فوران غیظ فروخورده

پایگاه خبری اولکامیز – دکتر ناصرقلی سارلی*:
ماجرایی که شب گذشته در گفتوگوی فرهنگی دکتر مسعود پزشکیان، نامزد ریاستجمهوری، در پخش زنده رخ داد بازتاب گستردهای در افکار عمومی، رسانهها و شبکههای اجتماعی داشته است.
هرچند داوری درباره موقعیتی که دکتر فاضلی در آن قرار گرفت و واکنشی که به رفتار ناپسند و خلاف آداب کارشناس مدعی گفتوگو نشان داد دشوار است، ترجیح میدادم او با همان متانت و زبان بدن (لبخند معنادار دنداننما با گردن افراخته) که دکتر ظریف در گفتوگوی سیاسی از خود نشان داده بود به انتظار وقت مناسب مینشست و سپس با زبانآوری و رسایی و کوبندگی ظریف که ازقضا دکتر فاضلی از آن بهرهها دارد مدعی را بر جای خود مینشاند و میلیونها بیننده را با خود همراه میساخت.
چنین انتظاری هرگز نافی حق طبیعی و قانونی دکتر فاضلی دربرابر سخن ناراست مدعی نیست. غیظ غریزی و رفتار احساسی او پاسخی طبیعی بود به کسی که تربیونی ملی را ابزار کرد تا راهی برای تحقیر مشاور دکتر پزشکیان و تخطئه گروه مشاوران نخبه و دانشمند او بیابد. کمترین دستاورد رفتار دکتر فاضلی آن بود که تیر را بهسوی پرتابگر برگرداند و در دل انبوه مخاطبانی که خود را مظلوم رفتار و مدیریت مدعی و امثال او میبینند راهی گشود.
وقتی استادی نخبه و محبوب چون دکتر فاضلی که اغلب آشنایانش او را به صبوری و متانت میشناسند دربرابر ظلم مزمنی که بر او میرود بالاخره از کوره در میرود، مسئولان امر باید نگران فوران غیظهای فروخورده انبوهی از مردمان این سرزمین باشند.
بسیاری از مخاطبان با دکتر فاضلی همذاتپنداری و همدلی کردهاند زیرا خود را قربانی رفتارها و شیوههای مدیریتی کسانی چون مدعی دیدهاند. متأسفانه برخی از این شیوهها باعث خشم و صدمه دیدن گروه کثیری از مردم شده است. بهعنوان نمونهای نسبتاً تازه و بسیار تأسفبار میتوان به ماجرای صدور کارت ورود به جلسه امتحانات نهایی دانشآموزان سالهای دهم، یازدهم و دوازدهم اشاره کرد که باعث شد چند میلیون دانشآموز و اعضای خانواده آنان چند روز نگران و درگیر گرفتن کارت از سامانهای بودند که توان پاسخگویی به این تعداد مراجعهکننده را نداشت.
نگارنده خود پس از دو شبانهروز تلاش ناموفق در این کار در منزل، در مراجعه به کافینت تعداد زیادی از پدران و مادران نگران و خشمگین را به چشم دیده است. اگر برای رفع عوامل و شرایط موجد این خشمهای فروخورده و نگرانیهای مزمن به زودی زود تدبیری نشود بروز فورانهای فردی و جمعی اجتنابناپذیر خواهد بود.
آنچه در ماجرای شب گذشته مایه نگرانی و تأسف بیشتر شد، ندادن امکان و قائل نشدن حق دفاع به کسی است که درمقابل چشمان میلیونها بیننده با ادعایی که مخدوشکننده چهره و شخصیت علمی اوست مواجه شده است. میتوان پرسید وقتی در مجمعی چنان که جای دانایان و اهل حل و عقد است این حق طبیعی از مشاور نامزد ریاستجمهوری دریغ میشود، معتقدان و عاملان چنین شیوههای مدیریتی در برخورد با آحاد مردم عادی و در اتاقهای دربسته چهها میکنند؟
اگر به زنجیره علل ماجرای شب گذشته نگاهی بیفکنیم به یک مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی میرسیم که در آن، آییننامه و اختیارات هیئت اجرایی جذب دانشگاهها تغییر قابل توجهی کرده است. این آییننامه در ماه مهر ۱۴۰۰، دو ماه پس از استقرار دولت شهید رئیسی با امضای آن مرحوم بهعنوان رئیس شورای انقلاب فرهنگی ابلاغ شده است (۱۱۰۴۵/۱۴۰۰/دش به تاریخ ۱۴۰۰/۷/۲۸).
بر این اساس، هیئت اجرایی دانشگاهها باید به خدمت آن دسته از اعضای هیئت علمی که تقاضای تبدیل وضعیت آنان رد شده است پایان دهند. در آییننامه قبلی در چنین حالتی، عضو هیئت علمی میتوانست به خدمت خود ادامه دهد و امکان آن را داشت در سه مرحله (وزارت علوم یا بهداشت، شورای عالی جذب و شورای عالی انقلاب فرهنگی) به تصمیم هیئت جذب دانشگاه اعتراض کند. بنابراین برخلاف نظر مدعی، او تخلفی نکرده و اخراج نشده بود بلکه بهدلیل رد درخواست تبدیل وضعیت، به خدمت او خاتمه داده شده بود و امکان اعتراض به مراجع سهگانه پیش از خاتمه خدمت از او سلب شده بود.
مسبب اصلی ماجرای شب گذشته، کارشناس مدعی بود وگرنه دکتر فاضلی قریب سه سال باوجود عدم رسیدگی به اعتراض و شکایتش در نخستین مرجع ( وزارت علوم) سکوت کرده بود.
الواحد بالواحد و البادی اظلم: یکی درمقابل یکی، و شروعکننده ظالمتر است.
لینک دسترسی به آییننامه یادشده:
https://rc.majlis.ir/en/law/show/1677620
پ ن: غیظ = شدت غضب
*استاد دانشگاه و عضو شورای اقوام، مذاهب و ادیان ستاد مرکزی دکتر پزشکیان
www.ulkamiz.ir