پایگاه خبری اولکامیز – اسما وفایی * : آیا تا حالا برای شما اتفاق افتاده بدون اینکه بدانید و خبر داشته باشید آن روز آخرین دیدارتان باشه ؟
همه چیز عادی باشه، ولی چشم هارا بتوانیبخوانی.
دور یا نزدیک بودن مهم نیست ،مهم اینکه به وقتش نبوده مهم اینکه نخواست باشه ،
خسته کننده است، شنیدن صدایی که دارد ؛ توضیح میدهد؛ طوری که متوجه شدیم؛ نبوده،
فقط دیگر نمیخواهم ،چیزی بشنوم، نه دروغ نه حرف دیگری.
جایی شنیده بودم ،رفتن های واقعی خداحافظی ندارند، این درسته؟!
پس رفتن انهایی که با خداحافظی رفتند، واقعی نبوده!
از دست دادن چیزی که برای تو نیست ؛ اره به نظر منطقی نمیاد ،
به قول یکی، آدم دلتنگ چیزی که ندارد، میشود،
ادما دلتنگ دوست هایی که نداشتند می شوند ،
دلتنگ روزهایی خوب می شوند یعنی اینکه به نظرمنآدم دلتنگ چیزی که نداشته میشود،
فراموش میشویم و از یاد میرویم با گذشت زمان ،
اینکه بعد این همه مدت یک حقیقت تلخ را با عمق وجود درک کنی و متوجه باشی ،
اینکه همه چیز جز تظاهر چیزی بیش نبوده، این یعنی سکوتی ناگهانی میان انبوهی از خنده .
میان صدای موسقی، جلوی خاطرات را بگیری جایی نروند، یک زخم را نخواهی فراموش کنی ،
یک چشم بهم زدن کافیست برای تغییر کردن چیز های اطرافمان ؛
کمتر از یک چشم بهم زدن تغییر میکند،
بعضی وقت ها دیگر دیرهست، برای پشیمانی کاش میشد، حال بد را هم مثل تماس ها رد کرد!
میدانیدکاش به وقتش متوجه بعضی چیز ها بشوند! به وقتش تلاشتان را میکردیدو نمیگذاشتید آسیب ببینند نمیگذاشتید بیخیال بشوند؛
همه چیز مثل باد می گذرد و حرف ها باقی میماند .هر کسی پی زندگی خودش میرودو درد ها فراموش میشوند ولی باعث اش فکر نکنم…
* دانش آموز کلاس نهم دبیرستان زکیه گنبد
** با تشکر از خانم عایشه گر که مطلب فوق را ارسال کرده اند.
www.ulkamiz.ir