فرهنگی

جای عاشق پس کجاست؟

پایگاه خبری اولکامیز- مهندس امین بهلکه زاده  : انبوه مقالات و نوشته ها درباره اندیشه ها و اشعار عرفانی مختومقلی فراغی طی چند روز گذشته اگر چه آگاه کننده، به حق و روا بود اما محدود کردن این شخصیت بزرگ فرهنگی به عرفان صرف نیز به دور از انصاف است چرا که در نگاه عام تاریخی، عرفان با گرایشات صوفی گری، درویشی و کناره گیری از زندگی طبیعی و این دنیایی مترادف و قرین می باشد.

بنابراین توجه به زوایا و ویژگیهای دیگر فراغی بزرگ باعث تمیز دادن افکار ایشان از آن نوع عرفان بوده و هم مخاطب را به شناخت بهتر و اندیشه های مخصوص به خود شاعر نزدیکتر نموده و هم راه ارتباط نسل جدید و جوان را با ایشان هموارتر مینماید.

به یاد قسمتی از آهنگ وایسا دنیای رضا صادقی میافتم که میگوید: همه درویش، همه عارف، جای عاشق پس کجاست؟ در واقع آن وجهی که میخواهم به آن اشاره کنم موضوع عشق و عاشقی در اشعار فراغیست چنانچه روایت است که مختومقلی تخلص فراغی را به سبب عشق سوزان معشوقه اش منگلی در دوران جوانی برگزیده است.

عشق در ادبیات و آثار مکتوب عرفانی مهمترین کلید واژه در ارتباط بین خالق و مخلوق به کار برده شده است و این موضوع در بسیاری از اشعار فراغی نیز مشهود میباشد اشعاری همچون(بو دردی،بیقرارام دوغرسی،گوزوم دوشدی و …) از این دست میباشند لیکن اشعار بسیار زیبا و نغزی نیز در دیوان وی وجود دارد که در وصف لطافت و زیبایی های زنانه و زندگی در انسانی ترین و طبیعی ترین حالت با زبانی شاعرانه و هنری سروده شده است

همچون شعر (دوراسینگ گلر یا شعر گوله منگزار)

اینکه ما در جامعه ای زندگی میکنیم که در حوزه این مضامین دارای تابوها،حریم ها و لایه های حجب و حیاست شکی نیست لیکن نبایستی فراموش کرد که عدم ارائه الگوهایی همچون مختومقلی در این زمینه ها، عرصه را بر الگوی بیگانه و کاملا به دور از فرهنگ غنی سرزمینمان باز میگذارد.

بگذاریم جوانان همچنان که با اشعار اخلاقی و عرفانی بزرگان فرهنگمان آشنا میشوند عطش عاشقی هایشان را نیز از همین سرچشمه های پاک سیراب نمایند.

از این دست میتوان به سایر زوایای اندیشه فراغی بزرگ نیز اشاره کرد که پتانسیل بسیاری برای پژوهش و الگوسازی دارد همچون حب وطن،حب فرهنگ و آداب و بسیاری دیگر که راه گشای بن بست های امروز جامعه ی ما میباشد.

در پایان مخاطبین محترم را به مطالعه شعر (گوله منگزار) در وصف زیبایی های معشوق دعوت میکنم.

گله‌منگزار

ای‌ یارانلار، یاغشی‌ یارینگ‌

قوینی‌ جنت‌، گله‌ منگزار

سوزله‌سه‌، درلر ساچیلار

دیل‌لری‌ بلبله‌ منگزار

عشق‌ اودی‌ یاندیردی‌ بیزی‌

سورامانگلار مندن‌ سوزی‌

یارینگ‌ ایگی‌ قیزیل‌ یوزی‌

گویا آیه‌-گونه‌ منگزار

نالر چکدیم‌ درد فراق‌

یتای‌ دییسم‌، یولوم‌ ایراق‌

قلم‌ قاشلی‌، بادام‌ قاباق‌

ساچلاری‌ سنبله‌ منگزار

زلف‌لرینه‌ اوروب‌ شانه‌

منی‌ اول‌ قیلدی‌ دیوانه‌

گویا اول‌ – شمع‌، من‌ – پروانه‌

یاندیم‌، تنیم‌ کوله‌ منگزار

کوین‌ یوق‌ دنیاده‌ منچه‌

دیدار گورمک‌ یوق‌ دویینچه‌

دیش‌لری‌ در، آغزی‌ غنچه‌

بیلی‌ اینچه‌ ـ قیله‌ منگزار

گوزی‌ نرگس‌، بویی‌ شمشاد

کیرپیک‌لری‌ مثلی‌ فولاد

پری‌ پیکر سروی‌ آزاد

دسته‌ – دسته‌ گله‌ منگزار

گووسینده‌ بار قوشه‌ ناری‌

آق‌ یوزونده‌ جوره‌ خالی‌

لب‌لریندن‌ آقان‌ بالی‌

شهد ایله‌ شکره‌ منگزار

اوزونه‌ کوپدور بناسی‌

گییپ‌ رنگ‌ برنگ‌ لباسی‌

الینه‌ قویان‌ حینه‌سی‌

گویا قیزیل‌ خونه‌ منگزار

مختومقلی‌، بولدونگ‌ خراب‌

ایستاب‌ تاپمان‌ یاری‌ سوراپ‌

اوتوریشینگ‌ یولا قاراپ‌

یول‌ تاپمادیق‌ کوره‌ منگزار

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا