلمانان را درپناه خود ازهر بدی.زشتی و… درامان نگه دارد.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا