ادبیات

فروغ فراغی / ۱

پند و اندرز پادشاهان و سلاطین

پایگاه خبری اولکامیز – نورالدین سن سبلی؛ شاعر و نویسنده:

مختومقلی فراغی شاعر صحرا، شاعری مردمی است چون با رنج و اندوه مردم مغموم و با شادمانی مردم شاد می شود و لذا تا ابدیت هستی در جان و دل مردم لانه دارد.
عصاره ی شعر فراغی “عشق و رنج” است.

منشا “رنج و عشق” او  خاستگاه اجتماعی  آگاهی و اندیشه ی عرفانی اوست ؛ اندیشه ای که دوستدار معرفت، صمیمیت، صلح ، آرامش و زندگی مسالمت آمیز است و در این راه، کلامش راسخ و استوار است و هیچ باکی ندارد که حتی قدرتمندان و پادشاهان و سلاطین را نیز پند و اندرز نماید.

او تملق گوی قدرتمندان نیست زیرا به صورت مطلق  ، هوا وهوس های دنیوی را از وجود خویش پاک کرده  و ندای اناالحقش سر بر آسمان ها ساییده است.
فراغی در دیوان اشعارش به حکّام قدرتمند چنین می گوید:

ای اولکه سی آباد ملکینه مغرور
ملکینگ بقاسی یوق ناگه یاتیپ سن
ای اقبالی بیدار دولته مسرور
دولت بقا ایمس ناگه یاتیپ سن

یعنی:
ای که سرزمینت آباد است و مغرور ملک خویشی
ملک تو بقایی ندارد ، چرا درخوابی؟
ای که سعادتمند و مسرور دولت خویشی
دولت بقایی ندارد ، چرا در خوابی؟

و یا باز می گوید:

بلند داغلار بییگ لینگا بویسانما
گذرده سو بولان زرتک بولارسن
ترینگ دریا هیبتینگا قووانما
وقت یتوشسه قوراب یر تک بولورسن

یعنی:
ای کوه های سر به فلک کشیده به بلندی تان ننازید
که روزی همچون زر ، ذوب خواهید گشت
ای دریای عمیق به هیبت خویش مغرور مشو
که روزی چون بیابانی برهوت خواهی گشت…!!!

ادامه دارد

www.ulkamiz.r


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا