فقر زبان

پایگاه خبری تحلیلی اولکامیز- عظیم قرنجیک عضو تحریریه اولکامیز نوشت : بی تردید ، می توانیم برای انحطاط زبان گفتاری دلایل بسیاری را پیدا کنیم که همه را می توان به توسعه تمدن نسبت داد .
سازمان بیش از پیش پیچیده ی اجتماعی و ساختار دانش و آگاهی ما ایجاب می کند که امور بیشتر و بیشتری مکانیزه و خودکار شوند و این بدین معنا است که زبان نیز مکانیزه و خودکار می شود شمار فزاینده ای از مردم ، در کار خود با بخش تقلیل یافته ای از واقعیت تماس پیدا می کنند و همچنان که دنیای شان کوچک می شود ، زبان شان هم اُفت می کند …
ما در محاصره ی هیاهوی کر کننده ی رسانه های همگانی فاقد هویّت بشری و بی روحی قرار داریم که بر آن ها سخنان تحلیل رفته و مبتذل حکمفرما است .
آیا زبانی که در مراودات روزمرّه از آن استفاده می کنیم ، می تو اند از تاثیر این همه به دور بماند؟
این دلایل هر قدر هم به احتمال برای انحطاط زبان مهم باشند، در مقایسه با پدیده دیگری که خاص این مکان و این زمان است قابل اغماض به نظر می آیند :
ما در محیطی اجتماعی زندگی می کنیم که فاقد فرهنگ است . …
من دارم به فرهنگ، در وسیع ترین معنای این اصطلاح می اندیشم، فرهنگ به عنوان چکیده ی سنت ها و حقوق بشر و آزادی ها ، فرهنگی که سیاست را در بر گیرد و متضمن حقوق آحاد مردم برای زیستن در زندگی خصوصی ای بدون میکروفن مخفی ، داشتن عقاید خودشان ، و دفاع از خود در صورت مورد حمله قرار گرفتن است .
منظورم فرهنگ به عنوان وضعیت روحی جامعه ، برخورداری از حق احترام به مسن ترها، و قراردادن انسان های خردمند در مصدر امور، برخورداری از حق … برگزاری مراسم، ممنوعیت حق هتک حرمت…بناهای یادبود ، اجدادمان است .
من آن نوع فرهنگی را مد نظر دارم که الهام بخش وقوف بر تغییرپذیری و ناشناختگی دنیا است و به عادت مطرح کردن پرسش ها و بحث در باره ی پاسخ ها میدان می دهد.
ما در این جا در سرچشمه ی مشترک فرهنگ و زبان ، در سرچشمه ی انسانی کردن جهان قرار داریم . بشر پرسش ها را مطرح می کند . …
او کسانی را که بر او حکومت می کنند زیر سوال می برد ، او دوستان و خودش را زیر سوال می برد و توقع پاسخ دارد. بشر ، در تاریخ دیرپای پرسش، به دریافت پاسخ های گوناگون عادت کرده است …
مردم در صورت دریافت پاسخ های ناقص یا نادرست، از طرح سوال های خود نومید نخواهند شد . اما اگر پاسخ هایی که دریافت می کنند خارج از نظم سوال های مطرح شده باشند … و یا حتی تهدید آمیز باشند ، دست از سوال کردن برخواهند داشت. اما آدمی که دست از سوال کردن بردارد ، دیگر فکر هم نمی کند. زیرا تفکر، به رغم همه چیز، پرسش و پاسخ مداوم است .
در هر مکانی که فرهنگ هنوز نمرده است، عرصه های گسترده ی ارتباط متقابل وجود دارند . مردم از خود می پرسند آیا آزادی یا نظمی قانونی وجود دارد یا نه ؟ آنها اعمال و رفتار خود و نیز اعمال و رفتار حکومت خود را مورد بررسی قرار می دهند ، این سوال ها اغلب موجب بروز تفرقه می شوند، اما در عین حال ، مردم را در یک جامعه ی بزرگ انسانی، که هنوز به زبان به عنوان وسیله ای برای حفظ ارتباط و استمرار نیاز دارد ، متحد می کنند. هرجایی که در آن فرهنگ به سکوت کشانده شده است ، جامعه انسانی از بین می رود و زبان می میرد .
به هر صورت، این پیام تاریخ خودمان است، که در دوران سرکوب فرهنگی و در ایّامی که جامعه ی ملی و زبان آن در شرف نابودی قرار گرفته اند ، بسیار غنی است .
تلخیصی از کتاب ؛ روح پراگ / ایوان کلیما / ترجمه : فروغ پوریاوری / نشر آگه / ص ۸۸- ۹۱
www.ulkamiz.ir