تورکمن صحرا

یک روز در کومیش تپه + تصاویر

پایگاه خبری اولکامیز – لطیف ایزدی:

سه شنبه بیست و چهارم تیرماه با دوستانم مهندس صفرمحمد آرخی، مهندس شریف نافعی و اکبر پیرا به شهر تاریخی کومیش تپه رفتیم. حوالی ساعت ۱۰ صبح به فرمانداری که در مرکزیت شهر قرار دارد رسیدیم و با فرماندار جدید دیدار و گفتگو کردیم.

دیدار با فرماندار جدید

نورالله بابایی نژاد با اشاره به ظرفیت ها و قدمت تاریخی شهرستان گمیشان گفت: کومیش تپه مرکز شهرستان گمیشان از اولین شهرهایی است که به عنوان شهردر استان تعریف شده است. اولین شهرداری استان،  اولین راه آهن، اولین مدرسه و خیلی از اولین ها  در این شهر تاریخی تاسیس شده است.

وی افزود: گمیشان نسبت به سایر نقاط استان کمتر توسعه یافته است و نیاز به توجه بیشتر دارد. این منطقه از جاذبه های طبیعی و گردشگری برخوردار است. دیوار دفاعی گرگان از کومیش تپه آغاز میشود. پایگاه دیوار دفاعی گرگان را در روستای قلعه جیق بزرگ در حال ساخت هستیم که امسال تمام می شود. در بحث گردشگری خانه های چوبی تاریخی داریم. از نظر جاذبه های طبیعی گل افشان نفتیلجه با رنگ زیبای صورتی چشم ها را به خود خیره می سازد.  قارنی یاریق در سقر تپه دیدنی است.

وی در پاسخ به سئوال همکار خبرنگارم در باره تالاب ها گفت: تالاب ها وضعیت خوبی ندارد خشک شده است. در نظر داریم از آب دریا پمپاژ کنیم تا بتوانیم قسمتی از تالاب را زنده بکنیم.

گپ و گفت با شهرار جوان

ساختمان فرمانداری وشهرداری کومیش تپه هر دو قدیمی بوده و در نزدیکی هم قرار دارند. پس از پایان گفتگو با فرماندار به شهرداری کومیش تپه رفتیم و دقایقی با شهردار جوان دیدار داشتیم. چند تن از شهروندان نیز در آنجا حضور داشتند که در پاسخ به سئوال ما از عملکرد شهرداری رضایت نسبی داشتند و شهردار  را  مدیری بی حاشیه و کاری دانستند.

مهندس تایماز کلته گفت: شهر کومیش تپه نزدیک به ۲۰ هزار جمعیت دارد و ازمناطق کمتر توسعه یافته استان می باشد. اعتبارات کمتری دارد. با کمک فرمانداری، استانداری و نماینده غرب گلستان از اعتبارات شهرهای کم برخوردار و کمتر توسعه یافته استفاده کردیم. در عرض یک سال ۲۲ هزار متر مربع پیاده رو سازی کردیم. امسال نزدیک به ۵۰ معبر را آسفالت خواهیم کرد. البته این کار با مساعدت و همکاری مسئولین به ویژه سازمان شهرداری ها محقق شده است.

 میهمان نوبت غیادی

پس از شهرداری میهمان سفره پربرکت نوبت غیادی از بزرگان کومیش تپه بودیم. ایشان جضور ما را به گرمی پذیرفت. فرماندار و شهردار و نائب امام جمعه هم به جمع ما ملحق شدند. در فضایی صمیمی ساعتی با هم در مورد مسائل مختلف گپ و گفت داشتیم.

نوبت غیادی برادر بزرگ زنده یاد دکتر جلیل غیادی است. وی در باره نسل و اجدادش گفت: ما از نسل غیات خان هستیم. اجداد ما مردان مبارز بودند. پدرم بخاطر اعتراض به مقام سلطنت سه سال به زندان رفت در زندان  هم خاموش ننشست و به گلپایگان تبعید شد.  از غیات خان اطلاعات زیادی نداریم. فقط می دانم که در زمان های قدیم به ترکمنستان رفت و مدرسه و مسجد ساخت. درس داد. مزارش در همانجاست. یکی از عموهای ما به نام عبدالرحمان در ترکمنستان معلم ریاضی صفرمراد نیازاف اولین رئیس جمهور ترکمنستان بوده است.

غیادی در باره تحصیلات و کارش گفت: من هنگام تحصیل شاگرد اول فنی کلاس دامپزشکی ایران بودم. از دست دکتر ایرج وحیدی وزیر کشاورزی، معاون دانشگاه تهران و دکتر نفیسی جایزه گرفتم. بعد از فارغ التحصیلی ۵ – ۶ ماه در بندرگز مسئول قرنطینه بودم. سپس سال ۱۳۵۰ به کلاله منتقل شدم و در آنجا به مدت ۸ سال مسئول دامپزشکی کلاله بودم. آن زمان کلاله مکانی برای درباربود. شاهزاده ها آنجا بودند. دامهای ارتش نیز در آنجا نگهداری میشد. در کلاله قربان گلدی قربانپور ( پدر خانم مهندس محمدقلی مارامایی نماینده ادوار مجلس ) که اهل روستای کنگور بود دوست و حامی بنده بود. خدایش بیامرزاد آدم مؤمن و نیکوکاری بود.

این یاشولی کمیش تپه ای افزود: برادرم دکتر جلیل غیادی را به مانند فرزندانم بزرگ کردم. دکتر به منطقه محروم جرگلان بسیار خدمت کرد به همین سبب در آن دیار محبوب است. از برادر دیگرم خلیل خبری نداریم زنده است یا مرده. دکتر در برابر خلیلی رئیس فدراسیون سوارکاری ایستاد و از حق ترکمنها دفاع کرد. سرانجام در سن پیامبر درگذشت. چهار بار به مکه رفت. پزشک کاروان بود. نیکوکار و نیک اندیش بود.

وی خاطره ای از بردارش تعریف کرد: عطا ایشان محمدی نبیره مختومقلی فراغی، عبدالرزاق آخوند رهبر و دکتر جلیل غیادی از طرف ایران در جشن ملی ترکمنستان شرکت کردند. نیازاف خواست که از ایران یک نفر صحبت کند. به خواسته عطا ایشان دکتر جلیل سخنرانی کرد. سخنانش که تمام شد آخوند رهبر از نیازاف سئوال کرد. چطور دیدید؟                          نیازاف گفت: بیر ایله باشلیق ادمالی ( لیاقت رهبری یک ایل را دارد )

نوبت غیادی اظهار داشت: من تنها بودم تلاش کردم همه را به نتیجه رساندم. جلیل به جرگلان رفت و من در کلاله بودم بعد در بندرترکمن و بندرگز و .. خدمت کردم . سال ۷۸ بازنشسته شدم. در انتخابات بچه ها پیش من می آمدند همفکری می کردیم. در همه حال روحیه خود را حفظ کردم الان دغدغه ای ندارم وطنم را دوست دارم از مردم راضی هستم.

توصیه نوبت دده غیادی در پایان به اهالی رسانه این بود هر موقع می نویسید دقت کنید مثلا یک نقطه بالا پایین معنای کلام را عوض می کند محرم با یک نقطه میشود مجرم. قبل از نوشتن تحقیق کنید و به همه حوانب نوشته فکر کنید مسئولیت شما سنگین است.

نهار میهمان نوبت دده غیادی بودیم. وی رسم میهمان نوازی را بخوبی بجای آورد.

دیدار با آتا انصاری

پس از آن برای دیدار با استاد آتا انصاری یکی دیگر از بزرگان گمیشان به خانه اش رفتیم. ما را به گرمی پذیرفت. حیاطش پر باغ بود در اتاقش کتابخانه ای داشت ارزشمند. آرشیو قدیمی روزنامه اطلاعات را در آنجا دیدم. عکس بزرگ پدرش مرحوم صفر انصاری بر دیوار نصب شده بود.

آتا انصاری متولد ۱۳۲۳ بود. سال ۱۳۴۱ از دانشسرای عالی فارغ التحصیل شدم سه سال و سه ماه رئیس فرهنگ کوموش دپه بودم قبل از آن یک ماه رئیس کردکوی بودم سال های ۵۴ تا ۵۶ هم مدیریت مدرسه آق قلا را بر عهده داشتم.

وی افزود: با عبدی حان آخوند ارتباط نزدیکی داشتم. حاج آخوند مدافع ترکمنها  بود. نامه هایش را  غالبا من می نوشتم مکاتباتش را  انجام می دادم. عبدی جان آخوند برخی از هموطنان بی گناه را  از مرگ نجات داد. آدم شجاعی بود و حق و حقیقت را می گفت.

انصاری از جشنی بزرگ در کومیش تپه خبر داد و گفت ۸۵ سالگی مدرسه کومیش تپه را جشن گرفتیم قرار است صدمین سالگرد مدرسه را امسال مراسم بگیریم.

استاد آتا انصاری حرف های زیادی برای گفتن زیاد داشت ولی وقت ما کم بود و می بایست کومیش تپه را به سمت گرگان ترک کنیم. عصر برای کاری به استانداری گلستان رفتیم و پس از آن به گنبد حرکت کردیم و نیمه های شب به مقصد رسیدیم.

WWW.ULKAMIZ.IR

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا