اجتماعی

در ستایش حضور زنان صحرایم در عرصه اجتماع

جانفشانی ها کردند و از جان مایه گذاشتند

پایگاه خبری تحلیلی اولکامیز- به مناسبت نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا در رابطه با حضور و نقش زنان در این عرصه سئوالی از فعالین مطرح کردیم. عایشه کر بانوی فرهنگی و اهل قلم گنبدی در پاسخ به آن یادداشت ذیل را ارسال نمود که در پی می آید :

وقتی متن سئوالات را دیدم و خواندم، نمی دانم چرا؟! به یاد مادر بزرگ عزیزم و تمام زنان و مادران ساده دل، بی ریا، مهربان، اسطوره ساز و در یک کلمه عاشق و دلسوز صحرای زیبای خود افتادم.

دوست دارم از آن بزرگ زنان صحرای خود چند جمله بگویم و قلم فرسایی کنم که بزرگ مردان جامعه ی امروز ما را ساختند و رفتند. این را هم می دانم که هر چقدر از ارزش کار انها بگوییم باز هم کم است.

جانفشانی ها کردند، عشق ورزیدند، مهر ورزیدند و از تمام وجود خود مایه گذاشتند و مردان موفق و صالح وشایسته ی جامعه امروز ما راکه  توانستند بدرخشند و به مقام وجایگاه والا رسیدند را بسازند و تقدیم جامعه کنند تا آنها منشاء خیر و خوبی برای همه باشند.

مادران و زنانی که با وجود تمام سختی ها و مشکلات زندگی ان روز جامعه ی خود، خم به ابرو نیاوردند و کسی از دل آنها خبر نداشت، اما انها باز هم  سرود زندگی را با پاکی وصفا برای ما خوش نواختندو نوای عشق وایمان را در گوش عزیزان خود نجوا کردند و صبر وگذشت را سرلوحه ی کار خود قرار دادند؛ فقط وفقط با عزم و اراده بالا و ایمان راسخ خود آرزوهای قشنگ واهداف بزرگ و ارزشمندی را با قلب های عاشق و مهربان خود دنبال می کردند وبه پیش می بردند.

هم مادر بودند و هم پدرانی از جنس مادر… طوری که راه ورسم چگونه زندگی کردن را به ما آموختند.

امید به اینده ی زیبا ودرخشان در دل همه ی آنها موج می زد وتوکل برخالق هستی ادامه ی راه را بر آنان هموار می ساخت؛ درست است که درآن روزها از ارزش کار انها حرفی زده نشد و شاید انها  دیده نشدند اما امروز بر همگان ارزش کار آن بزرگ زنان پاکدامن مبرهن و اشکار است وستودنی، قابل تحسین وستایش…

تمامی افتخارات امروز ما در گرو فداکاریهای مادران وزنان دیروز بود که از خواسته ها واحساسات درونی و قلبی خود گذشتند تا ما امروز شاهد این درخشش ها وموفقیت های  ارزشمند باشیم وبه  آرامشی ناب وامنیت کامل برسیم.وبا الگو قرار دادن آن بزرگاران در تمام مراحل زندگی خود ادامه دهنده ی راه انها باشیم …

شاعر خوش ذوق معاصر «فریبا شش بلوکی»  چه زیبا می سراید :

زنی را می شناسم من

که شوق بال و پر دارد

ولی از بس که پر شور است

دو صد بیم از سفر دارد

زنی را می شناسم من

که در یک گوشه ی خانه

میان شستن و پختن

درون آشپزخانه سرود عشق می خواند

زنی با فقر می سازد

زنی با اشک می خوابد

زنی با حسرت و حیرت

گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را

زنی درد نهانش را

ز مردم می کند مخفی

که یک باره نگویندش چه بدبختی

زنی را می شناسم من

که شعرش بوی غم دارد

ولی می خندد و ‌می گوید

که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من

که هر شب کودکانش را

به شعر و قصه می خواند

زنی شرمنده از کودک

کنار سفره خالی

که ای طفلم بخواب امشب

بخواب آری

و من تکرار خواهم کرد

سرود لالایی…

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا