سلام و عرض احترام ؛
سلام و عرض احترام،
با سپاس از جناب توانگری گرامی ؛
این تصویر حدیثی برای گفتن بسیار دارد.
این نما، جوانانی را به تصویر کشیده، ایستاده در میانه ظلمتی غلیظ و روشنایی ی خاکستری.
آنان نمونه ای از نسل جوان زمانه ای هستند، که جامعه در چنبر دروغ و فساد و رانت و… افتاده، و بدین سبب، آنان از زمره کسانی اند که، زیستن در دایره حقیقت و واقعیت را به عیان تجربه نکرده اند.
آنان جوانانی اند که نمی یابند ، آنچه می جویند.
جوانانی که مستاصل از « بیکاری اند،» که به دنبال « کار » ند، تا « انسانیت» خود را سامان بخشند. و هویت انسانی شان را باز یابند.
هویت، بی « کار » ، هویتی سترون و عقیم است.
اینک زمان انتخابات در پیش است. فردا نامزدهای نمایندگی مجلس، به سراغشان می آیند، تا به پای صندوق های رای بکشانند. اما در فردای انتخابات، تن به وعده و وعیدهای خود نداده، و از برآوردن خواسته و مطالبات آنان، سربرمی تابند، و افق روشنی پیش چشم آنان نمی گشایند. جوانانی که فردای روشنی در انتظارشان نیست و دلیلی بر برآمدن آفتاب نمی یابند.
نمی دانیم که در آینده، «سپهر پنهان زندگی»، چه ارمغانی از انبان خود بر سر سفره آنان می نهد.
من اگر نماینده بودم ، گویم :
ای جوانان ! بروید در وبسایت های شیپور و دیوار ، کاریابی ،
دنبال کار بگردید ،
کار فراوان است ❗️
کاریابی ها را
هر روز رصد کنید
نمیدانم کار افراطی ۱۲ ساعته کارگران در کارخانه ها را آیا میتوان معضل شمرد؟!
ای کاش کارفرمایان به جای دو کارگر ۱۲ – ۱۲ ساعته ، سه ، چهار کارگر سه ، چهار شیفته استخدام می کردند.
البته من نماینده دنبال کارهای کوچک نیستم ، در پی طرح ها ، پروژه ها و کارهای بزرگ ام ،
البته دولت هم پول ندارد ، ببینم ، آیا می توانم سرمایه گذران را دریابم …❗️
🔧 کار را بخور!
– پسر ! بدو ، زود باش ، آچار ۱۰ بیار مشغول شو ، فِرز باش پسر ، کارو بخور !
– اوستا ! اگه شاگردت غذا و ادویه جات با طبع گرم در تغذیه داشته باشه ، سریع و فرز میشه ان شاء الله.
سلام و عرض احترام ؛
سلام و عرض احترام،
با سپاس از جناب توانگری گرامی ؛
این تصویر حدیثی برای گفتن بسیار دارد.
این نما، جوانانی را به تصویر کشیده، ایستاده در میانه ظلمتی غلیظ و روشنایی ی خاکستری.
آنان نمونه ای از نسل جوان زمانه ای هستند، که جامعه در چنبر دروغ و فساد و رانت و… افتاده، و بدین سبب، آنان از زمره کسانی اند که، زیستن در دایره حقیقت و واقعیت را به عیان تجربه نکرده اند.
آنان جوانانی اند که نمی یابند ، آنچه می جویند.
جوانانی که مستاصل از « بیکاری اند،» که به دنبال « کار » ند، تا « انسانیت» خود را سامان بخشند. و هویت انسانی شان را باز یابند.
هویت، بی « کار » ، هویتی سترون و عقیم است.
اینک زمان انتخابات در پیش است. فردا نامزدهای نمایندگی مجلس، به سراغشان می آیند، تا به پای صندوق های رای بکشانند. اما در فردای انتخابات، تن به وعده و وعیدهای خود نداده، و از برآوردن خواسته و مطالبات آنان، سربرمی تابند، و افق روشنی پیش چشم آنان نمی گشایند. جوانانی که فردای روشنی در انتظارشان نیست و دلیلی بر برآمدن آفتاب نمی یابند.
نمی دانیم که در آینده، «سپهر پنهان زندگی»، چه ارمغانی از انبان خود بر سر سفره آنان می نهد.
من اگر نماینده بودم ، گویم :
ای جوانان ! بروید در وبسایت های شیپور و دیوار ، کاریابی ،
دنبال کار بگردید ،
کار فراوان است ❗️
کاریابی ها را
هر روز رصد کنید
نمیدانم کار افراطی ۱۲ ساعته کارگران در کارخانه ها را آیا میتوان معضل شمرد؟!
ای کاش کارفرمایان به جای دو کارگر ۱۲ – ۱۲ ساعته ، سه ، چهار کارگر سه ، چهار شیفته استخدام می کردند.
البته من نماینده دنبال کارهای کوچک نیستم ، در پی طرح ها ، پروژه ها و کارهای بزرگ ام ،
البته دولت هم پول ندارد ، ببینم ، آیا می توانم سرمایه گذران را دریابم …❗️
🔧 کار را بخور!
– پسر ! بدو ، زود باش ، آچار ۱۰ بیار مشغول شو ، فِرز باش پسر ، کارو بخور !
– اوستا ! اگه شاگردت غذا و ادویه جات با طبع گرم در تغذیه داشته باشه ، سریع و فرز میشه ان شاء الله.