مقاله

نگاهی انتقادی به سیمای قوم ترکمن در رمان آتش بدون دود / قسمت ۷ ( پایانی )

آداب و رسوم مربوط به اوبه

پایگاه خبری اولکامیز – کمال الدین اراز گلدی فرهنگی محقق و فعال گنبدی در مقاله ای تفصیلی به بررسی رمان معروف آتش بدون دود اثر جاودانه نادر ابراهیمی پرداخته است که بخش آخر ( هفتم ) آن را هم می خوانید با ما همراه باشبد :

آداب و رسوم مربوط به اوبه

«اوبه» یا «اوبا»، که شکل بزرگ‏تر «یورت» است و در رده ‏ی بالاتر به «ایل» تبدیل می‏شود، شامل گروهی از خانوارها است که در یک منطقه‏ ی معیّن تجمّع کرده و در حقوق عمومی ویژه ‏ای سهیم ‏اند.

قبل از استقرار کنترل قوای حکومتی، اوبا دارای ساخت اجرایی دقیقی نبود، اگر چه هر اوبایی یک کدخدا داشت که به عنوان سخنگوی گروه در مقابل بیگانگان عمل می‏کرد. کدخدا دارای هیچ‏گونه اقتداری نبود؛ او به وسیله‏ ی مردان اوبا انتخاب شده و اختیار او در حدّ عمل بر اساس توافق جمعی آن‏ها بود.

کدخدایی در اوبا ارثی نبوده و متصدّی آن را بر حسب توافق جمعی می‏توانستند کنار بگذارند، درست به مانند همان فرایندی که در مقامش منصوب شده بود. همچنین برای ترک اوبا و پیوستن به اوبای دیگر، به طور نظری، درخواست اجازه از تمامی سرپرستان خانوارهای هر دو اوبا لازم است.

اگر یک یا دو خانوار می‏خواهند به یک اوبای جدید بروند، مشورت به عنوان یک قاعده صورت می‏گیرد. از طرف دیگر، در جابه ‏جایی تعداد بیشتری از خانوارها از یک اوبا به یک اوبای دیگر، کار کل اوبا در نظر گرفته می‏شد و درخواست اجازه از تمامی ساکنین در هر کدام از اوباها لازم بود.

بایستی توجّه داشت که اندازه‏ ی یک اوبا، تا اندازه ‏ای توانایی دفاع از محدوده‏ ی خود در مواقع ضروری را تعیین می‏کند. بنابراین جدا شدن تعداد زیادی از خانوارها اثر تعیین ‏کننده‏ های بر روی آن‏هایی که باقی می ‏مانند خواهد داشت (آیرونز، ۱۳۸۶: ۱۱۶-۱۱۷).

ابراهیمی تقریباً تمامی آداب و رسوم مربوط به اوبه را به نحوی در کتابش منعکس کرده است: انتخاب آق‏ اویلر توسّط مردم: «قبناق گفت: آخر گالان، هر اوبه یک آق ‏اویلر بیشتر ندارد و نباید داشته باشد. آن یک نفر را هم مردم انتخاب می‏کنند و به چادر سفید می‏برند.»(ابراهیمی، ۱۳۸۶: ۱۱۴)،

چادر سفید مخصوص آق‏اویلر: «اُی به معنای چادر است و آلاچیق. آق ‏اویلر یعنی صاحب چادر سفید. در گذشته در هر اوبه یا آبادی که مجموعه‏ای از چندین چادر بوده، سقف همه ‏ی چادرها را با نمد سیاه می‏پوشاندند (قره اُی=سیاه چادر) به جز یکی که نمد آن سفید بوده.

این چادر به آق‏اویلر یا کدخدا و کلانتر اوبه تعلّق داشته است.»(همان: ۱/۱۵) و آداب و رسوم انتخاب آق‏ اویلر (کدخدا) که در مراسم انتخاب گالان ‏اوجا به عنوان آق‏ اویلری اینچه‏ برون آمده است: «همه‏ ی اهالی بزرگسال اینچه ‏برون گرد آمده بودند و خاموش ایستاده بودند و پیشاپیش ایشان، عرازدردی بود با سینیِ نقره‏ ی منقوش بزرگ، و در آن سینی کاسه ‏ای اسفند، کاسه ‏ای سنجد، کاسه‏ ای گندم، کاسه ‏ای نمک و تکّه‏ای استخوان -و استخوان و نمک به نشانه ‏ی آن که چشم زخمی نرسد صاحب نمک و استخوان را- و یک جلد کلام ‏الله کهنه ‏ی خطّی و یک خنجر مرصّع گرانبها و همه‏ ی این‏ها، پیشکشیِ اهالی اوبه بود به کدخدای تازه، بنا به رسمی قدیمی.»(همان: ۱/۲۰۴-۲۰۳).

همچنین قوانین ترک اوبه؛ آن‏جا که در جلد اوّل کتاب، گالان اوجا پس از انتخاب قارنوا پسر چاتما به آق‏اویلریِ ایری ‏بوغوز به همراه یارانش و یاشولی ‏حسن به اینچه‏ برون می‏رود و البتّه همراه با سنّت ‏شکنی و بدون کسب اجازه از سایر اهالی اوبه.

نتیجه‏ گیری

نادر ابراهیمی در خلال رفتارها و گفتارهای شخصیّت‎ های رُمان «آتش، بدونِ دود» به برخی از آداب و رسوم و عادات و عقاید قوم ترکمن پرداخته است. تکیه ‏گاه اصلی ابراهیمی در ارائه‏ ی فرهنگ قوم ترکمن در این رمان بیش‏تر شامل تاریخ و سابقه ‏ی قوم ترکمن، جغرافیای محلّ حوادث، نام‏ها و عناوین، قوانین اوبه و رسوم آق ‏اویلری، ضرب‏المثل ‎ها، باورها و اعتقادات و سنن مربوط به ازدواج و برخی دیگر از آداب اجتماعی بوده است.

او به عنوان یک نویسنده ‏ی حرفه‏ای سعی کرده تا جانب امانت‏داری را در ارائه‏ ی تصویری صحیح از پیشینه، زندگی و فرهنگ قوم ترکمن در ترکمن‏صحرا رعایت کند امّا در بعضی جاها دچار اشتباه بوده و به تحریف برخی واقعیّات نیز پرداخته است که شاید به علّت کمبود منابع و یا تأکید بر جنبه‏ی داستانی و غیر واقعی این رُمان و برخی دلایل فکری و اعتقادی وی باشد.

هر چند خودش آن را «تاریخ سیاسی قوم ترکمن» می‏نامد، لکن فقط در چهار جلد پایانی به فعّالیّت‏های سیاسی شخصیّت‏های اصلی رُمان می‏پردازد و فضا برای ارائه‏ ی فرهنگ قومی ترکمن محدود می‏شود.

به همین علّت بازتاب فرهنگ قوم ترکمن در سه جلد اوّل نسبت به چهار جلد بعدی بیشتر است. با این وجود می‏توان نتیجه گرفت که ابراهیمی بیش‏تر شیفته ‏ی صحرا و زیبایی‏های آن بوده تا آداب و رسوم و عقاید این قوم و بیش‏تر در داستان‏پردازی موفّق بوده تا ارائه‏ ی تصویری واضح و شفّاف از قوم ترکمن. با توجّه به مواردی که در این مقاله به آن‏ها اشاره رفت بدین نتیجه می‏رسیم که تمامیّت کار ابراهیمی بی‏ اساس و بدون تحقیق نبوده و تنها در مواردی همچون ارائه‏ ی ضرب‏المثل و لالایی، نام‏های آذری اشخاص داستان و تغییر دادن مکان سکونت طوایف ترکمن راه خطا رفته است و چون همین موارد، خطاهای کوچکی نیز به حساب نمی ‏آیند این ایراد بر او وارد است که آن طور که باید و شاید نتوانسته در رمانش تصویری دقیق و صحیح از قوم ترکمن ارائه دهد.

بنابراین ایرادی که برخی پژوهشگران و منتقدان ادبیات داستانی از جمله محمّدعلی سپانلو، حسن میرعابدینی و رضا صادقی شهپر بر رُمان او وارد نموده ‏اند که قصّه‏ ی «آتش بدونِ دود» در حدّ افسانه باقی می‏ماند و هیچ سندی از زندگی ترکمن‏ها به دست نمی‏دهد، چندان هم بی ‏دلیل نیست، امّا این گونه هم نیست که هیچ اطّلاعات بجایی از قوم ترکمن ارائه ندهد و سرتاسر پُر باشد از اشتباهات فاحش. آدمی‏زاد جایزالخطاست حتّی اگر نادر ابراهیمی باشد! و وظیفه ‏ی منتقدین و کارشناسان است که این خطاها را یادآور شوند.

منابع فارسی:

  1. آرین‏پور، آ. ح.، (۱۳۸۱)، جامعه ‏شناسی هنر، چاپ ششم، تهران: خوارزمی.
  2. آیرونز، ویلیام جی.، (۱۳۸۶)، ترکمن‏های یموت: مطالعه ‏ی سازمان اجتماعی یک جمعیّت ترک‏ زبان در آسیای مرکزی، ترجمه ‏ی محمّدامین کنعانی، تهران: نشر افکار و پژوهشکده ‏ی مردم‏ شناسی.
  3. ابراهیمی، نادر، (۱۳۸۶)، آتش، بدونِ دود، دوره ‏ی هفت جلدی، چاپ ششم، تهران: روزبهان.
  4. ابن‏فضلان، احمد، (۱۳۵۵)، سفرنامه ‏ی ابن ‏فضلان، ترجمه ‏ی ابوالفضل طباطبایی، چاپ دوم، تهران: شرق.
  5. اعظمی ‏راد، گنبددردی، (۱۳۸۲)، نگاهی به فرهنگ مادّی و معنوی ترکمن‏ها، مشهد: دانشگاه فردوسی.
  6. بدخشان، قربان صحت، (۱۳۶۹)، نام‏های ترکمنی (ترکمن آدلاری): با مقدّمه ‏ای کوتاه درباره ‏ی ریشه‏ های تاریخی و شیوه ‏ی نام‏گذاری و فرهنگ نام‏ها، گنبدکاووس: یاختی.
  7. بنیگسن، الکساندر؛ ویمبوش، س. اندرس، (۱۳۷۸)، صوفیان و کمیسرها: تصوّف در اتّحاد شوروی، ترجمه ‏ی افسانه منفرد و محسن جعفری ‏مذهب، تهران: دفتر پژوهش ‏های فرهنگی.
  8. صادقی شهپر، رضا، (۱۳۹۲)، «بازتاب آیین‏ها و افسانه ‏های ترکمنی در داستان‏های اقلیمی نادر ابراهیمی»، کتاب ماه ادبیّات، شماره‏ی ۷۳(پیاپی ۱۸۷)، اردیبهشت ۱۳۹۲، صص ۴۸-۴۳.
  9. قاضی، حاج مراددُردی، (۱۳۸۴)، آتالار نَقلی (ضرب‏المثل ‏های ترکمنی)، مشهد: گل‏نشر.
  10. قُدس، یعقوب، (۱۳۵۹)، آتالار سوزو (گفتار نیاکان): امثال و حکم و اصطلاحات در زبان آذربایجانی، جلد اوّل، چاپ اوّل، تهران: نوید.
  11. گل‏ محمّدی، نظرمحمّد، (۱۳۸۵)، باورهای ژرف: باورهای ملل و اقوام کناره‏ های شرقی و غربی بحر خزر، گرگان: مختومقلی فراغی.

منابع لاتین:

  1. Kilic, Mehmet, (1996), Turkmen Atasozleri, Turkce Aciklamali, Soz Basi Murat Tacmurat, Turkey: Bursa.

Abstract
        “Nader Ebrahimi”, one of the most prolific fiction writers of the last hundred years is because of long novels and seven volumes of “fire without smoke” award chosen by the author of twenty years after the Revolution has received. Ebrahimi In this novel, the history of own admission Turkmen People, is to introduce the real and genuine Turkmen people, tries. Therefore, and in his work History of the Turkmen tribes and their customs and traditions prevalent in the present Stories and events in accordance with the customs and traditions brought forward. Also keep observing the speech and behavior of the characters in the story with the folklore of the local community on the events that match namely the Turkmen-Sahra. But that’s, the topic of discussion. In this article, we look to criticism, by way of illustration and reflect and review and analysis the image of the Turkmen people, in novel by “Nader Ebrahimi”.

Keywords: Fire without Smoke (Atash, Bedoone Dood), Nader Ebrahimi, Turkmen People, Criticism.

www.ulkami.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا