فرهنگی

سه دیدگاه متفاوت در باره حاشیه های یک مراسم

پایگاه خبری اولکامیز – عبداللطیف ایزدی : مراسم بیستمین فعالیت جمعیت مختومقلی کلاله مثل خیلی از همایش ها حاشیه خای خاص خود  را داشت که قابل تامل و تعمق بود. دیدگاه سه تن از فعالین ترکمن را در این باره می خوانید:

 اندر حکایت ملتی که متمدن نیستیم و لذت بی تمدنی را هم از دست می دهیم

علی بشارتی فعال اجتماعی سیمین شهری نوشت: 

حال بهتری خواهیم داشت اگر وقتی را که برای توسعه فرهنگ اختصاص یافته را صرف جنگیدن نکنیم. چون جنگیدن از ارکان مدنیت نمی باشد

پاسخ به این پرسش که اغاز تمدن صحرا از غرب به شرق بوده و یا شرق به غرب ،بنده را نیز در جایگاه واقعی خود قرار خواهد داد که جزو کدام دسته از گروه می باشیم:

۱-افرادی که درد دیگران را دارند، عظمت بزرگان را می بینند، در جنگ برای اندیشه ای که ارزش اندیشیدن نداشته باشد، سکوت را بر سخن گفتن ترجیح میدهند.

۲-افرادی که عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند و یقین دارند که پاسخ همه پرسش ها را خود می دانند.

جواهر لعل نهرو: بهترین نشانه های تمدن ،وجود انسان های بزرگوار ونیک پندار است که خود خواه نباشند وهمراه با دیگران برای خوشبختی همه کار کند.

 

مباحث و مطالب تاریخی را تمام کنید

آنه محمد مارامایی فرهنگی بازنشسته گنبدی بر این باور است:

این روزها سایت و کانال اولکامیز خواسته یا ناخواسته دچار وضعیت نامناسبی شده است.چون بحثی که میان فعالان رسانه ایی شروع شده کم کم بجای باریکی کشیده شده است من قبلا هم به همکارمان یادآوری کرده بودم که مباحث تاریخ نویسان بزرگ ترکمن صحرا را در کانال ادامه ندهند.اما متاسفانه جرقه ای که  کانال اولکامیز روشن شد دیگر به گمانم براحتی خاموش نخواهد شد چون صفت من منم در ذات هر انسانی خواه ناخواه وجودارد و هر کسی خود را عالم دهر می داند و ذره ای به عواقب کارشان فکر نمی کند که اعمالش تیشه به ریشه قوم ترکمن می زند و دشمنان قوم ترکمن بشکن می زنند که افرادی را با زیرکی هرچه تمامتر مأموریت داده اند که میان اقوامی چون ترکمن ها اختلاف ایجاد کنند.

آیا شروع مدنیت ازشرق یا غرب ترکمن صحرا ارزش آن را دارد که میان طوایف ترکمن اختلافات ایجاد شود. بودیم بودیم را ولش کنیدبجای آن دقیق ببینید. الان درقرن بیست و یکم ما ترکمن ها چه شرق وچه غرب کجای تاریخ ایستاده ایم. آیا بنظرتان اگر گذشتگان ترکمن صحرا که خدا همه آنها را رحمت کند. مثل ما در باره امور فرعی بحث وجدل می کردند ما چه وضعی داشتیم؟

واقعا متاسفم برای این بزرگواران که بجای خاموش کردن آتش اختلاف روزبروز بیشتر به اختلافات دامن می زنند بعنوان یک ترکمن که عمری بالای شش دهه را سپری کرده ام تا اوضاع بدتر از این نشده یعنی به مردم عوام گسترش نیافته بحث را در کانال ادامه ندهید و از آقای ایزدی بزرگوار هم استدعا دارم. دیگر این نوع بحث ها را در کانال قرار ندهد بلکه با تعیین تاریخ خاص مثلا بیست روزه همه این بزرگواران را به جا و مکان خاصی که جنبه همایش داشته باشد دعوت نموده و از علاقه مندان بخصوص ریش سفیدان ترکمن صحرا هم دعوت بعمل آورید تا بحث ها و مطالب را جمع و جور نمایند. در آخرهم با تائید مطالب از طریق این بزرگواران دلسوز تاریخ ترکمن حاصل مباحث را در اولکامیز قرارداده و دو باره شادی و نشاط را درجمع مردم نگران آینده قوم ترکمن بوجودآورید.به امید وحدت بیشتر درجامعه ما.

 

سکوت جمعیت مختومقلی کلاله !

شایان حق شناس از کلاله بر این اعتقاد دارد که :

مختوم قلی فراغی برای شرق استان، گوگلان و ترکمنصحرا و مدنیت شرق بس است دیگر حرفی برای بحث باقی نمی ماند.

به نظرم مباحث کانال (بحث های دکتر سارلی ، آقای تقی زاده و …) داره خیلی کش داده میشه و اینکه آقای دکتر سارلی که از اساتید تاریخ ترکمن هستند و اینکه حقیقت را گفتن به یکسری از عزیزان داره خیلی بر میخوره و بدون اینکه تخصصی داشته باشند و با نگاه های مغرضانه جواب میدهند.

و اینکه سکوت جمعیت مختوم قلی فراغی کلاله هم در این بحث جای تعجب داره. دوستان از غرب دارند هی می کوبند بر دکتر سارلی !

دکتر سارلی در آن همایش اگر میخواستند میتوانستند سکوت کنند، چون خودشان از غرب استان هستند میتوانستند با تعصب بگویند که مدنیت و فرهنگ ترکمن از غرب آغاز شد ولیکن ایشان بدون تعصبات حقایق را بازگو کردند و این باعث شده متخصصین حوزه تاریخ ترکمن بیشتر و بیشتر شود و اظهار نظر کنند.

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۶ دیدگاه ها

  1. 🌷 گامی در جهت نشان دادن ” مسیر شتر هیجدهم ! ”

    سلام و عرض ادب و احترام بر تمامی فرهیختگان و فرهنگ دوستان جامعه ،
    و ضمن احترام به عقاید و نظرات دوستان معزّزی که در این هفته ، دغدغه فرهنگ و تمدن را فی نفسه فرو نهاده ، صرفاً مشغولیت دل شان به کرسی نشاندن ، تاج اولویت فرهنگ و تمدنی بر سر شرق یا غرب ترکمن صحرا شده است.
    البته که ریشه این گونه مسائل، شاید دلیل و نشانی از فقدان نهادهای مدنی تاثیرگذار بوده باشد، که خود متاثر از نبودن فضای گفت و گوی منصفانه و آزاد در عرصه عمومی در کلان کشوری، بالاخص جامعه ترکمن باشد.
    شوربختانه ، به نظر می رسد ، موضوعاتی که در این چند روزه بین طرفین منازعه و مباحثات پیش گرفته شده ، راهی برای همدلی و اتحاد و همبستگی ها گشوده بدارد، موجبات انشقاق و تفرّق را فراهم می نماید. متاسفانه کسانی هم در این میانه پیش قدم نشده که ؛ در این وضعیت پیش آمده ، هشیارانه، میدان داری کرده، به قولی، ” مسیر رسیدن به شتر هجدهم ” را نشان بدهد، و جامعه و بالاخص دوستان فرهیخته مان را، از این راه و مسیری که پیش نهاده اند، برحذر دارند.
    البته آنانی که فضای مجازی را مدیریت می کنند ، در این چنین موقعیت هایی ، مسئولیت بس خطیری دارند و به جای ملتهب کردن فضا، به لطیف تر کردن آن همّت گمارند .و در نبود نهادهای مدنی و… فضا را طوری مدیریت کنند که، بیشترین دغدغه فکری شان، ازدیاد همدلی ها و همبستگی و اتحاد آحاد جامعه – و گشودن باب گفت و گو در یک نشست همدلانه و… و فراهم نمودن جدالی احسن فی مابین مدعیان هر یک از نحله های فکری پیرامون موضوعات پیش آمده و چه بسا موضوعات و مواردی دیگر- باشد، نه صرفاً ازدیاد مخاطبانشان .
    این زمان جامعه ما آن قدر درگیرو دار بحرانها و معضلات اعم از اقتصادی ، سیاسی واجتماعی و … بالاخص معیشتی غرق شده است ، که موضوعاتی این چنین را نشاید….

  2. سلام و ارادت . با توجه به رویه اخیر ان کانال در مورد حذف نام اینجانب ذیل کامنت ها و مقالات ارایه شده و انتخاب عناوینی نظیر نویسنده فرهیخته کانال یا یکی از مخاطبین و امثال هم بنا نداشتم که این همکاری را ادامه دهم … ولی وقتی که نظرات یک نفر به نام شایان …کارشناس روانشناسی که کارش هم دهیاری نیمه وقت است و از همین چند جمله درافشانی ش ، بوی جهل مرکب در فضا احساس می شود ناچارا مطلب ذیل را به نقل از یکی از علما که وصف حال این طور افراد می باشد … هر چند با این رودربایستی و محافظه کاری بیش از حد، بعید می دانم در مورد بار گذاری ان اقدام نمایید
    {{{ …شنیدم مشتی خفاشکان نور ستیز پرده حیا را دریده اند و با گفتار زشت و درشت‌شان دل نازکت را آزرده اند و بر آیینه ضمیرت گرد کدورت و ملالت افشانده‌اند.البته جواب ابلهان خاموشی‌ست و تو را همان به که ازین کرکسان جیفه خوار فراتر نشینی و بر پلیدی‌هاشان آستین استغنا بیفشانی. تو برای آنان قلم نمی‌زدی و نمی‌زنی.مگذار این صخره‌های سفاهت آبراهه حکمت را ببندند و مشتاقان جرعه‌های قلمت را تشنه کام بگذارند. میدانی که “جام می و خون دل هریک به کسی دادند”.گویی مارا برای خوردن خون دل آورده‌اند.
    توبا داغ زاده‌ی و کم جفا ندیده‌ای اما هیچگاه دامن صبوری را ندریده‌ای. گرچه جای قیاس نیست من هم ازین بهائم لگد بسیار خورده‌ام و دشنام فراوان شنیده‌ام و دندان برجگر فشرده‌ام و همواره همصدا با پیر بلخ گفته‌ام
    خس خسانه می‌رود بر روی آب
    آب صاف میرود بی اضطراب
    آن خداوندان که ره طی ّکرده‌اند
    گوش فا بانگ سگان کی کرده‌اند
    شور‌بختی ما مسکینان و مغضوبان و دوزخیان زمین را می‌بینی؟
    حالا که ” می‌خرامد بخت و دامن میکشد” و نایی زمانه در شیپور بیداری می‌دمد و ارغنون ساز فلک مژده پیروزی و طرب میدهد، مشتی سفلگان و بوزینگان سر بر آورده‌اند و بر بساط خونین پیکار ،مجنون وار می‌رقصند و لجن پاره به این و آن پرتاب میکنند مگر عاقلان را برمانند و سفیهان را سروری بخشند.
    نباید آنان را بخشید و راه را نباید برای آنان باز نهاد.این عین سرنگونی دوباره در چاه ویل تاریخ است.
    ای شرف اهل قلم و ای گنج پر رنج و الم ! دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست.بخشش ارواح مکرم و همّت پاکان دو عالم با توست.
    از همه محروم‌تر خفاش بود
    کاو عدوی آفتاب فاش بود
    نیست خفاشک عدوی آفتاب
    او عدوی خویش آمد در حجاب }}}
    التماس دعا – عبداله پوری

  3. کدام جنگ کدام دعوا و کدام اختلاف ؟ یکی با دلائل خود موضوعی را مطرح کرد و آن دیگری با استدلالات خود موضوع را شفاف تر کرد و یکی دیگری هم می تواند نظرات خود را بیان کند. این حداقل روداری است و اگر به کسی برمی خورد لازم است برای ورود به اینگونه عرصه ها آستانه تحمل خود را بالا ببرد.

  4. نه نویسنده هستم و نه سنم قد می دهد که به آقایان نصیحت بدهم گاها نگاهی به سایت می اندازم و رد می شوم دیدم که این موضوع دارد خیلی دارد کش دار می شود ( آخر هر چیزی یه تحملی دارد و اگر خیلی کش دهید دیگر مدنیت تان پاره می شود و دیگر نمی شود جمع اش کرد) . به قول قدیمی ها آش نخورده و دهن سوخته.اول اینکه آقایان از کدام مدنیت صحبت می کنند. از کدام شرق و غرب. اول فکر کردم منظورتان از غرب و شرق ، اروپا و اسیاست ولی بعد دیدم نه در زمینی به اندازه یک بند انگشت از کلاله تا گمیشان یا از گمیشان تا کلاله با هم نمی توانید، بسازید. بعد از مدنیت حرف می زنید. اگر واقعا خواسته تان پیشرفت و مدنیت ترکمن باشد چه فرقی می کند این یک بند انگشت از هر کجای خود شروع شده باشد. بگذارید این بند تبدیل به دست شود ( از نوک انگشت تا انتهای بازو ) بعد دعوا را شروع کنید که در آن موقع هم دستتان نه تنها از کتف جدا خواهد شد بلکه هیچ اثری از بند انگشتانتان هم باقی نخواهد ماند. چه می شود یه گوشه از کار در کلاله باشد و گوشه دیگر آن در گمیشان. همان افرادی که در کلاله هستند سعی کنند ماهی یکبار در گمیشان جمع شوند و بالعکس

  5. ضمن عرض احترام = داستان شتر هجدهم را ویلیام یوری باب کرده است. او صاحب کرسی حل منازعه (Conflict Resolution) در دانشگاه هاروارد است که تجربه‌های زیادی در حل منازعه در میان کشورها و نهادها دارد. چند کتاب او نیز به فارسی ترجمه شده است. یوری معتقد است که عموم منازعات میان انسان‌ها مانند وصیت آن پدر است که ۱۷ شتر را برای سه فرزند خود به ارث گذاشت. وصیت کرد که برای یکی از آنها یک‌دوم شترها، برای فرزند دیگر یک‌سوم و برای یکی هم یک‌نهم داده شود. بعد از فوت پدر فرزندان جمع شدند و وصیتنامه را خواندند. هفده نه بر دو تقسیم می‌شود و نه بر سه و نه بر عدد نه. اختلاف میان فرزندان بالا گرفت. به پیر قوم مراجعه کردند و گفتند نمی‌توانیم وصیت پدر را اجرا کنیم. پیر دانا گفت من یک شتر به شما می‌دهم و آن وقت ۱۸ شتر خواهید داشت یک‌دوم آن می‌شود ۹ شتر، یک‌سوم آن می‌شود ۶ شتر و یک‌نهم آن می‌شود ۲ شتر. جمع شترهای شما می‌شود ۹ به‌ علاوه ۶ و به‌ علاوه ۲ یعنی ۱۷ شتر و می‌توانید یک شتر من را برگردانید. اختلاف میان آنها پایان یافت و زندگی برادرانه برقرار شد. از نظر ویلیام یوری عموم منازعاتی که میان دولت‌ها، سازمان‌ها و مردم وجود دارد مانند همین وصیت است. هیچ راه‌حل از پیش تعیین شده‌ای ندارند مگر اینکه پیر دانایی شتر هجدهم را به عاریت بدهد تا مساله حل شود. مشکل پیدا کردن شتر هجدهم است. ما نیز در وضعیتی مشابه قرار گرفته‌ایم، وضعیتی که به آن تراژدی رئالیسم سیاسی می‌گویند.
    این منازعه را چگونه می‌توان حل کرد؟
    ویلیام یوری می‌گوید باید شتر هجدهم را درون هر جامعه کشف کرد. همسفره بودن برکت است، زیرا بستری برای گفت‌وگو است. از دل گفت‌وگو نه گفت‌وگویی سیاسی، بلکه گفت‌وگو بر سر هر چیزی انسان را از موضع نزاع بیرون می‌آورد و افق تازه‌ای را می‌گشاید. از نظر یوری شتر هیجدهم برای حل منازعه همسفره شدن است تا در لحظه‌هایی که اختلاف و منازعه را کنار می‌گذاریم راه‌حلی برای مسائل به ظاهر لاینحل بیابیم.حل منازعه داخلی ما هم شتر هجدهم را می‌خواهد. از دل هم‌مساله شدن «هم‌مسالگی» بیرون می‌آید. به‌رغم همه اختلاف‌ها مساله‌های مشترک زیادی داریم. دعوا بر سر حق و باطل نیست تنها یک باطل وجود دارد و آن هم تداوم منازعه است که هر دو طرف را به مسلخ می‌برد. و ختم کلام = «ولا تنازعُواْ فتفْشلُواْ وتذْهب رِیحُکُمْ وٱصْبِرُواْ إِنّ ٱللّه مع ٱلصّابِرِین. با هم نزاع مکنید که سست‏ شوید و مهابت‏ شما از بین برود و صبر کنید که خدا با شکیبان است.» به این آیه ایمان بیاوریم.

  6. سلام , نکات خوبی مطرح شده که نیاز به بحث و تبادل نظر بیشتر دارد . پیشنهاد می گردد در تالار کفتگو تحت مدیریت همین کانال این تضارب ارا صورت پذیرد …ضمنا انچه باطل و مذموم است همانا نزاع و تفرقه است و چاره ان فقط گفتگو است ان هم با اولویت فضای مجازی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا