به یاد استاد حسن کسلخه

پایگاه خبری اولکامیز – لطیف ایزدی:
ظهرگاه نهم مرداد که شدت گرمای آفتاب به اوج خود رسیده بود دوستی خبر درگذشت استاد حسن کسلخه را اطلاع داد. با شنیدن این خبر کوتاه و تلخ لحظه ای مات و مبهوت ماندم و متاثر شدم. غمی جانکاه وجودم را در برگرفت و بر زبانم « انا لله و انا الیه راجعون » جاری شد و بر روح و روانش درود فرستادم.
حسن کسلخه فرهنگی پیشکسوت سیمین شهری در سن ۷۲ سالگی در حالیکه به نظافت جدول کوچه و خیابان محل زندگی اش می پرداخت بر اثر سکته قلبی جان به جانان بخشید و به خاطره ها پیوست.
در این مجال چند نکته در مورد شخصیت فرهنگی ادبی هنری آن مرد بزرگ یادآور می شوم.
۱.حسن کسلخه را از دورانی که در زادگاهم دانش آموز ابتدایی بودم می شناسم. دبستان دوگونچی در همسایگی خانه پدربزرگم قرار داشت. آن روزگاران معلمانی دلسوز چون حسن کسلخه، آنه قربان کتوکی ، ماهری، حلیم توکلی، مشهد ایزدی و .. در مدرسه به تعلیم و تریبت دانش آموزان همت می گماردند. حسن کسلخه یکی از معلمان خوب و محبوب زادگاهم بود. وی پدربزرگم را می شناخت. با پدرم و عموهایم که فرهنگی بودند روابط صمیمی و دوستانه داشت. در روستا چند قوم و خویش داشت. بعدها وقتی از دوگونچی رفت ولی روابطش مردم روستایم قطع نشد و همیشه در مجلس عزا و عروسی حضور می یافت.
۲.حسن کسلخه دوست نزدیک و صمیمی و یار غار ستار سوقی شاعر نامدار ترکمن صحرا بود. همیشه با وی نشست و برخاست داشت. اشعارش را می خواند. نظر می داد. سئوال می کرد. سوژه می داد. در چاپ اولین کتاب ستار سوقی به نام ساوچی نقش داشت بطوری که شاعر از او به نیکی نام می برد و از زحماتش قدردانی می کند. بعدها با شاعر صحرا خویشاوند سببی می شود. همچنین یکی از اقدامات ماندگارش این بوذ که شاهکار شعری ساوچی با عنوان « غارری گورگن » را با خط زیبایش نوشت و به صورت کتاب در ۱۰۰ الی ۱۵۰ جلد چاپ کرد و به دوستداران سعر و ادبیات تقدیم نمود.
۳. اهل ذوق و هنر بود. خوشنویسی می کرد. خط را به زیبایی می نگاشت. یادم می آید که در دهه ۶۰ در جشن های ۲۲ بهمن روستایم با دانش آموزان کلاس پنجم نمایشی کار کرد که دیدنی بود. دانش آموزانی که در آن به ایفای نقش می پرداختند بعدها با همان نام نیز شناخته می شدند مثل خوجه صدام …
۴.انسانی بذله گو، شوخ طبع و نیک سرشت بود. اهل بگو و بخند بود گاه در جشن ها و محافل با سخنان طنزآلود و لطیفه گویی هایش خنده را بر صورت حاضرین می نشاند.
۵. در محافل ادبی هنری و مراسم های فرهنگی ترکمن صحرا حضوری سبز و فعال داشت و مشتاقانه شرکت می کرد هر سال در اویل نوروز به همراه هنرمندان شاعران و شیفتگان فرهنگ و ادب سیمین شهر در مراسم دولت محمد آزادی و در اردیبهشت ماه در مراسم بزرگداشت مختومقلی فراعی حضور می یافت. از آن جمع استاد صفر دردی طریک شاعر و ادیب، قربان کتوک فرهنگی، حاجی قوات شاددل شاعر و نوازنده به دنیای دیگر سفر کردند روحشان شاد
۶. معلم پرتلاش و دلسوزی بود که سالها در روستاهای آق قلا همچون، دوگونچی، صحنه سفلی ، یانپی درس داد و صدها شاگرد تربیت کرد.
۷.اهل مطالعه بود دیگران را به کتابخوانی تشویق می کرد. کتاب های خوب را به دیگران معرفی می کرد و می گفت این کتاب را بخوانید.
۸. به گفته دوست شاعرم مجید آرخی، یکی از ویژگی های حسن کسلخه این بود که مشوق بود. اهالی هنر را تشویق و تحسین می کرد. خراط بود و از چوب تابلوهایی زیبا می ساخت و به دوستانش هدیه می داد. نیکوکار بود. در هنگامبازنشستگی به نوان معلم غیر انتفاعی در سیمین شهر خدمت کر.د ئ تجربیاتش را انتقال می داد. معلم واقعی بود حلقه وصل اهالی هنر بود. یاشولی گری می کرد
۹. انسانی شاد و فرهیخته بود به آینده بهتر برای ایران امید داشت. به خیر و خوبی می اندیشید. به معنای واقعی اهل فرهنگ و ادبیات و هنر بود.
۱۰.پایان کلام اینکه حسن کسلخه اخلاق مداری و منش انسانی و تکریم ایشان بود. نگارنده آن مرحوم را به « حسن دده » و گاه به عنوان « استاد » صدا می زدم و ایشان نیز همیشه نامم را با پسوند « جان » بر زبان می آورد. از اینکه بعنوان خبرنگار و اهل رسانه فعالیت می کنم بسیار خوشحال بود و با افتخار مرا شاگرد خود معرفی میکرد.
روحش شاد و یادش گرامی



