فرهنگی

رفتارهای معلمان با دانش آموزان و ذکر یک خاطره

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی ، فرهنگی بازنشسته: فرهنگیان بعنوان قشر الگو و راهنما برای دانش اموزان از جایگاه والائی برخوردارند. تمام حرکات و اعمال معلمان را دانش آموزان زیر نظر دارند، از جمله نوع رفتار معلمان با دانش آموزان که نقش مهمی در شکل گیری شخصیت دانش اموزان دارد.

معلمان در برخورد با دانش آموزان چند گروه هستند:

یک گروه از معلمان جهت کنترل دانش اموزان برخوردشان همانند نظامیان خشن و خشک است و چندان با دانش اموزان رابطه صمیمی و عاطفی ندارند.

گروه دیگر برعکس کاملا همچون والدین دانش اموزان رابطه صمیمی و خیلی عاطفی دارند.

گروه سوم ناتوان در کنترل دانش اموزان بطوری که صدای اعتراض مدیران را در می آورند و انواع گروه های دیگر.

بنده در تائید افکار و نظرات همکارم آقای دالوندی در طول ۳۲ سال خدمتم ، خاطرات زیادی در رابطه با دانش آموزانم دارم. خاطراتی از نوع رفتار گروه دوم فرهنگیان که دانش اموزان را همچون فرزندان خود می دانند و در تمام امور با آنها همراه هستند. در بازیها، اردوها، مراسمات و…. که دراینجا یک خاطره که برایم جالب و تعجب آور بود ذکر می نمایم:

درحدود ۱۰سال پیش در یکی ازمدارس شهرمان گنبد قرار شد مدیر مدرسه دانش اموزان را به اردو ببرد. یک روزی مدیر مدرسه مثل همیشه نظرات دانش اموزان را می پرسد که از میان حدودا ۱۲ دبیر کدام دبیران را دوست دارید در اردو با شما هاباشند؟ فقط ۴ دبیر را در برگه بنویسید؟

دانش اموزان هم با شوق و علاقه هریک در برگه ای اسم ۴ دبیر را می نویسند. پس از جمع اوری برگه ها مدیر مدرسه پیش من آمد و گفت حاجی چرا اسم شما همیشه است؟

من گفتم نمی دانم از معاون مدرسه که همیشه بجای شما در اردوهاست بپرسید . خلاصه من و ۳ همکار دیگرم به همراه معاون آموزشی و معاون پرورشی و خدمتگزار مدرسه در وسط هفته با منتخب دانش آموزان شایسته تشویق از جمله با اخلاق ها، زرنگ ها، همکاری کنندگان در امور مدرسه و .. که حدودا ۶۰ نفر بودند با دو تا اتوبوس بطرف اردوگاهی در جاده النگ رامیان حرکت کردیم .

در هر اتوبوس دو تا دبیر جهت کنترل دانش اموزان قرار گرفتند و بقیه دبیران به همراه معاونین با ماشین شخصی به اردو رفتیم. پس از حدودا ۴۵ دقیقه به اردوگاه رسیدیم. هوا بهاری و واقعا عالی جنگل و اردوگاه بسیار قشنگ و زیبا وسایل را از اتوبوس پیاده کرده و دانش اموزان را گروه بندی کردیم و برای هر گروه مسئول معین کردیم وهر گروه دریک بخش اردوگاه وسایل خود را گذاشتند و موکت های مدرسه و موکت های شخصی دانش اموزان را هم پهن کردیم. اما جای مسئولین مدرسه جدا از بقیه.

من پس از حدود ۲۰ دقیقه با زدن سوت دانش اموزان علاقه مند را صدا زدم و گفتم بیائیم فوتبال بازی کنیم. همانطوری که میدانید حداقل درمیان ۸۰ درصد دانش اموزان در مقطع متوسطه فوتبال طرفدار دارد. من به همراه همکار دیگرم ۶ تیم ورزشی با کاپیتان خاص هر گروه درست کردیم و پس از قرعه کشی بازیها را شروع کردیم چون من و همکارم همیشه در دو تیم مسابقه دهنده بودیم خسته می شدیم ولی باترفتد دروازه بان بودن استراحت می کردیم .

در بین این مسابقات همکاران دیگر ما که فقط و فقط در کنار سفره ها نشسته بودند ما دو تا همکار را صدا می زدند که حاج آقا،  آقا تقی همکاری که با ما بازی می کرد بس است دیگه بیا ناهار و میوه و چای بخورید ولی ما می گفتیم باشه. شما بخورید و غرق بازی با دانش اموزان بودیم. درنهایت بازی فینال را برگزار کردیم و درپایان مسابقه با نوشتن اسامی تیم قهرمان و نایب قهرمان بطرف چادر و موکت های فرش شده رفتیم .

پس از چند دقیقه همکاران ما دو تا همکار را چپ چپ نگاه می کردند. گفتم چه شده ؟ همکاران چیزی نگفتند. چند لحظه بعد معاون پرورشی گفت حاج اقا و آقا تقی .

گفتیم بله. گفت ما اینجا نشسته بودیم و از بازی کردن شماها و علاقه زیاد شماها به دانش اموزان حرف های زدیم. مثلا ما فکر کردیم شماها شاید فرزندی در خانواده تان ندارید و بدین خاطر خیلی به دانش اموزان محبت می کنید و دوستشان دارید.

و گفتند بخدا ما که زیاد دوست نداریم مثل شما دو تا اینقدر پیش دانش اموزان باشیم. بعد معاون اموزشی به من گفت حاجی شما فرزندی دارید .گفتم بله .گفت یک فرزند؟گفتم نه الحمداالله ۴ فرزند دارم . همکار دیگرم گفت من هم ۳ تا فرزند دارم ..

همکاران به همدیگر نگاه کردند. بعدگفتند .واقعا شما دو تا چقدر صبر و تحمل دارید که هم اینجا و هم مدرسه و هم در خانواده تان با بچه همبازی و همرا ه هستید؟ گفتند ما که اصلا مثل شما دو تا حوصله این کارها را نداریم.

من گفتم چرا نباید این چنین نباشیم؟ واسه من که بودن با بچه ها خیلی دلچسب و جذاب است چون اینها گل های بهشتی هستند و پر از عاطفه و محبت.

خلاصه همانطوری که در اول مطالبم گفتم من همیشه در کلاس .حیاط مدرسه و…..در کنار دانش آموزان بوده ام و اکثر مواقع طبق خواسته های دانش اموزان کارهایم را پیش می برم و کاری نمی کردم که دانش اموزان در برابر من قرار گیرند. بلکه همراه و همگام دانش اموزان هستم و اصلا هم برایم خسته کننده نیست .

شاهد این ادعایم مدیر مدرسه روستای آوادان تپه آقای هیوه چی بود که روزی از من پرسید که شما در کلاس چکار می کنید که تا اخرین دقیقه کلاس سرگرم صحبت و گفتگو و تدریس و…هستید؟ من که دبیر ادبیات بودم حرف هایم درکلاس فوقش ۳۰ دقیقه تمام می شد.

گفتم من واسه هر لحظه کلاس برنامه دارم . مثلا ده دقیقه اول هر کلاس تدریس و اموزش قران و دراخر کلاس اگر وقت اضافه بیاد هم داستان و حدیث و روایات از بزرگان دین و…. میگویم که واقعا دانش اموزان درکنار دروس از انها استقبال می نمایند.

اصل کلام من اینکه بودن در کنار دانش اموزان علاوه بر اینکه برای خود دبیران و….جذاب وخوشحال کننده است برای دانش اموزان هم بسیار بسیار مایه نشاط و شادابی می باشد. مخصوصا درجامعه اشفته امروزی که والدین بخاطر مشغله کاری زیاد و خستگی ناشی از آن حوصله سر و کله زدن زیاد با فرزندان خودشان را ندارند و چه بهتر که فرهنگیان عزیز این وضعیت خانواده ها را درنظر بگیرند و با دانش اموزان همراه و همگام باشند.

نکته مهم دیگر در دوران تدریس من اینکه من درپایان هر نوبت امتحانی از دانش اموزان می خواستم بدون نوشتن اسم هایشان .نظرات خودشان را در رابطه با تدریس ، اخلاق ، رفتار و…. من بنویسند. من در پایان نظرخواهی تک تک این برگه ها را در خانه می خواندم و چون رشته تخصصی من پژوهشگری است این نظرات را دقیق بررسی و تجزیه وتحلیل می کردم و در سال های بعد نقاط ضعف ام را برطرف و نقاط قوتم را افزایش می دادم .

والحمداالله ۳۲ سال خدمتم را بخوبی و خوشی و بدون هیچ مشکلی درمدارس تمام کردم و هنگامی که به ان دوران فکر می کنم ذره ای احساس شرمندگی و احساس گناه نمی کنم. چون در نظر خودم به نحو احسن وظایف خودم را انجام داده ام که الحمداالله در چندین مرحله از سوی مسئولین مدارس، مسئولین ادارات شهرهای محل خدمتم مراوتپه، مینودشت ، گالیکش، گنبد
کاووس و مسئولین استان تشویق و تقدیرنامه دریافت کرده ام که ازاین بابت خداوند رحمان را شاکر و سپاسگزار هستم و خواهم بود.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا