پاسخ یک نقد

پایگاه خبری اولکامیز – یحیی یاری فعال اجتماعی اهل قلم در پاسخ بر مطلب « نقد درنگی بر عید قربان » نوشت:
چند نکته در مورد نقدی که دوست عزیزی که حالا نخواستند نامشان فاش شود در مورد مطلب بنده نگاشته اند عرض می نمایم:
با درود و سپاس از اینکه وقت گذاشتید و نقدی بر مطلب بنده نوشته اید،سپاسگزارم.
دوست خوب من،برداشت تان را از مطلب فوق در دو قسمت برشمرده اید و حداقل قسمتی از مطلب را که در واقع یکی از نکات کلیدی مقاله نیز بود که همان واجب فرض کردن قربانی برای خود، در شرایط بد اقتصادی حاکم بود را منطقی و قابل تأمل دانستید، پس تا اینجا با هم همفکر و هم عقیده ایم.
همین نکته را بیاییم کمی بسط دهیم و بازکنیم و کمی شرح دهیم.
به نظر جنابعالی با توجه به شرایط بد اقتصادی کنونی حاکم در جامعه ما به چند درصد افراد جامعه قربانی واجب شمرده می شود؟
این حکم و دستورات را از کجا و چه مرجعی می گیریم؟
بر اساس شنیده ها طبق اظهارات چند تن از پیشوایان دینی، حداقل داشتن ۲۰ مثقال طلا و نداشتن بدهی را برشمرده بودند.
چرا ما هیچ وقعه ای به این امورات نمی نهیم؟
به نظر همین چند سوره و آیاتی از قرآن هم که آورده اید در ارتباط با متن موضوع بحث قیاس مع الفارق باشد.
این آیات صدای اعتراض است، صدای روشنگری است ، قربانی ابراهیم قربانی نفس است ، قربانی کبر، غرور، ریا و تزویراست. کشتن نفس است نه کشتن گاو و گوسفند و فریزر کردن داخل یخچال.
دوست خوب من، به نظر می رسد تا زمانیکه خودمان ،خودمان را نقد نکنیم و در راه اصلاح تفکرات مان نباشیم هیچ کس از ماوراء، ما را هدایت نخواهدکرد.
مگر جز آن است که قرآن در طاقچه ها در حال خاک خوردن است و درصد مراعات عبادات به چند درصد حداقل در بین نسل کنونی مان رسیده ، علت را در کجا می توان جست؟
با به به، و چهچه گفتن اگر مشکل حل می شد تابحال شده بود.
درباره ی نظر دومتان، نیز لازم به یادآوری است که فاکتی که در مورد کلیسا و اروپا آورده بودم نیز از کتاب زندگینامه ی علامه اقبال لاهوری به قلم فرزندش دکتر جاوید اقبال بود.
آری مصلحان دینی که بنده نام برده بودم اشخاصی مانند سیدجمالالدین اسدآبادی و اقبال لاهوری همچنان معترض بودند به وضع موجود.
این شعر اقبال لاهوری است که می گوید.
شبی بگریستم نزدخدا زار
مسلمانان چرا خوارند و زارند؟
جواب آمد نمی دانی که این قوم
دلی دارند و دلداری ندارند
ما باید جسارتن قبول کنیم که بسیاری از امورات مان مقلدانه و تقلیدی است تا محققانه .
ما نیز علاوه بر مسلمان بودن، جزو بشریت و صاحبان دیگر مذاهب مختلف هستیم، تغییرات بشری را نیز نمی توان کتمان کرد و به دنیای جدید و سکولاریسم و فناوری های نوین و جدید ناسزا گفت بقول سهراب سپهری:
به گرما، بد نگوییم
اگر چه خود تب داریم
www.ulkamiz.ir



