
پایگاه خبری اولکامیز – نورالدین سن سبلی؛ شاعر و نویسنده:
مختومقلی فراغی شاعر صحرا، شاعری مردمی است چون با رنج و اندوه مردم مغموم و با شادمانی مردم شاد می شود و لذا تا ابدیت هستی در جان و دل مردم لانه دارد.
عصاره ی شعر فراغی “عشق و رنج” است.
منشا “رنج و عشق” او خاستگاه اجتماعی آگاهی و اندیشه ی عرفانی اوست ؛ اندیشه ای که دوستدار معرفت، صمیمیت، صلح ، آرامش و زندگی مسالمت آمیز است و در این راه، کلامش راسخ و استوار است و هیچ باکی ندارد که حتی قدرتمندان و پادشاهان و سلاطین را نیز پند و اندرز نماید.
او تملق گوی قدرتمندان نیست زیرا به صورت مطلق ، هوا وهوس های دنیوی را از وجود خویش پاک کرده و ندای اناالحقش سر بر آسمان ها ساییده است.
فراغی در دیوان اشعارش به حکّام قدرتمند چنین می گوید:
ای اولکه سی آباد ملکینه مغرور
ملکینگ بقاسی یوق ناگه یاتیپ سن
ای اقبالی بیدار دولته مسرور
دولت بقا ایمس ناگه یاتیپ سن
یعنی:
ای که سرزمینت آباد است و مغرور ملک خویشی
ملک تو بقایی ندارد ، چرا درخوابی؟
ای که سعادتمند و مسرور دولت خویشی
دولت بقایی ندارد ، چرا در خوابی؟
و یا باز می گوید:
بلند داغلار بییگ لینگا بویسانما
گذرده سو بولان زرتک بولارسن
ترینگ دریا هیبتینگا قووانما
وقت یتوشسه قوراب یر تک بولورسن
یعنی:
ای کوه های سر به فلک کشیده به بلندی تان ننازید
که روزی همچون زر ، ذوب خواهید گشت
ای دریای عمیق به هیبت خویش مغرور مشو
که روزی چون بیابانی برهوت خواهی گشت…!!!
ادامه دارد
www.ulkamiz.r