ادبیات

گفتگوی اختصاصی « ترکمن دیار» با عیدی اونق در باره زنده یاد ستار سوقی/ بخش دوم

جای خالی اش هر دم احساس می شود / آیغین آیدی عشق‌ینگی ستارینگا

پایگاه خبری اولکامیز – برای انتشار ویژه نامه ستار سوقی در مجله ترکمن دیار گفتگوی اختصاصی با شاعر صاحب سبک ترکمن عیدمحمد اونق که یکی از یاران نزدیک آن مرحوم می باشد انجام داده بودیم. بخش اول را در صدمین روز وفات آن مرحوم تقدیم کردیم حال بخش دوم و پایانی این مصاحبه را با هم می خوانید.

به نوعی می توان گفت که رابطه شما عاشق و معشوقی بود ؟

بله همان را تداعی می کند انگار فکر می کند این شعر برای دختر است

انچه‌ ییل‌لار زارینگ اتدیم من سه‌نینگ

تشنه لیک دن ته بسیراپ، دیدارینگا

تورپه‌ قوش‌تک عشق ادیب گلزارینگا

یا قبول ات یا منی چکدارینگا

آیغین آیدی عشق‌ینگی “ستار”ینگا

انچه ییل‌لار زارینگ اتدم من سه‌نینگ

 یادامان پروانه‌لیق دان پر اوروپ

 طاهرجان‌نگ صاندیق‌ نه سویه‌نیپ

 پرهادی گورمده کولنگین دیلاپ

قابا داغی قازا- قازا ، قازیدیم

قانیم قیزیپ چوله دوزه دیزیدیم    

مجنون یالی یرده قالدیم یر اوروپ

من به صندوق زهره طاهیر اتکا کردم وقتی  فرهاد را دیدم ازش کلنگش خواستم مثل مجنون در بیابان ریگ جمع کردم  اینها را به ستار دارم میگم

آنچه ییل‌لار زارینگ اتدیم من سه‌نینگ

دمبدم هیجران‌نگ اودی چیرکریپ

هردمی قلبیمده قانیم پورکریپ     

چایقانیپ عالم جهان سارسان سونگی

 گونشه قوجاق آچیپ آتان دانگی

 قوتلاماغه بیر اولی ییغناق قوریب

اویشولیپ‌دی بیر انایی یانگ توریب

شوندا قیسدینگ ال‌لریم‌نی ییلغریپ

 

 

 

   

 

روزی که دنیا لرزید و صبجگاهی بوجود امد خورشیدی طلوع کرد منظور انقلاب ۵۷ است آنجا اولین بار بود که دستان من را خندان فشردی و گفتی برادر من قلمداش من.  

 ستار سوقی بیشتر از کدام شاعران تاثیر پذیرفته است؟

از کریم آقا تاثیر پذیرفت. مختومقلی تاثیرگذار بود. در بین ترکمنها هیچ شاعری نیست که از مختومقلی بهره مند نشده باشد. در غارری گورگن از شهریار تاثیر پذیرفته. شعر سیمین بهبانی را ترجمه کرده.

 کدامیک از اشعار ستار سوقی را بیشتر می پسندید؟ اشعار غنایی، اشعار اجتماعی و یا اشعار قومی ؟

 بحث قومیت فقط ارزش فرهنگی دارد. هیچ قومی از دیگر قوم جدا نیست مخصوصا در کشورهایی کثیر المله مثل ایران هیچ قومی برتر از قوم دیگر نیست. قومیت مایه برتری نیست. اینها که می گویند قوم گرا اینها حرف های بیهوده است و قابل قبول نیست.

 از ستار آقا اجازه گرفتم که شعری داشت به نام « اوراق »

ساپی الی توتوملی تیغی هلاله منگزش

دیش لری ترس آیرئلان بللی هوناره منگزش

 تایخان لارینگ غولوندا بیر ذوالفقارا منگزش

 المدام دنگ یاشاشان وپالی یارا منگزش

 غوجا تاریخ پیوندی اوزولمز تارا منگزش

 این شعر، شعر طبقه ای است. طبقه دهقان را معرفی می کند کاملا گرایش چپ دارد ولی این به معنی آن نیست که خود ستار آقا چپ باشد.  شعرای ترکمن معمولا چپ و راست کاری ندارند. دیدگاه تعریف شده ای نداریم. من از این شعر آن چنان خوشم می آید ازش اجازه گرفتم در این وزن شعری بگویم:

« سافی الی توتوملی  هلاله منگزش »

 مانی سی مندن آیری یولی شو یولا منگزش  

غوشغی قوشاسیم گه رنگ بالا منگزش  . .

 اینجا یک سری نکانی را مطرح می کند در واقع استراتژی می نویسد در واقع این شعر یک منشور است ولی وزنش آن چنان بر من تاثیر گذاشته بود. وزن مخمس است به من گفت خوشحال می شوم شما این کار را میتونی بکنی و گرنه برای وزن که اجازه نمی گیرند. اولین مصراع را در آن بالا استقبال کردم.

 دیدگاه شما در مورد منظومه غارری گورگن یکی از معروفترین شعرهای ستار سوقی است و در بین علاقمندان ادبیات طرفداران زیادی دارد دیدگاه شما چیست؟ و برخی آن را شاهکار می دانند؟ 

یه نظر من « غارری گورگن »  شاهکار ستار سوقی نیست. شاهکار ستا سوقی این شعر است:

 قارانگقی گیجه لر چراسیز اوتیر

اولیم سی نورلاری تیتراب اوتیر

 گچمجک غارلینگ سونگینا قاراب

 یاش گلین چاغاسین هودیلاب یاتیر  

  و یا حتی : صوراتا باقیار گلین از آن قویتر است. صوراتا باقیا گلن یکی از شاهکارهای ستار سوقی است اتفاقا من با الهام از آن شعری سروده بودم که در مراسم آق آش ستار آقا در بین جمع قرائت کردم.  از سروده خودم خوشم آمد و در دلم نشست.

اما غارری گورگن یکی از شعرهایی است که باید در ترکمن صحرا باشد. این چیزها لطف دارد بخاطر اینکه در ترکمن صحرا قبلا ظهور نکرده بود.

 در آذربایجان ایران ادبیاتی به وجود آمد به نام ادبیات هجران.

 از آن ور سلیمان رستم هی داد می زد که ای ارس تو وسط برادران را  جدا کردی. صمد بهرنگی از این ور می گوید ای ارس چون شمشیری دو برادر را جدا کردی .

اشعار ترکی شهریار را نگاه کنید خیلی از اشعار را می بینید که سلیمان رستم اف و شعرای دیگر نامه نگاری کردند دو طرف به همدیگر در هجران شعر گفتند.

 هجران ادوی سینه میزی یاغدی گل . .

این ادبیات در ترکمن صحرا به وجود نیامد علیرغم اینکه وضعیتش مثل آذربایجان است.  اترک ما را دو تیکه کرد قدرتهای بزرگ اینجوری تنظیم کردند وگرنه مال ایران بود الان ما بعنوان ایرانیان ترکمن  با قزاقستان همسایه می شدیم. آنجاست که  این ادبیات بوجود نیامد ولی چون نیاز بود اشعاری که بوی جدایی می داد  یکهو نماد هجران ترکمنی شد.

حاسراتینگدان خسته جان ادوا یاقان منگ قارداشیم

این آهنگ شد نماد جدایی ترکمن صحرا از ترکمنستان.  این ادبیات بوجود آمد چون نیاز بود نماد هجران شد

 شهریارآمد و حیدر بابا را سرود . ستار آقا غارری گورگن را بر وزن باش قوشما نوشت. در باش قوشما سه تا قافیه داریم که با دو تا همقافیه دیگر پنج سطرمیشه . این وزن در ترکمن صحرا جالب بود هم ادبیاتی که آنجا بود با ارتباطات بیشتری که مخصوصا  مخصوصا پس از سیل بین نرکمن صحرا و آذربایجان بوجود امد تاثیر گذاشت. حاصل کلام اینکه  این شعر مورد توجه است و به نظر من شاهکار نیست.

  در میان جامعه باوری هست که می گویند شاعران نمی میرند؟

 هم شاعران نمی میرند هم تمامی کسانی که خود را وقف مردم می کنند نمی میرند. چه شاعر چه زاهد. مگر صوفی الله یار مرده ؟ خیر. پیکاسو، مختومقلی ایشان زنده هستند.

 مختومقلی میگوید: آدم گیدر، آد قالار

 انسانی که انسانی کار کرد جسمش میرود ولی اسمش می ماند این اصل است به قول قرآن این عزم امور است  این مانایی  و ماندگاری انسان های نیک سیرت و خوش روش عزم امور است  باید بماند و گرنه چیزی برای انسان  نمی ماند  و فرقش با حیوان معلوم نمی شود به قول مختومقلی:

 آدام بولوب آدم قدرین بیلمه ین

اوندان کی اوتلاب اوسن یل یاغشی  

  برخی  شعر را  برای شعر می دانند و برخی  شعر را برای تعهد می دانند؟ به نظر شما  نگاه ستار سوقی چگونه بود؟

با ستار آقا در این باره  بحث نکردم. برای زیبایی از هنر و برای انسانیت از تعهد بهره می جوید.  نه اینکه معنی منفی داشته باشد. ولی  برای من هنر برای هنر را قبول ندارم. انگار بگوییم گندم را برای گندم می کاریم. گندم را برای خوردن می کاریم.  انسان دارای رسالت است. به عبارتی انسان رسول است. در شورای زبان ترکمنی رادیو گرگان ما این را « هوتتامن » نامگذاری کردیم که هنرمند و شاعر نسبت به جامعه مسئولیت دارد. مختومقلی می گوید:

 هوودا سیندان گلسه ار بولار

هنر برای هنر بحث انحرافی است از شعرای ترکمن خیلی طرفدار دارد این نظریه قابل دفاع نیست.

 برای تداوم بخشیدن به راه و آرمان ستار سوقی چه باید کرد؟

 غالبا شخصیت های که می میرند اگر قدرتی پشتشان باشد بنیادی به اسمش می زنند کمیته ای برای انتشار افکارش تشکیل می دهند ما چنین امکاناتی نداریم هر یکی از شاعران ما قابل عرصه باشد بنیاد ستار آقا ایجاد شود مثلا اشعارش را بازنویسی کنند سعدی را بازنویسی می کنیم اشعار ستار آقا دسته بندی شود طبقه بندی شود کارعلمی است خود شاعر نباید انجام دهد. او خلاقیتش را پیش ببرد و شعر بسراید. به نظر من مهمترین راهش این است که منسجم کردن و ساختاری کار کردن است. بنیادی تشکیل شود افرادی  تجزیه  تحلیل کنند جزاینکه این آدمها عمرشان را برای ارتقای دانش بشری صرف کردند وظیفه زنده ماندگان است این افکار را بازنشر کنند چیزهای جدیدی از آن استخراج کنند.  

  به نظر شما غایت اندیشه ستار سوقی چه بود ؟

غایت اندیشه هر انسانی کمال است ولی شکلش متفاوت خواهد بود ستار آقا دوست داشت جامعه آرامی داشته باشد. در کشور کثیرالمله تما م گروهها در کنار هم باشند. در دوران قاجار ایران به شکل ممالک به شکل محروسه اداره می شود یعنی  ممالک فدرال . انگلیسی ها بخاطر منافع خود رضا شاه را آوردند  در واقع پیاد کننده سیاست های انگلیس آن زمان  بود از طریق تمرکز دولت و همه چیز را در تهران مستقر کردند . ستار آقا و افرادی چون ما همیشه دنبال این بودیم که بتوانیم خودمان باشیم مدیریت منطقه دست خودمان باشه.

  از بین کتاب های ستار سوقی کدامیک را بیشتر می پسندید؟

به نظرم هیچ کدام ساوچی نمیشود. ساوچی عصاره ذهنی و قدرت ادبی ستار آقا است.

یک زمانی به باخشی دردی طریک گقتم میتونی « اوغرین اوغرین »  را بخوانی.

 گفت عیدی جان ۱۸ سالگی لازمه.

 گاهی در جوانی کارهایی میکنی که خیلی زیباست.

 ساوچی به چه معناست؟

ساوچی قاصد و پیامبر و پیام رسان است .

 نام پرنده نیست؟

خیر. اگر بخواهیم پرنده معنی کنیم باید بگوییم ساوچی قوشی. ساوچی از ریشه ( ساو ) یعنی سخن است.

 باخشی ها چه نقشی در ترویج اشعار ستار سوقی داشتند ؟

باخشی ها با تبدیل اشعار ستار سوقی به آواز و ترانه نقش مهمی در ترویج و گسترش اشعارش در جامعه داشتند. حتی گویندگان هم با خوانش اشعار شاعر نقش مهمی در آشنایی مردم با اشعار ستار آقا ایفا نمودند.  منتهی یک نکته هم در مورد باخشی ها می خواهم بگویم قبل از انقلاب  آنها همه کاره بودند بعد از انقلاب باخشی ها برخی از اختیارات خود را به گوینده ها دادند. من همیشه می گویم نباید می دادید. خوانندگان موسیقی ترکمنی و گویندگان بستر بسیار مناسبی برای نشر افکار و اشعار به وجود آوردند.  گذشته از آن  امروزه سوشیال مدیا هم هست

 درمورد مسئله  دوستی و رفاقت از نگاه ستار سوقی صحبت کنید؟

دوستی و رفاقت ستار سوقی نمونه بود هیچ گاه سخنی نگفت که ما را ناراحت کند. احترام م گذاشت. با ملایمت رفتار می کرد. خویشتنداری در دوستی و  تحمل همدیگر عزم امور بود که در ستار آقا نمود  داشت.

  از مراسم وداع مردم با ساوچی حرف بزنید؟

 انتظار می رفت که مردم استقبال شایانی را داشته باشند ولی از طرفی مردم بی خبر ماندند این تلاقی کرد با مراسم مختومقلی . حتی بندر برنامه های خود را در آق توقای تعطیل کرد بچه های آق قلا  از من سئوال کردند من گفتم اولا در بین ترکمن ها  یامانا یورمک نداریم  نفوس بد نزن. تر کمنها می گویند  چیقمادی جانا امید بار پسن باید نفوس بد بزنیم

دوم  ستار آقا اگه خودش هم می بودند می گفت بروید ان برنامه اجرا کنید اشکال  ندارید گوش به زنگ باشید اگه خبری بیاد بچه ها به طرف آق قلا بیاد من معتقد بودم که بالاخره چه های آق قلا باید میزبانی بکنند. حالا من  با رفتن ایشان وحشتناک تنها شدم عیدی وکیلی بود دوست من هم روستا یعنی همه چیز . او رفت یکی بال من کنده شد  این رفت این بال ما کنده شد برای روحیه من عیدی آقا از ستار آقا نزدیکتر بود ستار آقا احترام می گذاشت بین ما رابطه استاد شاگردی بود عصبانی هم شوم باید فرو می خوردم . جای خالی اش هر دم احساس میشود  

در انجمن ادبی آینا مدتی ستار سوقی رئیس بود و شما نائب رئیس ؟

 همه اینها تمرین است ما حوصله ریاست و نیابت را نداریم شما اگه آق قلا بیایی و بعنوان روزنامه نگارمصاحبه بکنی می توانی دهها  شاعر پیدا کنی که پس از انقلاب ظهور کرده اند. این ها نشانه رشد و بالندگی است. این ها نتیجه زحمات ستارسوقی و دیگرانی است که دراین زمینه تلاش کردند. این دستاورد براحتی به دست نمی آید.  بدون بذر پاشی که نمیتوانی منتظر محصول باشی.

پس زحمات ستار سوقی به بار نشسته؟

 بله زحمات ستار آقا به بار نشست.  

 اگر سئوالی که به نظرتان مطرح نشده می توانید بیان نموده و پاسخ دهید؟  

سئوال این است ستار آقا با خانواده و همسرش چطور رفتار می کرد؟ وقتی با سبحان آقا سالاری که از تربت جام برای مراسم هفتم ستار آقا آمده بود به منزل آن مرحوم رفتیم همسرش می گفت ای کاش به من حرف تندی می زد ای کاش مرا می زد یک بار مردانه عصبانی نشد. این بیانگر عطوفت و ملایمت و حسن خلق ستار آقاست.

 در پایان مصاحبه ضمن تشکر اگر سخنی دارید بفرمایید؟

 با درگذشت ستار آقا تنها ماندم. استاد هر کاری میکردم زبانم را می فهمید. دردهایم را  درک می کرد . خداوند او را با اولیا  محشور بگرداند.

 مصاحبه کننده : لطیف ایزدی / خرداد ۱۴۰۳

 منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماره بیست و سوم

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا