ادبیات

با مختومقلی / بخش دوم

هر كيم اوز سوديگني آلسا گره گدور

پایگاه خبری اولکامیز- قربان جان سحر خیز :

و گور اوغلی را سوار بر « قیرآط » در قلعه «چاندی بیل» یافت که همراه با سوارانش چگونه جولان می دهد.

اول مردینگ اوغلی دیر مرد دیر پدری         

«گوراوغلی» قرداشی، سرخوش دیر سری (۱۶)

با مختومقلی، آنگاه که در حلقه درویشان و خلوت صوفیان، از خویشتن خویش رها گشته است، باید از فریب شیطان، گمراهی حوای ام الانسان و خروج حضرت آدم نبی جان صفی الله از بهشت رضوان یاد کرد.

اوچماخ آرمانینده، آتامیز «آدام »            

«حوا » ناگه «شیطان» ، دوشان گون لر هی (۱۷)

لیکن چون ادریس (ع) با ملک الموت، پیمان اخوت بست و به ترفندی عالمانه در بهشت، ماندگار شد.

جنت ایچره دیــــــــــری گیرن                  

 « ادریس» کویناک تیکیپ گچـــــــــدی (۱۸)

چون یونس (ع) از توبه قوم غافل ماند و در ستمی که بر خویشتن روا داشت به کام ماهی، گرفتار آمد.

ال آیاغینی باغلاییب «یونس» نی دریا آتدیلار       

 نیچه وقت طاعت چکیب، هو دیدی بیر بالیق بیلان (۱۹)

و بسان غواص، خضر و الیاس (ع) از چاه ظلمات جرعه ای آب حیات نوشید و به زندگی جاوید دست یافت.

«الیاس» کمین عمــــــر چکــان سولارده         

  «غواص» کمین دومان دوشن داغلارده

گنج لی شهر «خضر» گزه ن چــول لــرده     

قادیــــــر بره ن دنیا مالی سیزینگدور (۲۰)

از ظلم دقیانوس، چون اصحاب کهف به همراه سگی وفادار به غارها پناه جست و در خوابی که بیش از سیصد سال طول کشید، در عصر حاکمی عادل ، بیدار گشت.

« دقیانوس» وقتینده یدی کمارسه          

 بیر ایت بیلان همراه بولیب قاچدیلار (۲۱)

در رکاب اسکندر ذوالقرنین به جنگ دیوها شتافت و در برابر هجوم آنان، سدی عظیم بنا نهاد.

قاف داغ که وه گینه گیرار «اسکندر»  

 دئو یولینه قوندوردیغی ترس چیقار (۲۲)

با ذکر خدا، چون لقمان حکیم، نبض بیماران گرفت و به مداوای آنان پرداخت.

خداغا راز آیتدی حضرت «لقمان »       

 دیله گیم دوش اتمه نامرده دنیا (۲۳)

و همچون حاتم، آستان به مهمان گشود، درماندگان را طعام داد و بذل و بخشش نمود.

اوزی «حاتم» بولیب ینه بای بولسا        

چار طرفدان میخمان گلشینی گورینگ (۲۴)

با مختومقلی، زبور را با صوت داود آهنگر (ع) شنید و در فردوس اعلاء، به عهد وفات او قیام کرد.

» داود» ینگ اورنیننده اوتوز یاشینده        

هر کیم اوز سودیگنی آلسا گره گدور (۲۵)

چون سلیمان (ع) با انگشتری ممهور به اسم اعظم، بر انس و جن، آب و باد، حکومت راند.

انس و جن غه، شاه لیق ادن« سلیمان »    

گیدی باری، هرگیز گمانی بولماز (۲۶)

هدهد نامه رسان را، سوی دیار یار به پرواز درآورد و بلقیس ملکه سبا را، به همسری اختیار نمود.

«هدهد» کمین فرنگدان، چین ماچین دیب بار دیغییم     

باغ ایچینده «بلقیس» ینگ ساچین آچیب گوردیگیم (۲۷)

و مردی چون آصف، شخصیتی با کفایت و عالم به دنیای سیاست را به وزارت برگزید.

اوچ یوز اون اوچ مرسل قالمدی بیری         

هانی «آصف» سلیمان ینگ وزیری (۲۸)

با مختومقلی زیباترین جمال جهان، یوسف (ع) را، با حیلت برادران به چاه انداخت.

« شمعون»، « روبیل» آدلی اون دور قرداشی      

یوسف نی بیر چاهه آتدی یرانـلار (۲۹)

و با دلو غلامان کاروان، از چاه بیرون کشید.

« بشیر» « بشر» آدلی ایکی غلامــــــــــــــا       

بیـــــزدن قوالارین، تارتدی یرانلار (۳۰)

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا