ادبیات

ترجمه پاره ای از اشعار دولت محمد آزادی

پایگاه خبری اولکامیز –  حبیب اله نیازی ساعی*: شعر پنجم از بخش ” وعظ آزاد ” از کتاب مجموعه ی آثار (سایلانان اثرلر) عارف و شاعر فرزانه ” دولت محمد آزادی” که در آن به مقوله عدالت پرداخته است و بر اساس آیات قرآن حکیم می فرماید : ” خداوند در آیاتش امر فرمود، عدل نمایید، هر که را که عدل نمود، حق دوست دارد او را. هر کسی که بر خلق حاکم گردد، باید که شب و روز با عدل حکم نماید. کسانی که بر جهان حاکم می شوند بایستی که عادل باشند، و روی زمین را با عدل مزیّن نمایند “.

باب اوّل

در باب اوّل وصف پادشاهان را اگر ربّ غنی یاری دهد، وصف خواهم نمود:
سرور عالم محمّد مصطفی بر جان خود جفای بسیار کشید. عادل بود و خود، عدل را دوست می داشت، سر صحبتش برای همگان عدالت بود. از حق تعالی رحمت عدالت بود او، فتح بابِ دلت و هم نصرت بود او. بعد از آن رسول چند یار دگر، بر عدل شدند در عالم برقرار. خداوند در آیاتش امر فرمود ، عدل نمایید، هر که را که عدل نمود، حق دوست دارد او را. هر کسی که بر خلق حاکم گردد، باید که شب و روز با عدل حکم نماید. کسانی که بر جهان حاکم می شوند بایستی که عادل باشند، و روی زمین را با عدل مزیّن نمایند.

پیغمبر خدا حاکمی عادل بود، آنها را بعنوان جانشین پسندیده بود. هر که پادشاه شد اگر عدل داشت، مانند سایۀ خدا روی زمین می باشد. از عدل او اگر همۀ خلایق شاد شوند، در درگاهش مظلوم مراد خود را بیابد، او را بنده دان که خداوند دوستش خواهد داشت. و از خواص رسول امّت خواهد شد. مهر او مهر حق تعالی خواهد بود، قهر او قهر حق تعالی خواهد بود. حکم او را غیر حکم خدا نپندار، اگر باور نداری بیا و آیت را ببین(بخوان). چون عادل به جایی قدم نهاد، خداوند بر خلق عالم رحمت نماید. پادشاه پاسدارندۀ منزل دین است، به همین سبب خداوند فرمودکه امر او را اطاعت نمایند. اهل دینی که آنها سلطان ندارند مانند تصویری هستند که درونش جان ندارند.
قوله تعالی: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ (آیه ۵۹ سورۀ نساء).

زینت روی زمین است پادشاه، نصرت خلق و دولت است پادشاه. اگر سرزمینی پادشاه نداشته باشد، در آن خیر و احسان نخواهد بود. پیشۀ خلق ظلم و جبر خواهد بود، و از آخرت اندشه ای نخواهد بود. آنگونه که درنده و پرنده بر هم جبر روا می دارند، خلق هم با یکدیگر در ستیز و جنگ خواهند بود. همۀ عوام بدون اینکه بدانند حق و ناحق چیست، بر یکدیگر با امر حرام قصد خواهند نمود. اگر پادشاه آنها را تنبیه نماید، اگر آنها در بارگاه شاه عذر خواه شوند، از آن خلایق گناه برداشته می شود و آنها بر یکدیگر شفقت خواهند نمود. بعد از آن بر راه شریعت خواهند بود. مساکین و فقرا آسوده خواهند بود. به امر خداوند اینان حلال می گردند، شاه قبول نموده و باید دید که چه کسی را نایب قرار می دهد. در اینحال عاملین خیر مقبول خواهند شدف حکم این نایبان معمول خواهد شد. بر پادشاه اهل شرع حکم خواهند نمود، بر سایر مردم پادشاه آنها را ابلاغ خواهند نمود.

پادشاه پادشاهان شرع خواهد بود، اصل شرع بوده و پادشاه فرع می باشد. از اینرو راه دین روان خواهد شد، و هیچ ظالم و دزدی نخواهد توانست که سرش را بلند نماید. بدون پادشاه هیچ خلقی دوام نخواهد آورد، هر که تابع نباشد از مفسدین خواهد بود. راه تاجران در امان (امنیت) نخواهد بود، اگر پادشاه هر آن تنبیه (ظالمان و دزدان) ننماید. اگر شاه راهزنان و دزدان را از بین نبر و هر ماه و سال نپاید، مساکین و فقرا روز خوشی نخواهند داشت، در هر منزلی خورد و کلان با هم نخواهند زیست. یعنی بال ظالن را باید بِبُرَد و تن را نیز به جفاها خوار گردانید. اگر بال او سالم و تنش فربه باشد، هیچ بندۀ مسلمانی را راحت و آسوده نخواهد گذاشت.

پادشاه است طبیب دین پادشاه، هم او باشد بر مسکین و فقیران پناه. پس درد خلایق ظالم زورگو باشد، بر این درد پادشاه درمان باشد. اگر درمان این درد را گویم ترا، اگر امیر هستی زهر قاتل ده مرا. عاجز و مظلوم همه آسوده باشند، در اندیشۀ آخرت در غم نباش. پادشاهانی که از حق واهمه دارند، نگرانی نخواهند دشت اگر از حق واهمه داشته باشند. ایلات مؤمنیکه سلطانی ندارند، به حساب آر که همانند گوسفندان بی چوپان هستند. اگر چوپان نباشد بدان که کار ظالمان درنده چگونه خواهد بود؟ یا این مظلومان را مانند کشتزاری بپندار، آن کسانی را که امر خداوند را بجان دریافته اند. حاکمان را بر آنها نگهبان بپندار، و آن ظالمان را مفسد بپندار. کشتزاری که نگهبانش مواظبت نکند، یا با خبر بوده و آگاه نسازد، آن کشتزار در یک ساعت ویران می شود. آیا کسی که نگهبان است آسوده خاطری خواهد داشت؟

ای غرض راه درّندگان را بِبُر، این گوسفندان را از شرشان حفظ کن. غافل نباش و دایم خبر گیر، زیرا که دوری را بلاها واجب است. هم بایستی که بر شریعت گردن نهاد، و هم بایستی در بین خلق امر حق را جاری ساخت. امیر باید با اهل شرع مشورت نماید، وکیل و وزیر هم مصلحت دهند. درویش و علما را دوست پندارد، همانطور ظالمان بد اندیش را دشمن بداند. مظلوم را از دست ظالم برهاند، هم حال رعیت را دائم رصد کند. همۀ دشمنان را یکایک براه راست بیاورد، و امر به معروف و نهی از منکر نماید.

پادشاه که نیّتش را راست نماید،هر چه بخواهد از حق درخواست نماید. اگر اندیشۀ خیر کند، خدا بر او نظر نماید، باران بر زمین باریده و سبزه ها می روید. ایل براه راست آمده و چشمه ها روان خواهد شد، خُلق وسعت یافته و جهان نظام خواهد یافت. دزد ظالم و راهزن بخود خواهد آمد، از آنرو که شاه با عدل تنبیهش نماید. عالم و مسکین و فقیر پناه خواهند یافت، عالیجاه نظر نموده و دعا خواهند نمود. این دعا در مورد عادل مقبول خواهد افتاد، هر بلایی که از حق بیاید رد خواهد نمود. خداوند خود از بلایش حفظ خواهد نمود، زیرا که در بین خلق هر صحبت او اثر خواهد نمود.

*کارشناس ارشد کامپیوتر(نرم افزار)

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا