تورکمن صحرا

به مناسبت اولین سالگرد استاد ستارسوقی

پایگاه خبری اولکامیز – مراسم اولین سالگرد مرحوم ستار سوقی شاعر نامدار ترکمن امروز عصر در زادگاهش روستای صحنه سفلی از توابع آق قلا برگزار می شود. یحیی یاری فعال فرهنگی اجتماعی اهل گنبد به همین مناسبت مطلبی فرستاده است که در پی می آید:

زنده یاد استاد ستارسوقی، شاعری بود مردمی.  با مردم بود و با مردم زیست و در دل و اذهان جامعه نشست و جاگرفت. بطوریکه چندین قطعه از اشعارش توسط باغشی ها و سازندگان و آهنگ سازان و نوازنده گان به آیدئم و ترانه تبدیل گشت و صدای طنین اندازش در دل صحرا زنده هست و همچنان می پیچد و هم چو نور می درخشد و با درخش اش مجالس را نورانی می کند.

استاد علاوه بر اشعار ترکمنی، اشعاری به زبان فارسی نیز سروده اند. اینک مرور می‌کنیم چند قطعه از اشعار فارسی ایشان را.

(حرکت)

که این پایان راه نیست

چشمه ادامه دارد

تا سحرگاهان

تا آزادی نور

و این رود پاک در دل دشت

چه زیبا و آرام

عمر خویش را می پیماید

ما نیز

این چنین باشیم

تا دور از ناکسان

زندگی را احساس کنیم

و ببالیم

درد را

از یاد ببریم.

(روزان ابری)

از روزان ابری

نترسانید ما را

من چون چشمه ی خورشید بر آنها

خواهم تابید و

بهاران را خواهم آورد.

شبا هنگام

غرور سرد زمستان را تحمل خواهم کرد

و جوزای تنور تابستان را

تا شکوفه برآورم برای فردا.

از روزان زرد پائیزی

نترسانید ما را

من بر قله ی کوه ها خواهم رسید

و به «اوبه های» دور دست خواهم رفت

تا بر گرمای خورشید و ماه برافزایم

و چون شبنم سحر

در شاخه ی درختان جوانه زنم

و زندگی تکرار من خواهد شد.

(با تو)

در خلوتی دیگر با تو

به میخانه خواهم رفت

تا اوج شقایش ها

با تو خواهم بود

و با تمام وجودم تو را احساس خواهم کرد

در سکونی سرشار از شادی.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا