فرهنگی

نوشته های نوقلمان / ۵

موضوع: از تو حرکت از خدا برکت

پایگاه خبری اولکامیز – روزی دو برادر در خانه دیوار به دیوار زندگی می کردند. برادر بزرگتر رضا و کوچکتر علی بود، رضا خیلی تنبل و بیخیال ولی علی پرتلاش و زرنگ بود.

علی و خانوادش پرتلاش بودند. علی هر روز صبح نمازش را می‌خواند و به کار می رفت و آخر شب به خانه برمی گشت خانواده اش خیلی شاد و صمیمی بود. وقتی که به خانه می آمد خستگی اش در می شد و شکر گذار خدا بودند.

رضا مردی تنبل و بیخیال بود صبح که بلند میشد نمازش را می خواند و باز می خوابید و دنبال کار نبود و از خدا طلب مال و منال می‌کرد خانواده آنها ساکت و بدون شوق بود.

یک روز در مهمانی بحث زندگی شد که رضا گفت: هر دو خداوند را می پرستیم و هر دو شکر گزارش هستیم چرا تو زندگی ات را به خوبی می گذرانی ولی من به زور. علی جواب داد: بله درست است ولی وقتی تو در خوابی من سرکار هستم و زحمت میکشم، منظورم این است که فقط شکر گذاری کافی نیست بلکه در کنار آن باید تلاش کنی تا خداوند برکت به زندگیت بدهد.

پس فقط شکر گذاری و خوابیدن کافی نیست باید زحمت کشید تا خداوند به زندگیت برکت دهد. منظور علی این بود«از تو حرکت از خدا برکت»

میثم یزدان پرست                                                                                        دانش آموز دهم تجربی                                                                            دبیرستان ابوحنیفه گنبدکاووس


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا